پیشنهادهای پوریا (١٧٣)
متنوع و جذاب
نتیجه غیر مستقیم، نتیجه فرعی، نتیجه جانبی
( از لحاظ مقدار، تعداد ) کم بودن، به اندازه کافی نبودن We have five people and only four beds, so the beds are in short supply
جا انداختن
در جایگاه صفت: به معنی کسی که مشکلات و درد و رنج دیگران رو درک می کنه و با اونها دلسوزانه رفتار می کنه I have a very understanding boss یعنی رئیسی که ...
مهم و اضطراری، به طوری که باید سریعا بهش پرداخته بشه
گفته خویش را نقض کردن
نیروی طبیعت، قدرت طبیعت، دست طبیعت
اجمالا توضیح دادن، به طور خلاصه تشریح کردن
فراز و فرود، بالا و پایین، پستی و بلندی، اوج و حضیض
اهل درس و مطالعه
نرمالو
شخص متمول، سرشناس و همیشه حاضر در مراسم پر خرج و سطح بالا
به احترامِ کسی کلاه از سر برداشتن و تکریم وی
حزن انگیز، ناراحت کننده، تاسف بار، تاسف انگیز
در بعضی از متون می شده به این شکل ترجمه کرد که به نظرم خیلی سلیس و روان می شه: مهر تایید زدن بر. . .
کسی که در مبارزه یا در یک دوئل به شخص مبارز یا دوئل کننده کمک می کنه و اون رو همراهی می کنه همراه مبارز، کمکِ شخص مبارز
هم پیاله گان
دوستان تقریبا همه معانی �اسمی� رو ذکر کردن ولی در حالت �صفت� یه معنی داره که بیان نشده: مهم و تاثیر گذار Material changes, Material benefit
چیزی ( معمولا داستان یا روایت ) که اصالت و اعتبار و صحتش به شدت زیر سواله و به احتمال بسیار زیاد غیر واقعی هست
همراه با حروف اضافه of یا with: بویِ . . . دادن، عطرِ . . . دادن و معنای دیگرش: یادآورِ چیزی بودن، خاطره ی چیزی را زنده کردن، تداعی کننده چیزی بودن
در آرزویِ یا در حسرتِ ( دیدار کسی، داشتن چیزی، حضور در مکانی، . . . ) بودن
( فعالیت ) روزانه، روزمره، روتین
چون این کلمه بار معنایی منفی داره و صفات منفی رو باید در ذهن مخاطب تداعی بکنه در نتیجه عبارات �همکار� و �گروه� خیلی مناسب برای جایگزینی اون نیستن. . ...
در معنای استعاری در واقع اشاره داره به صفات جنس نر که مهم ترینشون �پرقدرت� و �پر توان�و � اراده آهنین� هست
با حروف اضافه on/upon: عشق ورزیدن به. . . ، محبت کردن به. . .
مطرح کردن یک درخواست از شخص دیگر به طور مداوم طوری که باعث کلافگی طرف بشه. اگر معادل فارسی با یک کلمه بخواهیم برایش پیدا کنیم به نظرم� پیله کردن� ، ...
نگرانی و احساس خطر
آدم که خیلی سریع عصبانی می شده و جوش میاره
گیجی و منگی بر اثر مصرف مشروبات الکلی و یا مواد مخدر
( گزارش، اظهار نظر، سخن و. . . ) نامفهوم، درهم برهم، بی سر و ته، گُنگ
به جز معانی که پیش تر ذکر شد، یعنی �پنچر شدن� و �سوراخ کردن�، معنی دیگر این کلمه �در هم شکستن� و �از بین بردنِ� یک امید، آرزو، ایده، نظر، اعتبار، غرو ...
ظاهر گلی و خیس ( معمولا به خاطر بارندگی )
آدم معمولی، آدم بی خاصیت، آدم به درد نخور
بغض آلود
( شخص ) : درمانده و غمگین ( مکان ) : متروک ( امید، تلاش ) : واهی، مذبوحانه، بی سرانجام
واکنش نشان دادن، بروز دادن
بسیار غم انگیز و اندوهناک
( آدم ) : گرفته و اندوهگین، محزون و غمگین ( فضا، جو، محیط، موقعیت و . . . ) که غم و اندوه بر آن سایه افکنده، دلگیر ( رنگ ) : تیره
به جز معانی ای که دوستان پیشتر ذکر کردن، در معنای استعاری می شده از کند و کاو و جست و جو هم استفاده کرد
معتقد به جبر و سرنوشت
ذیل دسته یا گروه بزرگتری طبقه بندی کردن، زیر مجموعه چیزی قرار دادن
خانم سپهری احتمالا کلمه pitch رو با pith اشتباه کردن اولی به معنی زمین بازی هست، دومی به معنی لایه سفید زیر پوست پرتقال یا به معنای استعاری لب مطلب
کارهای یدی، کارگری، حمالی
شکست سختی را تحمیل کردن
آدمِ وِل
بی خیال، بی تفاوت، سرخوش، دنیا رو آب ببره اونو خواب می بره
بسیار مسرور و خوشحال، سرمست از موفقیت و پیروزی
جالب و بامزه
خوشایند و جذاب
به شوخی گرفتن، جدی نگرفتن
معمولا با حرف اضافه of: رگباری از. . . ، سیلی از. . . ، هجومی از. . . ، هجمه زیادی از. . . ، طوفانی از. . . ،
به تکاپو واداشتن، تحریک کردن، تلنگر زدن ( برای حل کردن یک مشکل یا بهبود بخشیدن یک وضعیت نابسامان )
پر حرارت و پر هیجان، گرم و مهیج
سفر دور و دراز
راه حل سریع و موقت، اقدام موقت و دم دستی
با شدت و بی وقفه
جایگاه تماشاگران
۱ - دلشوره داشتن ۲ - ( آب، رود، . . ) متلاطم بودن، خروشان بودن ۳ - ( ماشین، موتور، چرخ، . . . ) به حرکت در آمدن، حرکت کردن، چرخیدن ۴ - کره گیری
( صدا ، موسیقی ) لطیف و شیرین
لطافت ملکوتی
۱ - غوطه وری، غرق شدگی ۲ - غرق کار یا فعالیتی شدن ۳ - شیوه ای از آموزش زبان که زبان آموز در شرایطی قرار می گیرد که ناگزیر از به کار بردن زبان جدید است
خیال پردازی، رویا بافی
( در معنای استعاری و ادبی ) : بسیار درخشان، پرتلالو Incandescent flower Incandescent carrier
( درباره مکان و یا زمان ) آرام و زیبا و شعف انگیز
انگ زدن، برچسب زدن، تهمت زدن، افترا بستن
نوشته طولانی و خسته کننده، مطول
نطق یا نوشته ای برای یادبود و تکریم ( معمولا برای شخص متوفی )
شور و حرارت، شور و اشتیاق، شور و شوق
ارتقا بخشیدن و به حد کمال رساندن مهارتی که پیشتر هم در آن خبره بودید
یکنواخت
علی رغم مشکلات و سختی ها خون سرد و آرام بودن و نهراسیدن از آنها
فریبنده
علاوه بر نفوذ ناپذیر و غیر قابل نفوذ و تعابیر مشابه در معنای دوم: ( مفهوم ، دانشی، چیزی و . . . ) فهمش بسیار دشوار و عملا غیر ممکن
کسی که از ظاهر، رفتار و کردارش نمی شه پی به افکار، نیات و احساساتش برد. . . کسی که چیزی از خودش بروز نمی ده. . . تودار
یعنی تعلیم دادن کسی به منظور انتقال ( در واقع به خوردش دادن ) یک سری از عقاید سیاسی یا مذهبی به وی، به طوری که حتی به عقاید دیگه فکر هم نکنه و صرفا ه ...
مضحک، خنده آور، خنده دار، مسخره
مداخله جویانه، دستوری،
شکلک درآوردن به قصد مسخره بازی، در هم کشیدن صورت به خاطر درد کشیدن، تغییر حالت چهره به قصد نشون دادن اینکه از چیزی خوشتون نیومده
صدا کردن کسی یا دست تکون دادن به سمت کسی به منظور جلب توجه اون شخص ( مثلاً تاکسی ) یا به منظور سلام کردن و احوالپرسی
با احتیاط، ملاحظه گر، با حساب کتاب، حساب گر
گرایش به انتصابات فامیلی
معمولا همراه با حرف اضافه by : نترسیدن و هراس نداشتن از ( معمولا مواجهه با خطرها و مشکلات )
گستاخانه، بی شرمانه، وقیحانه
زمینه، بستر
حمایت کردن از کسی، گروهی، اعتراضی، . . .
( اشیا ) : گران قیمت و پر زرق و برق ( آدم ) : فخر فروش، خودنما
( در نمایش یا فیلم ) نقش سیاهی لشکر
به کار بردن واژه های قلمبه سلمبه و پرطمطراقو دهن پر کن برای اینکه نشون بدیم آدم مهم و همه چیز دانی هستیم، در صورتی که نیستیم
۱ - شب بیداری به منظور الف: عبادت ب: مراقبت و نگهداری از بیمار ج: نگهبانی دادن و گشت شبانه ۲ - نوعی اعتراض سیاسی که شب هنگام و در سکوت با روشن کردن ...
( گروهی از افراد ) در حالی که به جلو حرکت می کنند در عین حال از هم باز می شن و در مسیرهای مختلف پخش می شن که بتونن یک محدوده بزرگی رو برای جستجوی چیز ...
تعداد فراوان، جمع کثیر، جمع زیاد
مصداق بارز، نمونه کامل، الگوی بی بدیل
به محیط کاری اطلاق میشود که در آن افراد به خاطر نژاد، جنسیت، مذهب، رنگین پوست بودن و غیره مورد آزار و اذیت کلامی و رفتاری قرار می گیرند
یعنی به دلیل وجود ایراد یا مشکلی در خانه شما از پرداخت اجاره بها خودداری می کنید تا تکلیف اون مشکل مشخص بشه
اقامتگاهی که به شما خدمات غذایی نمی ده اما امکانات تهیه غذا ( اجاق گاز ، قابلمه ، ماهی تابه و غیره ) رو در اختیار شما قرار میده
محل اقامت رایگان
مدیر تبلیغات
( از فرط ابراز احساسات و عواطف ) حال به هم زن،
تخریب ساختمان
همراه با حرف اضافه into/in: انحلال یک شرکت به واسطه فروش اموالش به دلیل بدهی
همراه با حرف اضافه of به معنی: خالی از، بدون، بی بهره از، تهی از، محروم از
خوش آمد گویی ورود کسی ( به منزل، شهر ، کشور )
کسی را تا منزل همراهی کردن، با کسی تا خونه اش رفتن
تحویل درب منزل
به جز �آسیاب� که توسط دوستان ذکر شده، به معنی �کارخانه� هم هست
( پنهان کردن حقیقت با ) طفره رفتن از دادن جواب درست، جواب رو پیچوندن
تعریف بیش از حد و اغراق آمیز در حدی که بیشتر به چاپلوسی شباهت پیدا می کنه
آدمی که به قول خود وفا نمی کند و قابل اعتماد نیست
مقام ( صاحب منصب ) جهانی، متخصص جهانی
تمایل به انجام ( ارتکاب ) کار ناپسند و زشت
۱ - منزجر کننده، حال به هم زن، مشمئز کننده ۲ - دفع کردن، پس زدن ( حمله ) ۳ - رد کردن، نپذیرفتن ( پیشنهاد، کمک و غیره )
شرم آور، حقارت آمیز، خفت بار، ننگ آور، ننگین
انجام کاری به صورت تفننی و تفریحی، نه به صورت جدی
درخواست رسمی از کسی برای انجام کاری سر زدن ( به کسی )
۱ـ کشف کردن ( معمولا چیزی که زیرخاک مدفون بوده یا قدیمی هست ) ۲ـ ( اطلاعات، حقیقت ) برملا کردن، آشکار کردن، به دست آمدن
در بریتیش انگلیش و در زبان محاوره به شکل �قید� ( adverb ) هم به کار می ره و به معنای very=خیلی هست Jolly well Jolly good
در حالت اسمی به معنای فیگور، مجسمه کاغذی یا چوبی
اقدامات پیشگیرانه، تدابیر امنیتی
بی اعتنا و بی توجه به خطر
درگیری ( در اماکن عمومی ) که ممکنه به بزن بزن هم ختم بشه
( کاری را ) به مراتب بهتر از اکثر مردم انجام دادن
علاوه بر سیل و تند آب و جریان شدید آب که پیش تر عنوان کردن، معنی پر کاربرد دیگر این واژه که مورد اشاره دوستان قرار نگرفته : رگبار ( کلمات، سوالات، ف ...
به جز معانی که دوستان مطرح کردن اعم از زمین بازی ، فرکانس موسیقیایی، ترغیب کردن کسی به خرید چیزی، قیر و . . . به نظرم دو معنی دیگر pitch بهش پرداخته ...
زیر و رو کردن
به هیچ عنوان به معنای تلاوت کردن و با صوت خوندن نیست. . . این کلمه به این معناست که شما شعری، جمله ای ، آیه ای از کتب مذهبی رو از حفظ هستید و با صدای ...
بد بار، بزرگ و بد حمل
چیزی که عجیب و غریب و غیر معمول و در عین حال جذاب هم باشه
در پزشکی: باکتری یا سلول هایی که برای مصارف پزشکی و یا علمی کشت می شوند
موضوعی که همواره وجود دارد
شل و ول، افتاده، آویزان
از کسی یا چیزی تعریف و تمجید کردن به طوری که آن شخص یا چیز در نظر دیگران بسیار مهم و با ارزش تلقی شود. . . در واقع می شه مطرح کردن چیزی یا کسی. . . ب ...
باکس شیشه ای در موزه ها و فروشگاه ها برای نمایش گذاشتن اشیا با ارزش و قیمتی
مشکل ساز
مهم ترین و اصلی ترین بخش چیزی
شکل مبهم و گنگ، تصویر غیر واضح با حرف اضافه of: تصویری مه آلود از. . .
چیزی که در هوا حرکت می کنه ( مثلا هواپیما ) . . . چیزی که در هوا معلق هست و توسط جریان هوا جابجا می شه مثل آلاینده ها
لیست عریض و طویل، مجموعه بزرگ
بسیار ناچیز و اندک
رفتار و کردار گستاخانه و بدون نزاکت
ناهمخوانی، ناسازگاری، نامتجانس
درباره مدارک: معتبر درباره بحث، انتقاد، دلایل. . . : منطقی
موضع، دیدگاه، رویکرد، نگرش
عقیده اجباری، خشک و انعطاف ناپذیر
بسیار مصمم و به جد به دنبال حل یک معزل و مشکل بودن
شناسایی یک مشکل و سعی در رسیدگی به آن و مرتفع کردنش
مشکل بزرگ و پیچیده
تا اطلاع ثانوی
بهتر این است که. . . بهتر است که
پس لرزه های یک اتفاق، عمل
در مقام مقایسه اختلافات دو چیز را برشمردن
رونق گرفتن، به زبان محاوره: ترکوندن
مسائل جاری ( کشور, جامعه, . . . )
مورد مناقشه قرار دادن، محل تردید قرار دادن،
گستردگیِ بدون نظم و ترتیب و حساب و کتاب
پر جنب و جوش، پویا، سرزنده
حیاتی، بسیار کلیدی و مهم
یکی از معانی این کلمه که دوستان ذکر نکردن �مشکل�, �گرفتاری�, �دردسر�, �مصائب� هست مثال: The daily trials of living in a poor country
برآورد کردن
به خاطر آوردن، به یاد آوردن
اشتیاق داشتن
الگوی رفتاری فراگیر
پیمان و یا قانون حفاظتی، پیمان و یا قانون حراستی
در مورد ایده یا نظر: که فهم و درک و تشریحش سخت و دشوار است
امکان پذیر
گونه های مختلف جانوری و گیاهی، تنوع زیستی
انباشت تدریجی
معنی دوم که اصلا اشاره ای بهش نشده advantage هست. . . یعنی برتری، تفوق، مزیت
لبریز از
اکتساب، کسب ( علم، قدرت، ثروت )
تاثیر مخرب، اثر سؤ
معنای دوم: در معرض دید