تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

متنوع و جذاب

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

نتیجه غیر مستقیم، نتیجه فرعی، نتیجه جانبی

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

( از لحاظ مقدار، تعداد ) کم بودن، به اندازه کافی نبودن We have five people and only four beds, so the beds are in short supply

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٢

جا انداختن

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٢

در جایگاه صفت: به معنی کسی که مشکلات و درد و رنج دیگران رو درک می کنه و با اونها دلسوزانه رفتار می کنه I have a very understanding boss یعنی رئیسی که ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

مهم و اضطراری، به طوری که باید سریعا بهش پرداخته بشه

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

گفته خویش را نقض کردن

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نیروی طبیعت، قدرت طبیعت، دست طبیعت

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٣

اجمالا توضیح دادن، به طور خلاصه تشریح کردن

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

فراز و فرود، بالا و پایین، پستی و بلندی، اوج و حضیض

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٢

اهل درس و مطالعه

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٣

نرمالو

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شخص متمول، سرشناس و همیشه حاضر در مراسم پر خرج و سطح بالا

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به احترامِ کسی کلاه از سر برداشتن و تکریم وی

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

حزن انگیز، ناراحت کننده، تاسف بار، تاسف انگیز

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٣

در بعضی از متون می شده به این شکل ترجمه کرد که به نظرم خیلی سلیس و روان می شه: مهر تایید زدن بر. . .

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کسی که در مبارزه یا در یک دوئل به شخص مبارز یا دوئل کننده کمک می کنه و اون رو همراهی می کنه همراه مبارز، کمکِ شخص مبارز

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

هم پیاله گان

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٣

دوستان تقریبا همه معانی �اسمی� رو ذکر کردن ولی در حالت �صفت� یه معنی داره که بیان نشده: مهم و تاثیر گذار Material changes, Material benefit

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

چیزی ( معمولا داستان یا روایت ) که اصالت و اعتبار و صحتش به شدت زیر سواله و به احتمال بسیار زیاد غیر واقعی هست

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٣

همراه با حروف اضافه of یا with: بویِ . . . دادن، عطرِ . . . دادن و معنای دیگرش: یادآورِ چیزی بودن، خاطره ی چیزی را زنده کردن، تداعی کننده چیزی بودن

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٢

در آرزویِ یا در حسرتِ ( دیدار کسی، داشتن چیزی، حضور در مکانی، . . . ) بودن

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

( فعالیت ) روزانه، روزمره، روتین

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

چون این کلمه بار معنایی منفی داره و صفات منفی رو باید در ذهن مخاطب تداعی بکنه در نتیجه عبارات �همکار� و �گروه� خیلی مناسب برای جایگزینی اون نیستن. . ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در معنای استعاری در واقع اشاره داره به صفات جنس نر که مهم ترینشون �پرقدرت� و �پر توان�و � اراده آهنین� هست

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

با حروف اضافه on/upon: عشق ورزیدن به. . . ، محبت کردن به. . .

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٤

مطرح کردن یک درخواست از شخص دیگر به طور مداوم طوری که باعث کلافگی طرف بشه. اگر معادل فارسی با یک کلمه بخواهیم برایش پیدا کنیم به نظرم� پیله کردن� ، ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نگرانی و احساس خطر

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

آدم که خیلی سریع عصبانی می شده و جوش میاره

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

گیجی و منگی بر اثر مصرف مشروبات الکلی و یا مواد مخدر

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

( گزارش، اظهار نظر، سخن و. . . ) نامفهوم، درهم برهم، بی سر و ته، گُنگ

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

به جز معانی که پیش تر ذکر شد، یعنی �پنچر شدن� و �سوراخ کردن�، معنی دیگر این کلمه �در هم شکستن� و �از بین بردنِ� یک امید، آرزو، ایده، نظر، اعتبار، غرو ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

ظاهر گلی و خیس ( معمولا به خاطر بارندگی )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

آدم معمولی، آدم بی خاصیت، آدم به درد نخور

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بغض آلود

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

( شخص ) : درمانده و غمگین ( مکان ) : متروک ( امید، تلاش ) : واهی، مذبوحانه، بی سرانجام

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

واکنش نشان دادن، بروز دادن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بسیار غم انگیز و اندوهناک

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

( آدم ) : گرفته و اندوهگین، محزون و غمگین ( فضا، جو، محیط، موقعیت و . . . ) که غم و اندوه بر آن سایه افکنده، دلگیر ( رنگ ) : تیره

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

به جز معانی ای که دوستان پیشتر ذکر کردن، در معنای استعاری می شده از کند و کاو و جست و جو هم استفاده کرد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

معتقد به جبر و سرنوشت

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

ذیل دسته یا گروه بزرگتری طبقه بندی کردن، زیر مجموعه چیزی قرار دادن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

خانم سپهری احتمالا کلمه pitch رو با pith اشتباه کردن اولی به معنی زمین بازی هست، دومی به معنی لایه سفید زیر پوست پرتقال یا به معنای استعاری لب مطلب

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

کارهای یدی، کارگری، حمالی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

شکست سختی را تحمیل کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

آدمِ وِل

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بی خیال، بی تفاوت، سرخوش، دنیا رو آب ببره اونو خواب می بره

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

بسیار مسرور و خوشحال، سرمست از موفقیت و پیروزی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

جالب و بامزه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

خوشایند و جذاب

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

به شوخی گرفتن، جدی نگرفتن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

معمولا با حرف اضافه of: رگباری از. . . ، سیلی از. . . ، هجومی از. . . ، هجمه زیادی از. . . ، طوفانی از. . . ،

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

به تکاپو واداشتن، تحریک کردن، تلنگر زدن ( برای حل کردن یک مشکل یا بهبود بخشیدن یک وضعیت نابسامان )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

پر حرارت و پر هیجان، گرم و مهیج

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

سفر دور و دراز

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

راه حل سریع و موقت، اقدام موقت و دم دستی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

با شدت و بی وقفه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

جایگاه تماشاگران

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

۱ - دلشوره داشتن ۲ - ( آب، رود، . . ) متلاطم بودن، خروشان بودن ۳ - ( ماشین، موتور، چرخ، . . . ) به حرکت در آمدن، حرکت کردن، چرخیدن ۴ - کره گیری

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

( صدا ، موسیقی ) لطیف و شیرین

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

لطافت ملکوتی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

۱ - غوطه وری، غرق شدگی ۲ - غرق کار یا فعالیتی شدن ۳ - شیوه ای از آموزش زبان که زبان آموز در شرایطی قرار می گیرد که ناگزیر از به کار بردن زبان جدید است

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

خیال پردازی، رویا بافی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

( در معنای استعاری و ادبی ) : بسیار درخشان، پرتلالو Incandescent flower Incandescent carrier

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

( درباره مکان و یا زمان ) آرام و زیبا و شعف انگیز

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

انگ زدن، برچسب زدن، تهمت زدن، افترا بستن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

نوشته طولانی و خسته کننده، مطول

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

نطق یا نوشته ای برای یادبود و تکریم ( معمولا برای شخص متوفی )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

شور و حرارت، شور و اشتیاق، شور و شوق

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

ارتقا بخشیدن و به حد کمال رساندن مهارتی که پیشتر هم در آن خبره بودید

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

یکنواخت

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

علی رغم مشکلات و سختی ها خون سرد و آرام بودن و نهراسیدن از آنها

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

فریبنده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

علاوه بر نفوذ ناپذیر و غیر قابل نفوذ و تعابیر مشابه در معنای دوم: ( مفهوم ، دانشی، چیزی و . . . ) فهمش بسیار دشوار و عملا غیر ممکن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

کسی که از ظاهر، رفتار و کردارش نمی شه پی به افکار، نیات و احساساتش برد. . . کسی که چیزی از خودش بروز نمی ده. . . تودار

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

یعنی تعلیم دادن کسی به منظور انتقال ( در واقع به خوردش دادن ) یک سری از عقاید سیاسی یا مذهبی به وی، به طوری که حتی به عقاید دیگه فکر هم نکنه و صرفا ه ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مضحک، خنده آور، خنده دار، مسخره

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مداخله جویانه، دستوری،

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

شکلک درآوردن به قصد مسخره بازی، در هم کشیدن صورت به خاطر درد کشیدن، تغییر حالت چهره به قصد نشون دادن اینکه از چیزی خوشتون نیومده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

صدا کردن کسی یا دست تکون دادن به سمت کسی به منظور جلب توجه اون شخص ( مثلاً تاکسی ) یا به منظور سلام کردن و احوالپرسی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

با احتیاط، ملاحظه گر، با حساب کتاب، حساب گر

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

گرایش به انتصابات فامیلی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

معمولا همراه با حرف اضافه by : نترسیدن و هراس نداشتن از ( معمولا مواجهه با خطرها و مشکلات )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

گستاخانه، بی شرمانه، وقیحانه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

زمینه، بستر

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

حمایت کردن از کسی، گروهی، اعتراضی، . . .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

( اشیا ) : گران قیمت و پر زرق و برق ( آدم ) : فخر فروش، خودنما

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

( در نمایش یا فیلم ) نقش سیاهی لشکر

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

به کار بردن واژه های قلمبه سلمبه و پرطمطراقو دهن پر کن برای اینکه نشون بدیم آدم مهم و همه چیز دانی هستیم، در صورتی که نیستیم

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

۱ - شب بیداری به منظور الف: عبادت ب: مراقبت و نگهداری از بیمار ج: نگهبانی دادن و گشت شبانه ۲ - نوعی اعتراض سیاسی که شب هنگام و در سکوت با روشن کردن ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

( گروهی از افراد ) در حالی که به جلو حرکت می کنند در عین حال از هم باز می شن و در مسیرهای مختلف پخش می شن که بتونن یک محدوده بزرگی رو برای جستجوی چیز ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

تعداد فراوان، جمع کثیر، جمع زیاد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

مصداق بارز، نمونه کامل، الگوی بی بدیل

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

به محیط کاری اطلاق میشود که در آن افراد به خاطر نژاد، جنسیت، مذهب، رنگین پوست بودن و غیره مورد آزار و اذیت کلامی و رفتاری قرار می گیرند

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

یعنی به دلیل وجود ایراد یا مشکلی در خانه شما از پرداخت اجاره بها خودداری می کنید تا تکلیف اون مشکل مشخص بشه

پیشنهاد
٠

اقامتگاهی که به شما خدمات غذایی نمی ده اما امکانات تهیه غذا ( اجاق گاز ، قابلمه ، ماهی تابه و غیره ) رو در اختیار شما قرار میده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

محل اقامت رایگان

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

مدیر تبلیغات

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

( از فرط ابراز احساسات و عواطف ) حال به هم زن،

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

تخریب ساختمان

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

همراه با حرف اضافه into/in: انحلال یک شرکت به واسطه فروش اموالش به دلیل بدهی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

همراه با حرف اضافه of به معنی: خالی از، بدون، بی بهره از، تهی از، محروم از

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

خوش آمد گویی ورود کسی ( به منزل، شهر ، کشور )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کسی را تا منزل همراهی کردن، با کسی تا خونه اش رفتن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

تحویل درب منزل

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

به جز �آسیاب� که توسط دوستان ذکر شده، به معنی �کارخانه� هم هست

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

( پنهان کردن حقیقت با ) طفره رفتن از دادن جواب درست، جواب رو پیچوندن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

تعریف بیش از حد و اغراق آمیز در حدی که بیشتر به چاپلوسی شباهت پیدا می کنه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

آدمی که به قول خود وفا نمی کند و قابل اعتماد نیست

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مقام ( صاحب منصب ) جهانی، متخصص جهانی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

تمایل به انجام ( ارتکاب ) کار ناپسند و زشت

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

۱ - منزجر کننده، حال به هم زن، مشمئز کننده ۲ - دفع کردن، پس زدن ( حمله ) ۳ - رد کردن، نپذیرفتن ( پیشنهاد، کمک و غیره )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

شرم آور، حقارت آمیز، خفت بار، ننگ آور، ننگین

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

انجام کاری به صورت تفننی و تفریحی، نه به صورت جدی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

درخواست رسمی از کسی برای انجام کاری سر زدن ( به کسی )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

۱ـ کشف کردن ( معمولا چیزی که زیرخاک مدفون بوده یا قدیمی هست ) ۲ـ ( اطلاعات، حقیقت ) برملا کردن، آشکار کردن، به دست آمدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

در بریتیش انگلیش و در زبان محاوره به شکل �قید� ( adverb ) هم به کار می ره و به معنای very=خیلی هست Jolly well Jolly good

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

در حالت اسمی به معنای فیگور، مجسمه کاغذی یا چوبی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

اقدامات پیشگیرانه، تدابیر امنیتی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بی اعتنا و بی توجه به خطر

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

درگیری ( در اماکن عمومی ) که ممکنه به بزن بزن هم ختم بشه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

( کاری را ) به مراتب بهتر از اکثر مردم انجام دادن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

علاوه بر سیل و تند آب و جریان شدید آب که پیش تر عنوان کردن، معنی پر کاربرد دیگر این واژه که مورد اشاره دوستان قرار نگرفته : رگبار ( کلمات، سوالات، ف ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

به جز معانی که دوستان مطرح کردن اعم از زمین بازی ، فرکانس موسیقیایی، ترغیب کردن کسی به خرید چیزی، قیر و . . . به نظرم دو معنی دیگر pitch بهش پرداخته ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

زیر و رو کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

به هیچ عنوان به معنای تلاوت کردن و با صوت خوندن نیست. . . این کلمه به این معناست که شما شعری، جمله ای ، آیه ای از کتب مذهبی رو از حفظ هستید و با صدای ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بد بار، بزرگ و بد حمل

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٨

چیزی که عجیب و غریب و غیر معمول و در عین حال جذاب هم باشه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

در پزشکی: باکتری یا سلول هایی که برای مصارف پزشکی و یا علمی کشت می شوند

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

موضوعی که همواره وجود دارد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

شل و ول، افتاده، آویزان

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

از کسی یا چیزی تعریف و تمجید کردن به طوری که آن شخص یا چیز در نظر دیگران بسیار مهم و با ارزش تلقی شود. . . در واقع می شه مطرح کردن چیزی یا کسی. . . ب ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

باکس شیشه ای در موزه ها و فروشگاه ها برای نمایش گذاشتن اشیا با ارزش و قیمتی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

مشکل ساز

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

مهم ترین و اصلی ترین بخش چیزی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

شکل مبهم و گنگ، تصویر غیر واضح با حرف اضافه of: تصویری مه آلود از. . .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

چیزی که در هوا حرکت می کنه ( مثلا هواپیما ) . . . چیزی که در هوا معلق هست و توسط جریان هوا جابجا می شه مثل آلاینده ها

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

لیست عریض و طویل، مجموعه بزرگ

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

بسیار ناچیز و اندک

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

رفتار و کردار گستاخانه و بدون نزاکت

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

ناهمخوانی، ناسازگاری، نامتجانس

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

درباره مدارک: معتبر درباره بحث، انتقاد، دلایل. . . : منطقی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

موضع، دیدگاه، رویکرد، نگرش

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

عقیده اجباری، خشک و انعطاف ناپذیر

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٠

بسیار مصمم و به جد به دنبال حل یک معزل و مشکل بودن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢٣

شناسایی یک مشکل و سعی در رسیدگی به آن و مرتفع کردنش

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

مشکل بزرگ و پیچیده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

تا اطلاع ثانوی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

بهتر این است که. . . بهتر است که

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

پس لرزه های یک اتفاق، عمل

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

در مقام مقایسه اختلافات دو چیز را برشمردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

رونق گرفتن، به زبان محاوره: ترکوندن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

مسائل جاری ( کشور, جامعه, . . . )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

مورد مناقشه قرار دادن، محل تردید قرار دادن،

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

گستردگیِ بدون نظم و ترتیب و حساب و کتاب

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

پر جنب و جوش، پویا، سرزنده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

حیاتی، بسیار کلیدی و مهم

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

یکی از معانی این کلمه که دوستان ذکر نکردن �مشکل�, �گرفتاری�, �دردسر�, �مصائب� هست مثال: The daily trials of living in a poor country

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١١

برآورد کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

به خاطر آوردن، به یاد آوردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

اشتیاق داشتن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

الگوی رفتاری فراگیر

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

پیمان و یا قانون حفاظتی، پیمان و یا قانون حراستی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

در مورد ایده یا نظر: که فهم و درک و تشریحش سخت و دشوار است

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

امکان پذیر

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

گونه های مختلف جانوری و گیاهی، تنوع زیستی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

انباشت تدریجی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

معنی دوم که اصلا اشاره ای بهش نشده advantage هست. . . یعنی برتری، تفوق، مزیت

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

لبریز از

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

اکتساب، کسب ( علم، قدرت، ثروت )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

تاثیر مخرب، اثر سؤ

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

معنای دوم: در معرض دید