پرسشها با دستهبندی (زبان فارسی => زبان فارسی => شعر)
چون آینه رازنما باشد جانم تانم که نگویم نتوانم که ندانم از جسم گریزان شدم از روح بپرهیز سوگند ندانم نه از اینم نه از آنم چرا مولانا فرمودن ؛ از روح بپرهیز ؟! و سوگند یاد فرمودن که نمی دانند نه از جسم هستن و نه از روح ؟!
مگر نشنیدی از فراش این راه که هر کاو چاه کند افتاد در چاه ✏ «نظامی»
به وقت مرگ با صد داغ حرمان ز گرگان رفت باید سوی کرمان ز گرگان تا به کرمان راه کم نیست ز ما تا مرگ مویی نیز هم نیست ✏ «نظامی»
جان و جانان چیست؟ گذرگاه بین جان و جانان چه نام دارد ؟ وچگونه جان شویم تا لایق جانان شویم؟ مگر الان چه هستیم؟
دربیت زیر چه آرایه هایی وجود دارد ؟ جان بی جمال جانان ،میل جهان ندارد هرکس که این ندارد حقا که آن ندارد .
در شعر معروف اگر ان ترک شیرازی بدست ارد دل مارا منظور از ترک شیرازی کیست و خال هندو چه معنایی دارد؟
شکر خواهی و شیرین نیز خواهی شکار ماه کن یا صید ماهی ✏ «نظامی»
گرم درآ و دم مده باده بیار ای صنم لابه بنده گوش کن گوش مخار ای صنم منظور از " دم مده " ، " باده " و " صنم " چیست ؟
نه می در آبگینه کآن سمنبر در آب خشک میکرد آتشِ تَر ✏ «نظامی»
بسی کوشیدم اندر پادشایی مگر عیدی کنم بیروستایی ✏ «نظامی»