dilettante

/ˌdɪlɪˈtænti//ˌdɪlɪˈtænti/

معنی: دوستدار تفننی صنایع زیبا، ناشی، غیر حرفه
معانی دیگر: (کسی که از روی هوس و بطور سطحی دنبال علم یا هنری می رود) متفنن، عشقی، سرسری، هنردوست هوسی، علم جوی هوسی، دمدمی، بطور سرسری، بوالهوسانه، pl ناشی

جمله های نمونه

1. He's a bit of a dilettante as far as wine is concerned.
[ترجمه گوگل]تا آنجا که به شراب مربوط می شود، او کمی سخت گیر است
[ترجمه ترگمان]تا آنجا که به شراب مربوط می شود، نوعی dilettante است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. I know that I will always be a dilettante by comparison.
[ترجمه گوگل]من می دانم که در مقایسه همیشه یک آدم دلتنگی خواهم بود
[ترجمه ترگمان]می دانم که همیشه هوس بازی می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Morrison is no dilettante - the music is clean and professional.
[ترجمه گوگل]موریسون اهل دلتنگی نیست - موسیقی تمیز و حرفه ای است
[ترجمه ترگمان]موریسون هیچ علاقه ای ندارد - موسیقی تمیز و حرفه ای است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. I was always a dilettante when it came to alienation.
[ترجمه گوگل]وقتی پای بیگانگی به میان می آمد، من همیشه آدم دلتنگی بودم
[ترجمه ترگمان]من همیشه یه dilettante بودم وقتی که از بین رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Is the affection between and person so dilettante really?
[ترجمه گوگل]آیا واقعاً محبت بین فرد و شخص اینقدر سختگیرانه است؟
[ترجمه ترگمان]آیا عشق و علاقه میان این شخص واقعا ناشی از هوس است؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. I'm too serious to be a dilettante and too much a dabbler to be a professional.
[ترجمه گوگل]من آنقدر جدی هستم که نمی توانم یک دلقک باشم و بیش از حد یک دابله برای حرفه ای بودن
[ترجمه ترگمان]من بیش از حد جدی هستم که هوس کار کنم و بیش از حد یک حرفه ای هستم که یک حرفه ای باشم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Dilettante: a philanderer who seduces the several arts and letters each in turn for another.
[ترجمه گوگل]Dilettante: فاحشه گری که چندین هنر و نامه هر کدام را به نوبه خود برای دیگری اغوا می کند
[ترجمه ترگمان]dilettante: a که چند هنر و نامه را به نوبت به یکدیگر seduces
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. They will be even more effective if the dilettante - ish applies himself.
[ترجمه گوگل]آنها حتی موثرتر خواهند بود اگر فرد متخلف خودش اعمال شود
[ترجمه ترگمان]حتی اگر رفتار dilettante به خود اعمال شود، آن ها حتی more هم خواهند بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Dilettante watch the scene of bustle, adept guard the entrance.
[ترجمه گوگل]Dilettante صحنه شلوغی را تماشا می کند، در ورودی ماهر نگهبانی می دهد
[ترجمه ترگمان]نگهبانان صحنه را تماشا می کردند و از در ورودی مراقبت می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The drug is still occasionally used experimentally by scientists, psychiatrists, and philosophers, as well as by dilettante drug takers.
[ترجمه گوگل]این دارو هنوز هم گهگاه به صورت تجربی توسط دانشمندان، روانپزشکان و فیلسوفان و همچنین مصرف کنندگان مواد مخدر استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]این دارو هنوز هم گاهی به طور تجربی توسط دانشمندان، روانپزشکان، و فلاسفه و همچنین توسط مصرف کنندگان هوس کار مورد استفاده قرار می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Mr Rolleman was in a sense right in his opinion of me: I am by his standards a dilettante.
[ترجمه گوگل]آقای رولمن به نوعی نظرش در مورد من درست بود
[ترجمه ترگمان]آقای Rolleman در نظر او حق داشت: من از standards یک هوس کاری خوشم می آید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. There is now no room for the amateur or the dilettante in the business.
[ترجمه گوگل]در حال حاضر جایی برای آماتور یا دلتنگی در تجارت وجود ندارد
[ترجمه ترگمان]حالا دیگر جایی برای این کار غیر حرفه ای یا هوس کار نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The fancy taste for ornaments and trinkets displayed by these peculiar birds appealed to the Victorian dilettante.
[ترجمه گوگل]طعم فانتزی برای زیور آلات و زیورآلاتی که توسط این پرندگان عجیب و غریب به نمایش گذاشته شده بود برای دیلتان ویکتوریا جذاب بود
[ترجمه ترگمان]این پرندگان عجیب به زیور آلات و زیور آلات و زیور آلات و زیور آلات و زیور آلات و زیور آلات و زیور آلات موسیقی دوران ویکتوریا را به نمایش می گذاشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. He is a master of that area even if he is a dilettante.
[ترجمه گوگل]او در آن منطقه استاد است حتی اگر یک دلقک باشد
[ترجمه ترگمان]او مالک آن ناحیه است، حتی اگر هوس کار باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

دوستدار تفننی صنایع زیبا (اسم)
dilettante

ناشی (صفت)
ill, amateurish, emergent, awkward, dilettante, gauche, rube, maladroit, jackleg, laity, sequent, left-handed

غیر حرفه (صفت)
dilettante

انگلیسی به انگلیسی

• amateur, dabbler, nonprofessional, one who engages in activities for pleasure; person having an amateur interest in the arts
superficial, amateur, nonprofessional
a dilettante is someone who seems interested in a subject, especially in art, but who does not really know very much about it; a formal word, used showing disapproval.

پیشنهاد کاربران

داستایوسف و زلیخاگینه ی نو کانتی
بِتیاهووِن
وینسنت ونگوز
dilettante \ ˈdi - lə - ˌt�nt \ noun and adjective
noun: an amateur who engages in an activity without serious intentions
adjective: showing frivolous or superficial interest; amateurish
...
[مشاهده متن کامل]

◀️ But OpenAI’s new technology still has some of the strangely humanlike shortcomings that have vexed industry insiders and unnerved people who have worked with the newest chatbots. It is an expert on some subjects and a dilettante on others. It can do better on standardized tests than most people and offer precise medical advice to doctors, but it can also mess up basic arithmetic.

شما هیکل قشنگی دارید
هنرمندنما ، حرفه ای نما
ناشیانه

بپرس