پرسشها با دستهبندی (زبان فارسی => زبان فارسی => شعر)
گر چه کاشانۀ دل، خاص غم مهر تو نیست پس، چرا مهر تو را بر در این خانه زدند؟ شاطرعباس صبوحی
تا که نبض از نام کی گردد جهان او بود مقصود جانش در جهان
ای هنرها گرفته بر کفِ دست عیبها بر گرفته زیرِ بغل تا چه خواهی خریدن ای مغرور روزِ درماندگی به سیمِ دغل
بیستون را عشق کند شهرتش فرهاد آری این در خانه عشق است که باز است هنوز
نبیند مدّعی جز خویشتن را که دارد پردهٔ پندار در پیش گرت چشمِ خدا بینی ببخشند نبینی هیچکس عاجزتر از خویش سعدی
آرایه های ادبی به کاررفته در بیت زیر رانام ببرید ؟ جهان سست است وبی بنیاد ازاین فرهادکش فریاد که کردافسون ونی نگش ملول ازجان شیرینم
آرایه های ادبی به کاررفته دراین بیت را مشخص کنید . بتی دارم ،که گرد گل ،زسنبل سایه بان دارد . بهارعارضش خطی زخون ارغوان دارد .
به سحرگاهان ناگاهان آواز کلنگ صفدر و تیزرو و تازه رخ و شیر آواز معنی این بیت از منوچهری چیست ؟
قاصدک شعر مرا از برکن برو آن گوشه باغ ،سمت آن نرگس مست و بخوان در گوشش و بگو باور کن یک نفر یاد تو را دمی از دل نبرد
دربیت زیر چه صنعت های ادبی وجود دارد ؟ مردانگی نیست ،پای زدن فتاده ای را گردست فتاده ای گرفتی مردی