پرسش خود را بپرسید
ترجمه ی روان و غیر تحت الفظی
١ سال پیش
١٤٥
معادل فارسی برای اصطلاح :
race against time
١,٦٤٨
٣
٥
٧٤
١ پاسخ
مرتب سازی بر اساس:
مفهوم: تلاش برای به پایان رساندن کاری با وجود زمان اندک یا قبل از موعد مقرر
معنی: مسابقه با زمان/کشتی با زمان /تقلا و کوشش کردن / بی وقفه کار کردن
١٢,٢٢٧
٩
١٨٤
٦٩
١ سال پیش