risible

/ˈrɪzəbl̩//ˈrɪzəbl̩/

معنی: خنده اور
معانی دیگر: قادر به خنده، تمایل به خنده، خنده رو، وابسته به خنده

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
(1) تعریف: able or inclined to laugh.
متضاد: lachrymose

(2) تعریف: provoking laughter; laughable or funny.
متضاد: lachrymose
مشابه: amusing, laughable

- He has made some risible attempts at carpentry, including this rickety set of shelves.
[ترجمه گوگل] او در نجاری تلاش‌های بدی انجام داده است، از جمله این مجموعه قفسه‌های ناهموار
[ترجمه ترگمان] او برخی تلاش های risible در نجاری شامل این مجموعه فکسنی از قفسه ها انجام داده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. The entire proposal is risible: it will never be accepted.
[ترجمه گوگل]کل پیشنهاد بد است: هرگز پذیرفته نخواهد شد
[ترجمه ترگمان]کل این پیشنهاد risible است: هرگز پذیرفته نخواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. She's been making risible attempts to learn the trumpet.
[ترجمه گوگل]او برای یادگیری ترومپت تلاش های مضحکی انجام می دهد
[ترجمه ترگمان]اون داره سعی می کنه ترومپت رو یاد بگیره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The entire proposal is risible.
[ترجمه گوگل]کل پیشنهاد قابل قبول است
[ترجمه ترگمان]کل این پیشنهاد risible است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Nor was it the traditional and risible gaps between the spiritual duties of the clergy and their worldly preoccupations.
[ترجمه گوگل]و همچنین شکاف سنتی و قابل قبول بین وظایف معنوی روحانیون و مشغله های دنیوی آنها نبود
[ترجمه ترگمان]و همچنین فاصله میان وظایف روحانی روحانیان و اشتغالات ذهنی آن ها نیز از بین نرفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The entire proposal is risible: it will never is accepted.
[ترجمه گوگل]کل پیشنهاد بد است: هرگز پذیرفته نخواهد شد
[ترجمه ترگمان]کل این پیشنهاد risible است: هرگز پذیرفته نمی شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Each might regard the idea as risible, but their ability to deflate the reputations of self-important politicians and men of business makes classy moralists of them.
[ترجمه گوگل]هر کدام ممکن است این ایده را ناپسند بدانند، اما توانایی آنها در کاهش شهرت سیاستمداران خود مهم و صاحبان کسب و کار، آنها را اخلاق مداران درجه یک می کند
[ترجمه ترگمان]هر یک ممکن است این ایده را risible تلقی کنند، اما توانایی آن ها در خالی کردن شهرت سیاستمداران مهم و مردان کسب وکار باعث می شود که اخلاق moralists اخلاق آن ها را به درجه بالاتر تبدیل کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Man is the only risible animal.
[ترجمه گوگل]انسان تنها حیوان شرور است
[ترجمه ترگمان]انسان تنها حیوان risible است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. I am a girl lively, risible, gentle . The important I am a very sincere girl.
[ترجمه گوگل]من دختری پر جنب و جوش، شیطون، مهربان هستم مهم من یک دختر بسیار صمیمی هستم
[ترجمه ترگمان]من دختری هستم که سرزنده و risible و مهربان است مهم اینه که من یه دختر خیلی صمیمی ام
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. I will be a love says risible young man tomorrow.
[ترجمه گوگل]مرد جوان risible فردا می گوید من یک عشق خواهم بود
[ترجمه ترگمان]من دوست دارم فردا یک مرد جوان باشم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Setting the risible Green Street to one side, he's been creepy in Eternal Sunshine Of The Spotless Mind and downright terrifying as Sin City's murderous Kevin.
[ترجمه گوگل]او با قرار دادن خیابان سبز ناخوشایند در یک طرف، در فیلم Eternal Sunshine Of The Spotless Mind ترسناک و در نقش کوین قاتل شهر گناه وحشتناک بوده است
[ترجمه ترگمان]یک طرف خیابان سبز رنگ را به یک طرف تقسیم می کند، او در نور ابدی ذهن spotless ترسناک و وحشتناک به نام کوین City مور مور مور مور مور مور مور مور مور مور مور مور مور مور مور مور مور مور مور مور مور مور مور مور کننده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The idea that any music scene could exist here seems risible.
[ترجمه گوگل]این ایده که هر صحنه موسیقی می تواند در اینجا وجود داشته باشد، به نظر غیرقابل قبول است
[ترجمه ترگمان]این ایده که هر صحنه موسیقی می تواند در اینجا وجود داشته باشد risible به نظر می رسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The level and quality of public debate generated by rightwing newspapers have been risible and misleading.
[ترجمه گوگل]سطح و کیفیت بحث های عمومی که توسط روزنامه های دست راستی ایجاد می شود، مضحک و گمراه کننده بوده است
[ترجمه ترگمان]سطح و کیفیت بحث های عمومی ایجاد شده توسط روزنامه های rightwing گمراه کننده و گمراه کننده بوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The hon. Gentleman's grasp of detail is usually so light that the idea of actually debating with him at all is risible.
[ترجمه گوگل]محترم درک جنتلمن از جزئیات معمولاً آنقدر سبک است که ایده مناظره با او اصلاً ناپسند است
[ترجمه ترگمان]عزیزم درک آقا از جزئیات معمولا به قدری روشن است که فکر اینکه واقعا با او در حال بحث و گفتگو با او باشد risible است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. In terms of day-to-day influence over policy or even in terms of control over the executive, its powers are risible.
[ترجمه گوگل]از نظر نفوذ روز به روز بر سیاست یا حتی از نظر کنترل بر قوه مجریه، اختیارات آن خشن است
[ترجمه ترگمان]از نظر تاثیر روز به روز بر روی سیاست و یا حتی از لحاظ کنترل بر قدرت اجرایی، اختیارات آن risible است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Despite the three-hour length, the descent of Kathy Bates's character into madness is so abrupt as to be risible.
[ترجمه گوگل]با وجود سه ساعت زمان، سقوط شخصیت کتی بیتس به سمت جنون آنقدر ناگهانی است که خشمگین است
[ترجمه ترگمان]با وجود این سه ساعت، نزول شخصیت کتی بیتس در جنون به قدری شدید است که باید مورد توجه قرار گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

خنده اور (صفت)
funny, ludicrous, droll, farcical, comical, laughable, risible

انگلیسی به انگلیسی

• laughable, causing laughter, funny; pertaining to laughter; having a tendency to laugh
if you say that something is risible, you are showing contempt for it because you think it is obviously untrue or bad; a formal word.

پیشنهاد کاربران

بپرس