لطف کنید شعر صائب را معنی کنید
لطف کنید شعر صائب را معنی کنید:
گر درد طلب رهبر این قافله بودی
کی پای ترا پرده خواب آبله بودی؟
2
زود این ره خوابیده به انجام رسیدی
گر ناله شبگیر درین مرحله بودی
3
دل چاک نمی گشت ز فریاد جرس را
بیداری اگر در همه قافله بودی
4
شوق است درین وادی اگر راحله ای هست
در راه نمی ماندی اگر راحله بودی
5
می بود اگر مغز ترا پرده هوشی
آسوده ازین عالم پرمشغله بودی
6
از خون جگر کام کسی تلخ نگشتی
گر در خور این باده مرا حوصله بودی
7
دریای وجود از تو شدی مخزن گوهر
رزق تو اگر از کف پرآبله بودی
8
شیرازه جمعیتش از هم نگسستی
با بلبل ما غنچه اگر یکدله بودی
9
چون آب روان می گذرد عمر و تو غافل
ای وای درین قافله گر فاصله بودی
10
صائب سر زلف سخن از دخل حسودان
آشفته نشد تا تو درین سلسله بودی
٣ پاسخ
۱.
گر درد طلب رهبر این قافله بودی
کی پای ترا پرده خواب آبله بودی؟
معنی:اگه تو دنبال سختی و درد بودی، مثل رهبر این مسیر میشدی. اون موقع که همه خواب بودن، تو بیدار و هوشیار میموندی و پای پرده خواب نمیموندی.
آرایهها:- کنایه: «پرده خواب» یعنی خواب بودن و بیخبری
- تضاد: بین «درد طلب» (دنبال درد بودن) و «پرده خواب» (خواب بودن)
- تشبیه: رهبر قافله یعنی کسی که راه رو نشون میده
۲.
زود این ره خوابیده به انجام رسیدی
گر ناله شبگیر درین مرحله بودی
معنی:اون کسی که تو این مسیر خواب بود، زود به آخر رسید (مرگ). اگه تو هم شبها آه و ناله میکردی، شاید چیز فرق میکرد.
آرایهها:- تضاد: «خوابیده» و «ناله شبگیر» (غم و بیداری)
- کنایه: «ناله شبگیر» یعنی غصه خوردن در شب
- ایهام: «انجام رسیدی» هم یعنی رسیدن به مقصد و هم مرگ
۳.
دل چاک نمیگشت ز فریاد جرس
را بیداری اگر در همه قافله بودی
معنی:دل کسی پاره نمیشد از صدای زنگ هشدار، اگر تو همه جمع بیدار بودی.
آرایهها:- استعاره: «دل چاک» یعنی دل شکسته
- کنایه: «جرس» یعنی صدای هشدار یا بیداری
- شرطیه (اگر) برای تأکید
- تضاد: بیداری در مقابل خواب
۴.
شوق است درین وادی اگر راحله ای هست
در راه نمی ماندی اگر راحله بودی
معنی:تو این مسیر امید هست اگه یه همراه خوب باشه. اگه خودت اون همراه بودی، جا نمیموندی.
آرایهها:- کنایه: «راحله» به معنی همراه یا کسی که در راه است
- شرطیه
- تضاد ضمنی: شوق و امید در مقابل ماندن و شکست
۵.
می بود اگر مغز ترا پرده هوشی
آسوده ازین عالم پرمشغله بودی
معنی:اگه ذهنت روشنتر بود، آسودهتر از این دنیا میشدی.
آرایهها:- کنایه: «پرده هوشی» یعنی هوشیاری
- تضاد: آسودگی در برابر مشغله و درگیری
- شرطیه
۶.
از خون جگر کام کسی تلخ نگشتی
گر در خور این باده مرا حوصله بودی
معنی:اگه تلخی دل و غم دیگران تو رو تلخ نمیکرد، اگه حوصله داشتی این شراب تلخ رو تحمل کنی.
آرایهها:- کنایه: «خون جگر» یعنی غم و اندوه عمیق
- ایهام: «باده» هم به معنای شراب واقعی و هم به معنای تلخی زندگی
- شرطیه
۷.
دریای وجود از تو شدی مخزن گوهر
رزق تو اگر از کف پرآبله بودی
معنی:اگه روزیات دست کسی که دستش زخمی و پرآبله است نبود، وجودت پر از گوهر میشد.
آرایهها:- استعاره: «دریای وجود» یعنی دل بزرگ و پر گنج
- کنایه: «کف پرآبله» یعنی دست زخمی و ناتوان
- شرطیه
۸.
شیرازه جمعیتش از هم نگسستی
با بلبل ما غنچه اگر یکدله بودی
معنی:اگه با گروه ما متحد بودی، مثل غنچه و بلبل، جمع به هم نمیریخت.
آرایهها:- استعاره: «شیرازه جمعیت» یعنی نظم و اتحاد
- تشبیه: غنچه و بلبل به همدل بودن
- شرطیه
۹.
چون آب روان می گذرد عمر و تو غافل
ای وای درین قافله گر فاصله بودی
معنی:عمر مثل آب زود میگذره و تو هنوز غافلی، ای وای اگه تو تو این جمع دور و جدا بودی.
آرایهها:- تشبیه: عمر مثل آب روان
- تضاد: گذر عمر و غفلت
- تعجب: «ای وای» برای تأکید
- شرطیه
۱۰.
صائب سر زلف سخن از دخل حسودان آشفته نشد
تا تو درین سلسله بودی
معنی:صائب مثل یه سر زلف زیبا، حرف حسودها نتونست او رو ناراحت کنه، چون تو تو این جمع بودی و باعث آرامشش بودی.
آرایهها:- استعاره: «سر زلف سخن» یعنی کلامی دلنشین و پیچیده
- کنایه: «دخل حسودان» یعنی نقشه حسودان
- شرطیه
- تضاد: آرامش و آشفتگی
باید وارد راه بشی تا به حقیقت برسی .
عرفان عملی .
مراقبه و مشاهده و خلوت گزینی .
وگرنه در مفاهیم و معانی گم می شی .
حضرت می فرماید : منتظر نمون و واردِ راه شو .
اقای علی نوروزی شادمند در پاسخ ، خوب توضیح دادن .
شعر صائب تبریزی، شاعر بزرگ ایرانی، به زیبایی و عمق احساسات انسانی پرداخته است. بیایید هر یک از ابیات را به طور مختصر تفسیر کنیم:
1. **گر درد طلب رهبر این قافله بودی / کی پای ترا پرده خواب آبله بودی؟**
- در این بیت، شاعر میگوید اگر تو در جستجوی حقیقت و رهبری این قافله (زندگی) بودی، هرگز در خواب و غفلت نمیماندی.
2. **زود این ره خوابیده به انجام رسیدی / گر ناله شبگیر درین مرحله بودی**
- شاعر به این نکته اشاره میکند که اگر در این مسیر (زندگی) ناله و فریاد میزدی، زودتر به مقصد میرسیدی.
3. **دل چاک نمی گشت ز فریاد جرس را / بیداری اگر در همه قافله بودی**
- اگر در این قافله (زندگی) بیدار بودی، دل تو از فریاد جرس (صدای زنگ) نمیشکست و دچار درد نمیشدی.
4. **شوق است درین وادی اگر راحله ای هست / در راه نمی ماندی اگر راحله بودی**
- اگر شوق و اشتیاقی در این مسیر وجود داشته باشد، تو هرگز در راه نمیمانی و به جلو میروی.
5. **می بود اگر مغز ترا پرده هوشی / آسوده ازین عالم پرمشغله بودی**
- اگر تو هوشیار و آگاه بودی، از این دنیای پرمشغله و دردسر آسوده میبود.
6. **از خون جگر کام کسی تلخ نگشتی / گر در خور این باده مرا حوصله بودی**
- اگر تو حوصله و شکیبایی داشتی، هیچکس از تلخی زندگی و دردهایش نمینوشید.
7. **دریای وجود از تو شدی مخزن گوهر / رزق تو اگر از کف پرآبله بودی**
- اگر تو به عمق وجود خود پی میبردی، میتوانستی به گنجینهای از گوهرها دست یابی، حتی اگر در شرایط سختی بودی.
8. **شیرازه جمعیتش از هم نگسستی / با بلبل ما غنچه اگر یکدله بودی**
- اگر تو با بلبل ما همدل و یکدل بودی، هرگز جمعیت و دوستیها از هم نمیپاشید.
9. **چون آب روان می گذرد عمر و تو غافل / ای وای درین قافله گر فاصله بودی**
- عمر مانند آب روان میگذرد و اگر تو غافل باشی، در این قافله (زندگی) فاصله و دوری ایجاد میشود.
10. **صائب سر زلف سخن از دخل حسودان / آشفته نشد تا تو درین سلسله بودی**
- شاعر میگوید که سخن و شعر او از حسودان آسیب نمیبیند و آشفته نمیشود، تا زمانی که تو در این جمع و سلسله هستی.
این اشعار به نوعی به بیداری، آگاهی و تلاش در زندگی اشاره دارند و به ما یادآوری میکنند که باید در جستجوی حقیقت و ارزشها باشیم.