پرسش خود را بپرسید

معنی های مختلف make up

تاریخ
٦ ماه پیش
بازدید
٥٤٩

سلام به همه. من برای کنکور ارشد دارم  زبان میخونم و به یه سوالی بر خوردم  فعل make up  به غیر از  آرایش کردن چه معنا های دیگه ای داره ؟

٨٥٦
طلایی
٠
نقره‌ای
٢
برنزی
٣٢

١٤ پاسخ

مرتب سازی بر اساس:

کلمه "make up" در زبان انگلیسی به معناه‌های مختلفی استفاده می‌شود، علاوه بر معنای "آرایش کردن." برخی از کاربردهای دیگر "make up" عبارتند از:

  1. تشکیل دادن یا ساختن چیزی:
    • She decided to make up a story to entertain the children. (او تصمیم گرفت یک داستان جعلی بسازد تا بچه‌ها را سرگرم کند.)
  2. جبران کردن یا پرداختن ضرر یا خسارت:
    • The company had to make up for the losses from last year. (شرکت مجبور بود که خسارات سال گذشته را جبران کند.)
  3. تعویض کردن یا جایگزین کردن:
    • She lost her old watch, but her friend made it up by giving her a new one. (او ساعت قدیمی‌اش را گم کرد، اما دوستش با دادن یک ساعت جدید جبران کرد.)
  4. سازگار کردن یا تعادل بخشیدن:
    • We need to make up the balance in our budget. (ما باید تعادل بیودجه خودمان را برقرار کنیم.)
  5. ترتیب دادن یا تنظیم کردن:
    • She wanted to make up the room before the guests arrived. (او می‌خواست اتاق را قبل از رسیدن مهمان‌ها ترتیب دهد.)

این معانی به تبع متن و سیاق جمله‌ها متغیر می‌شوند. بنابراین، معنی "make up" در هر جمله به تبع مضمون و فعل‌همراه آن مشخص می‌شود.

٤,٨٢٥
طلایی
٢
نقره‌ای
٥٩
برنزی
٢٠
تاریخ
٦ ماه پیش
  1. ساختن و ایجاد
  2. داستان بافی
  3. آرایش
  4. کینه را کنار گذاشتن
  5. حالت روحی روانی 

٩٠٩
طلایی
٠
نقره‌ای
٩
برنزی
٢٠
تاریخ
٢ ماه پیش

آشتی کردن

آرایش کردن

از خود چیزی ساختن.از خود درآوردن 

٢,٥٠٩
طلایی
١
نقره‌ای
٧
برنزی
٣٠
تاریخ
٢ ماه پیش

آشتی و دوباره ساختن هم میشه

٨١,٣٤٣
طلایی
١٦
نقره‌ای
١٥٤
برنزی
٣٨٥
تاریخ
٣ ماه پیش

۱) آرایش کردن

۲) جبران کردن

۳) تشکیل شده از ( made up with)

۴) داستان بافی

٤,١٠٥
طلایی
٠
نقره‌ای
٢٤
برنزی
٤٧
تاریخ
٣ ماه پیش
  • Make up
  • آرایش کردن
  • ساختن
٤٤٨
طلایی
٠
نقره‌ای
١
برنزی
٦
تاریخ
٣ ماه پیش

توی کنکور معنای اصلیش ساختن یا تاسیس کردن است.

٩٥
طلایی
٠
نقره‌ای
١
برنزی
٣
تاریخ
٦ ماه پیش

به عنوان اسم:
۱. آرایش مثل موی مصنوعی، ناخن، رژ و ...
۲. هنر آرایش کردن
۳. نحوه چیدمان و آرایش یک چیز
۴. حالت روحی روانی
 

به عنوان فعل:
۱. فرم دادن و ایجاد کردن چیزی
۲. ساختن چیزی با قصد فریب
۳. جبران کاستی کردن (مثل جلسه جبرانی یا خسارت)
۴. فعل آرایش کردن
۵. به صورت make up one’s mind یعنی تصمیم گرفتن
۶. به صورت make up with یعنی کینه را با کسی کنار گذاشتن

۷. به صورت make up to   یعنی جبران کردن

٤٣٣
طلایی
٠
نقره‌ای
٢٠
برنزی
١٠
تاریخ
٦ ماه پیش

سلام.
پاسختون بسیار خوب بود اما مورد ۶ کمی مشکل داشت.
عبارت make up to درواقع نه فعل هست و نه به معنایی که شما گفتین. این کلمه یک phrasal verb یا همان "عبارت فعلی" است که به معنای "جبران کردن برای کسی" است.
make up ( somthing ) to ( someone ) :
جبران کردن ( چیزی/کاری ) برای ( کسی )

واژه ای که شما معنی کردید، واژه make love هست!

-
٤ ماه پیش

Personality = شخصیت و ژنتیک

٣٠٥
طلایی
٠
نقره‌ای
٣
برنزی
٧
تاریخ
٦ ماه پیش

برای کلاسهای جبرانی در دانشگاه استفاده میشه. زمانی که استاد بخواد کلاس جبرانی بذاره از این واژه استفاده میکنه

تاریخ
٦ ماه پیش

چیزی را از خود درآوردن(دروغ بافتن)

جبران کردن.

١٦٤
طلایی
٠
نقره‌ای
٠
برنزی
٨
تاریخ
٦ ماه پیش

معنی ساختن هم میده

معنی ترکیب شدن هم میده

٤٠
طلایی
٠
نقره‌ای
٠
برنزی
١
تاریخ
٦ ماه پیش

معنی سازمان دادن هم میده

٢٢
طلایی
٠
نقره‌ای
٠
برنزی
٢
تاریخ
٦ ماه پیش

سلام.
من متاسفانه همچین معنی ای برای این کلمه ندیده بودم. میشه لطفا منبعتون رو بفرمایید؟
ممنون

-
٤ ماه پیش

به معنی درست کردن چیزی و   آشتی کردنم هست

٣٠
طلایی
٠
نقره‌ای
٠
برنزی
٠
تاریخ
٦ ماه پیش

پاسخ شما