پرسش خود را بپرسید

معنی to be all over someone like a blanket

تاریخ
٦ ماه پیش
بازدید
٢٥٨

سلام دوستان 

این اصطلاح توی فارسی معادلی داره؟

My mother was all over me like a blanket.

منظورش اینه که  مادرش نظارت شدیدی روی زندگیش داره و توی کاراش دخالت می‌کنه.

٩٩٢
طلایی
٠
نقره‌ای
١٨
برنزی
١٣

٤ پاسخ

مرتب سازی بر اساس:

چتر انداخته رو سرم.

سایه اش رو زندگی ام افتاده.

چسبیده به زندگی ام.

مثل سایه دنبالمه .

چهارچشمی مراقبمه.

١٥,٩٩٩
طلایی
١
نقره‌ای
١١٠
برنزی
١٨٩
تاریخ
٦ ماه پیش

مادرم چهارچشمی مراقبمه

١٩
طلایی
٠
نقره‌ای
٠
برنزی
٤
تاریخ
٦ ماه پیش

مث بختک افتاده روش

٤٢٥
طلایی
٠
نقره‌ای
٣١
برنزی
٢٩
تاریخ
٦ ماه پیش

برای این اصطلاح در فارسی می‌توان از تعابیری مثل "مادرم مثل سایه دنبال من بود" یا "مادرم مثل کنه به من چسبیده بود" استفاده کرد. این تعابیر نشان‌دهنده نظارت و دخالت شدید مادر در زندگی فرد است.

تاریخ
٦ ماه پیش

پاسخ شما