پرسشها با دستهبندی (زبان فارسی => زبان فارسی => شعر)
« گفت شما لذت یافت و حلاوت وجدان را نیافته اید معذورید » الف) کار درویش مستمند برآر که تورا نیز کارها باشد ب) پیشه آموز ای پسر که تو را پیشه باشد امان زدرویشی ج) گم شده گرچه حقیر است مگوی که عنان از طلبش یافته به د) لئیم گر به شتر بخشدت عطا مستان که این ز عادت اهل کرم برون باشد.
کی منم، کی برد مخالف تاج ؟ جز به کی زاده کی دهند خراج ؟ ✏ نظامی
آنچنان گورخان به کوه و به راغ گور که داغ دید رست ز داغ ✏ «نظامی»
در این بیت از بوستان، برق به علت روشناییاش به یک شمشیر براق تشبیه شده اما رعد چرا به چوگان زدن تشبیه شده است؟ آیا از اصابت چوگان به گوی صدایی بلند ایجاد میشود؟ ((اگر باد و برفست و باران و میغ وگر رعد چوگان زند ، برق، تیغ))
خوان بزرگان اگر چه لذیذ است خرده انبان خود به لذت تر. الف)قناعت ب) ترک لذات ج) پرهیز از حرام د) بی اعتنایی به مادیات
هر کجا تیرش از کمان بشتافت گور چشمی ز چشم گوری یافت ✏ «نظامی»
منذر آن شاه با مهارت و مهر آیتی بود در شمار سپهر ✏ «نظامی»
در این بین، منظور از «بر انگشت پیچ)) چیست؟ ((نه یک عیب او را بر انگشت پیچ جهانی فضیلت بر آور به هیچ))
چون شهپر جبریل بر افلاک کند سیر بر صفحه ی هر دل که کلام تو نویسند
در این بیت، منظور از ((خود))، کسی است که غیبت میکند یا کسی است که غیبت را میشنود؟ ((که یاد کسان پیش من بد مکن مرا بدگمان در حق خود مکن))