پرسش خود را بپرسید
ترجمه ی روان و غیر تحت الفظی
١ سال پیش
١٥١
معادل فارسی برای اصطلاح :
race against time
١,٦٥٨
٣
٥
٧٥
١ پاسخ
مرتب سازی بر اساس:
مفهوم: تلاش برای به پایان رساندن کاری با وجود زمان اندک یا قبل از موعد مقرر
معنی: مسابقه با زمان/کشتی با زمان /تقلا و کوشش کردن / بی وقفه کار کردن
١٢,٢٦٧
٩
١٨٤
٧٠
١ سال پیش