پرسش خود را بپرسید

معنی to be all over someone like a blanket

تاریخ
١ سال پیش
بازدید
٣٢٦

سلام دوستان 

این اصطلاح توی فارسی معادلی داره؟

My mother was all over me like a blanket.

منظورش اینه که  مادرش نظارت شدیدی روی زندگیش داره و توی کاراش دخالت می‌کنه.

١,٤١٠
طلایی
٠
نقره‌ای
٢٢
برنزی
١٥

٤ پاسخ

مرتب سازی بر اساس:

چتر انداخته رو سرم.

سایه اش رو زندگی ام افتاده.

چسبیده به زندگی ام.

مثل سایه دنبالمه .

چهارچشمی مراقبمه.

١٨,٨٦٢
طلایی
١
نقره‌ای
١٨٨
برنزی
٢٢٥
تاریخ
١ سال پیش

مادرم چهارچشمی مراقبمه

٣٧
طلایی
٠
نقره‌ای
٠
برنزی
٤
تاریخ
١ سال پیش

مث بختک افتاده روش

٩٢٢
طلایی
٠
نقره‌ای
٦٦
برنزی
٤٣
تاریخ
١ سال پیش

برای این اصطلاح در فارسی می‌توان از تعابیری مثل "مادرم مثل سایه دنبال من بود" یا "مادرم مثل کنه به من چسبیده بود" استفاده کرد. این تعابیر نشان‌دهنده نظارت و دخالت شدید مادر در زندگی فرد است.

تاریخ
١ سال پیش

پاسخ شما