پرسش خود را بپرسید

معنی Throw در این جمله چی میشه؟

تاریخ
١٠ ماه پیش
بازدید
١٢٤

The king’s son, the prince, decided to throw a fancy ball and invited every lady of the land to com

٣ پاسخ

مرتب سازی بر اساس:

- برگزار کردن (یک مهمانی)

- ترتیب دادن (مراسمی)

- مهمانی دادن

- به پا داشتن

٤٦,٥٧٠
طلایی
٥٥
نقره‌ای
١,٠٢٨
برنزی
٣١٦
تاریخ
١٠ ماه پیش

بالماسکه  برگزار کنه!
بالماسکه ترتیب بده!

٢٦,٣٥١
طلایی
١٠
نقره‌ای
٥٦٧
برنزی
٢٢٢
تاریخ
١٠ ماه پیش

throw a party :  مهمانی برگزار کردن

fancy ball : بالماسکه

پسر شاه، شاهزاده، تصمیم گرفت یه مهمونی بالماسکه برگزار کنه و همه بانوان آن سرزمین رو دعوت کرد

٤,٦٧١
طلایی
٠
نقره‌ای
٤٢
برنزی
٤٦
تاریخ
١٠ ماه پیش

پاسخ شما