پرسش خود را بپرسید
ترجمه ی روان و غیر تحت الفظی
٦ ماه پیش
٩٣
معادل فارسی برای اصطلاح :
race against time
١,٥٢٨
١
٢
٧١
١ پاسخ
مرتب سازی بر اساس:
مفهوم: تلاش برای به پایان رساندن کاری با وجود زمان اندک یا قبل از موعد مقرر
معنی: مسابقه با زمان/کشتی با زمان /تقلا و کوشش کردن / بی وقفه کار کردن
١١,٧٢٧
٩
١٨٣
٦٨
٦ ماه پیش