دیکشنری
جدیدترین پیشنهادها
An extremely large store with lots of staff and space فروشگاه بسیاربزرگ
1_•: of or pertaining to Denmark or its people, culture, language, or the like 2_•:danish pastry
Synonyms:slide, settle difficulties Definition: solve a problem in a friendship, etc. حل کردن مشکلات/اختلافات
Synonyms:slide, settle difficulties Definition: solve a problem in a friendship, etc. حل کردن مشکلات/اختافات
Unfriendly, cold: synonyms Definition:not friendly or kind and happy بی احساس، سرد
جدیدترین ترجمهها
جدیدترین پرسشها
توی این متن معنی کلمه "ick" Factor چی میشه The spread of the story is understandable. It involved one epidemic (selfies) causing another (lice) and the" ick " factor was irresistible
اون دستگاه شهربازی که اسمش فریزبی هست به انگلیسی چی میشه ؟ آیا همون frisbee میشه یا کلمه دیگه ای هم برایش هست
میدونم که offer an invitation غلطه پس میشه لطفاً بگید که برای بدست آوردن معادل دعوت کردن تو انگلیسی و با اسم invitation چه فعلی مناسب تره ؟ و آیا give an invitation درسته ؟
جدیدترین پاسخها
اصطلاح "NVP" معمولاً به "Net Present Value" یا "ارزش خالص فعلی" اشاره دارد. این یک روش حسابداری است که برای تحلیل سرمایهگذاریها و تعیین ارزش فعلی جریانهای نقدی آینده استفاده میشود. ارزش خالص فعلی ...
مطمئن بودن از چیزی معنی جمله : آیا از چیزی که گفتی مطمئن هستی؟
درود مدیر محصول ناظر بر چشمانداز محصول از بالاترین سطوح مدیریت اجرایی تا تیمهای توسعه و پیادهسازی است. از مدیر محصول غالباً با عنوان «مدیر عامل اجرایی» آن محصول یاد میشود. مدیر محصو ...
British ثُوت American تات
Taz enjoyed going on runs with Danelle.
درود اینجا لغت run حالت اسمی دارد و یا بخشی از اصطلاح است ولی هرچیزی باشه فعل نیست