مفهوم اصطلاح جامعه شناسی "Institutional Racism"
مفهوم اصطلاح جامعه شناسی
"Institutional Racism"
٤ پاسخ
فرض کنید که بمناسبتی سرگرم پخش نذری هستید .در مقابل شما یک شهروند ایرانی یک افغان و یک توریست موبور آلمانی قرارداردند و شما فقط یک ظرف دیگر نذری دارید، ظرف غذا را به کدام یک می دهید؟پاسخ شما نشانگر این است که جزیی از نژادپرستی نهادی هستید یا خیر؟
نژادپرستی نهادی (انگلیسی: Institutional racism) یا نژادپرستی سیستمی گونه ای از نژادپرستی است که مباحث نژادپرستی در اجتماع و سیاست را بیان میدارد. مسائلی همچون ثروت، درآمد، استخدام، مسکن، خدمات درمانی، قدرت سیاسی، و آموزش و پرورش و عدالت کیفری. نخستین استفاده از "نژادپرستی سازمانیافته" به سال ۱۹۶۷ توسط کوام تور و چارلز همیلتون استفاده شد.نژادپرستی سازمان یافته بیشتر از همه جا در قاره اروپا (منهای بریتانیا) به چشم میخورد. هم اکنون حدود 7 میلیون تُرک در کشورهای اروپایی زندگی میکنند و بیشتر آنها به ویژه در آلمان با مسائل و مشکلاتی زیادی روبرو هستند.»اونور (کارشناس امور مهاجرت)در اظهاراتی گفت: محیط آلمان که براساس مرکزگرایی اروپا محور بنا شده برای زندگی تُرکها و دیگر مسلمانان چندان مناسب نیست. البته بخشی از آلمانها مشکلی با مهاجران ندارند اما تُرکها و مهاجران مقیم آلمان در حالت کلی با مشکلاتی نظیر تبعیض و پیش داوری مبتنی بر فرهنگ و هویت روبرو هستند و اینهمه بدلیل ضعف و تعلل دولت آلمان در مبارزه با نژادپرستی است وبه دلیل عدم واکنشهای سریع و لازم، نژادپرستی در بخش اعظمی از جامعه آلمان نهادینه شده است.
نژادپرستی نهادی، تداوم تبعیض بر اساس «نژاد» توسط نهادها و نظام های سیاسی، اقتصادی یا قانونی. طبق نظریه انتقادی نژاد، شاخهای از جنبش مطالعات حقوقی انتقادی، نژادپرستی نهادی نابرابریها را بین گروهها تقویت میکند - به عنوان مثال، در ثروت و درآمد، آموزش، مراقبتهای بهداشتی، و حقوق مدنی - بر اساس تفاوتهای نژادی درک شده گروهها. نژادپرستی نهادی در دهه ۱۹۸۰ به ویژه در ایالات متحده به کانون تحقیقات علمی تبدیل شد.
از اواخر قرن بیستم، مفهوم نژاد بیولوژیکی به عنوان یک اختراع فرهنگی کاملاً بدون پایه علمی شناخته شده است. با این وجود، نژادپرستی مردم را بر اساس رنگ پوست، قومیت، و فرهنگ دسته بندی می کند تا کالاها و منابع اجتماعی را به گونه ای توزیع کنند که به طور غیرمنصفانه به ضرر اعضای برخی گروه ها باشد و بدون شایستگی، به نفع دیگران باشد. مفهوم نژادپرستی نهادی بر این فرض استوار است که نژادپرستی همیشه آگاهانه، عمدی، صریح یا آشکار نیست، بلکه غالباً در سیستمها، قوانین، سیاستها، باورها و اعمالی ریشه دوانده است که به رفتار ناعادلانه، چشم پوشی و تداوم میبخشد. ظلم به رنگین پوستان، به ویژه سیاه پوستان آمریکای، یک نمونهی آن است. اگرچه بسیاری از محققین از اصطلاحات نژادپرستی نهادی، نژادپرستی سیستمی و نژادپرستی ساختاری مترادف استفاده میکنند، برخی دیگر بین آنها تمایز قائل میشوند و خاطرنشان میکنند که تأکید نژادپرستی سیستمی بر سیستمهای درگیر - مانند سیستمهای حقوقی، سیاسی، آموزشی و عدالت کیفری- است، در حالی که تأکید نژادپرستی ساختاری بر عناصری است که پایه و اساس آن سیستمها را فراهم میکنند، از جمله سیاستها، قوانین، و شیوههای نهادی. از سوی دیگر، نژادپرستی نهادی به عنوان یک اصطلاح فراگیر استفاده شده است که شامل نقش هایی است که هر دو سیستم و ساختار در تبعیض و ظلم بر اساس «نژاد» ایفا می کنند.
مسلماً، نژادپرستی نهادی از زمان استعمار در جامعه آمریکا رایج بوده است، که با بیان آشکار آن در نهاد برده داری، کدهای سیاه و جداسازی یا تبعیض نژادی جیم کرو آغاز شده است. در اوایل قرن بیستم، جامعه شناس و فعال W.E.B. Du Bois تبعیض نژادی را به عنوان نهادینه شدن در بخشهای مختلف جامعه و خود تداومی توصیف کرد. برخلاف سیاستها و شیوههای تبعیضآمیز آشکار دوران جیم کرو، جنبههایی از سیستمها و ساختارهای معاصر که نابرابریها و بیعدالتیهای اجتماعی، سیاسی و اقتصادی را برای سیاهپوستان، بومیان، اسپانیاییتبارها (لاتینکس) و آمریکاییهای آسیایی ایجاد کرده است، به طور فزایندهای پنهان میشوند. - در حالی که در رویههای عملیاتی استاندارد مؤسسات، پرهیز از اصطلاحات نژادی گنجانده شده است، بسیاری از سفیدپوستان از آنها بی اطلاع هستند.
نژادپرستی نهادی اغلب از طریق نمونه هایی که به عنوان دلیلی بر وجود آن ذکر می شود، شناسایی می شود. به طور متوسط، سیاهپوستان آمریکایی و آمریکاییهای اسپانیایی تبار کمتر از آمریکاییهای سفیدپوست دارای شرایط مشابه برای شغل یا دریافت وام استخدام میشوند. سلب حق رای از طریق سرکوب رای دهندگان و سلب قدرت از طریق فریبکاری نمونه های بارز به حاشیه رانده شدن سیاسی است که گفته می شود ناشی از نژادپرستی نهادی است. ادعاهای اثبات نشده یا اغراق آمیز در مورد تقلب در رأی دهندگان منجر به تغییراتی در الزامات شناسایی رأی دهندگان و کاهش دسترسی به محل های رأی گیری شده است.
تفکیک مسکونی - که به صراحت در دوره جیم کرو تدوین شده بود و پس از قانون مسکن منصفانه (۱۹۶۸) که تبعیض نژادی در مسکن را غیرقانونی اعلام کرد کاهش یافت - در ایالات متحده ادامه یافته است، به دلیل سیاست ها و شیوه های تبعیض آمیز وام دهی دولتی و خصوصی که باعث دلسردی شده است، وام برای افرادی که در محله های "خط قرمز" زندگی می کنند که به عنوان خطرناک تعیین شده است وضعیت جالبی ندارد. در حالی که برنامه های وام فدرال پس از جنگ جهانی دوم به طور چشمگیری مالکیت خانه را برای سفیدپوستان افزایش داد، افراد رنگین پوست اغلب از فرصت خرید خانه محروم می شدند، بنابراین دسترسی به روش اصلی جمع آوری ثروت نسلی را محدود می کرد. بسیاری از سیاهپوستان و اسپانیاییها به زندگی در محلههای نژادپرستانه و فقیر ادامه میدهند، تا حدی که به دلیل محدودیتهای منطقهبندی که عملاً ساکنان کمدرآمد را از زندگی در بسیاری از محلههای عمدتاً سفیدپوست محروم میکند.
محلههای عمدتاً سیاهپوست یا اسپانیاییتبار نیز معمولا خدمات عمومی کمتر یا پایینتری دریافت کنند. به طور مشخص، دسترسی محدود به مدارس دولتی خوب فرصتها را برای به دست آوردن مشاغل خوب با مزایا یا ادامه تحصیلات عالی محدود میکند و در نتیجه تحرک رو به بالا را برای چنین افرادی محدود میکند.
* مرجع انگلیسی سایت: 👇
نژاد پرستی سلسلهمند- تبارخواهی قانونی
نژاد پرستی فرهنگی قابل قبول جامعه و قانون و عملأ رایج و عادی