دیکشنری
جدیدترین پیشنهادها
adrift
یواشکی، بی سروصدا Fate departs calmly, a smile is on his mouth: No poet wants to escape pain, even if he writes his soul to the bone.
پاییدن ، مقاومت و ایستاده گی کردن، دوام آوردن
زیستن، زندگی کردن
چخردمه غذای محلی گرجستان که درون کوزه ای گلی را با شیر و راویولی و پنیر با چاشنی فلفل سیاه و نمک پر میکنند و دهانه آن را با خمیر نان میپوشانند و در ...
جدیدترین ترجمهها
جدیدترین پرسشها
جدیدترین پاسخها
بالادست در دست، بدست آوردن، فرادست آوردن
در شعر اخوان ثالث او میپرسد پایتخت اینچنین قرنی کو؟ برکدامین بی نشان قله ست؟ آیا قرن، پایتخت دارد؟ آیا او به زمان یا مکان یا رویداد خاصی اشاره میکند؟ آن چیست؟
شاعر قرن بیستم را به کشوری تشبیه کرده و اتفاقات رخ داده را در آن برشمرده، مثل سفر به ماه و بمباران اتمی و توفق سرمایه داری بر جهان و آنگاه از ایرانیان بعنوان فاتحان جهان یادکرده و. امید داردکه انسانیت بتواند بالاخره پایتخت این کشور را یافته و فتح کند و در آخر شعر به نومید ی مطلق میرسد
اخوان ثالث میفرماید: کاندران بافضله ی موهوم مرغ دورپروازی، چار رکن هفت اقلیم خدا را در زمانی بر می آشوبند. مرغ دورپرواز کیست یا چیست؟
اشاره به بمباران اتمی شهرهای هیروشیما و ناکازاکی توسط بمب افکن های آمریکا یی دارد
گوهری!، گوهر هستی، استن به معنی بودن دی بحر تلخ بودی امروز گوهرستی دی بایزید بودی و اندر مزید بودی مولانا کفت گویی که کان گوهرستی کزو دایم کنی گوهر فشانی کسایی
کلمه یا اصطلاح معادل برای "A person's sense of who they are based on their group memberships"
۱_تو اول بگو با كيان زيستي ، پس آنگه بگويم كه تو كيستي ۲_با بدان كم نشين كه صحبت بد، گرچه پاكي تو را پليد كند آفتابي بدان بزرگي را ، لكه ابر ناپديد كند