ignominious

/ˌɪɡnəˈmɪniəs//ˌɪɡnəˈmɪnɪəs/

معنی: رسوا، ننگ اور، مفتضح، موجبرسوایی
معانی دیگر: خفت بار، رسوا کننده، ننگ آور، پست کننده، خوار کننده، حقیر کننده، نفرت آور

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: ignominiously (adv.), ignominiousness (n.)
(1) تعریف: characterized by or associated with disgrace, dishonor, or shame; humiliating.
مترادف: degrading, disgraceful, dishonorable, embarrassing, humiliating, mortifying, shameful
متضاد: glorious
مشابه: abject, scandalous, shocking

- The players were miserable after their ignominious loss to their much weaker opponent.
[ترجمه شان] این بازیکنان پس از باخت خفت بار ( ننگ آور ) خود به حریفی به مراتب ضعیف تر ، بدبخت ( رقت آور ) به نظر می رسیدند.
|
[ترجمه گوگل] بازیکنان پس از باخت شرم آور خود به حریف بسیار ضعیف تر خود، بدبخت بودند
[ترجمه ترگمان] بازیکنان بعد از شکست مفتضحانه خود به حریف ضعیف تر خود، درمانده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: deserving of disgrace; contemptible.
مترادف: contemptible, despicable, disgraceful, ignoble, scurvy, shameful, wretched
متضاد: admirable, honorable
مشابه: abominable, dishonorable, opprobrious, shabby, vile

- His ignominious desertion of his needy wife and children haunted him in later years.
[ترجمه گوگل] مهجوریت مفتضحانه همسر و فرزندان نیازمندش در سالهای بعد او را آزار می داد
[ترجمه ترگمان] غیبت ignominious همسر نیازمند و فرزندانش در سال های بعد به سراغش آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. ignominious words
کلمات نفرت انگیز

2. ignominious work
کار حقیرکننده

3. an ignominious peace treaty
قرارداد صلح ننگ آور

4. The UN were faced with an ignominious withdrawal or a long - term military presence.
[ترجمه گوگل]سازمان ملل با عقب نشینی مفتضحانه یا حضور نظامی طولانی مدت مواجه شد
[ترجمه ترگمان]سازمان ملل با عقب نشینی مفتضحانه و یا حضور نظامی بلند مدت مواجه شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The marriage was considered especially ignominious since she was of royal descent.
[ترجمه گوگل]از آنجایی که او از تبار سلطنتی بود، این ازدواج بسیار شرم آور تلقی می شد
[ترجمه ترگمان]ازدواج به خصوص از زمانی که او از تبار سلطنتی بود، توهین محسوب می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. No other party risked ignominious defeat.
[ترجمه گوگل]هیچ حزب دیگری در خطر شکست شرم آور نبود
[ترجمه ترگمان]هیچ مهمانی دیگری ریسک شکست و شکست را به خطر نمی انداخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. It was an ignominious failure - the plane left the runway then crashed into a ball of flames.
[ترجمه گوگل]این یک شکست مفتضحانه بود - هواپیما باند فرودگاه را ترک کرد و سپس با یک گلوله شعله برخورد کرد
[ترجمه ترگمان]یک شکست مفتضحانه بود - هواپیما باند فرودگاه را ترک کرد و بعد به گلوله آتش برخورد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. They would wipe out the shame of their ignominious defeat!
[ترجمه گوگل]آنها شرم شکست ننگین خود را از بین خواهند برد!
[ترجمه ترگمان]اونا ننگ شکست their رو از بین می برن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Four years ago, he suffered an ignominious first - round exit.
[ترجمه گوگل]چهار سال پیش، او دچار یک خروج مفتضح دور اول شد
[ترجمه ترگمان]چهار سال پیش، اون از یه خروجی ignominious بیرون کشیده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. It is an ignominious thing to attack others in the back.
[ترجمه گوگل]حمله به دیگران از پشت کار زشتی است
[ترجمه ترگمان]کشتن دیگران در پشت صحنه شرم آور است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The conspiracy frittered away to ignominious conclusion.
[ترجمه گوگل]این توطئه به نتیجه شرم آور ختم شد
[ترجمه ترگمان] این توطئه برای رسوایی و رسوایی رو به هدر رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. That ignominious experience led the Tories to adopt inflation targeting, which has transformed Britain's macroeconomic performance.
[ترجمه گوگل]آن تجربه شرم‌آور محافظه‌کاران را به سمت هدف گذاری تورمی سوق داد که عملکرد اقتصاد کلان بریتانیا را تغییر داده است
[ترجمه ترگمان]این تجربه شرم آور باعث شد که توری ها کنترل تورم را اتخاذ کنند که عملکرد اقتصاد کلان بریتانیا را تغییر داده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The conspiracy frittered away to an ignominious conclusion.
[ترجمه گوگل]این توطئه به نتیجه ای شرم آور ختم شد
[ترجمه ترگمان]این توطئه برای این نتیجه رسوایی رو به هدر رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Many thought that he was doomed to ignominious failure.
[ترجمه گوگل]بسیاری فکر می کردند که او محکوم به شکستی شرم آور است
[ترجمه ترگمان]خیلی ها فکر می کردند که او محکوم به رسوایی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

رسوا (صفت)
ashamed, infamous, blatant, ignominious, opprobrious

ننگ اور (صفت)
ashamed, ignominious, opprobrious, discreditable

مفتضح (صفت)
infamous, ignominious

موجب رسوایی (صفت)
ignominious

انگلیسی به انگلیسی

• disgraceful, humiliating; deserving contempt, ignoble, mean, base
ignominious means shameful or very embarrassing; a formal word.

پیشنهاد کاربران

🔊 دوستان تلفظ درست این کلمه {ایگنِمینیِس} می باشد
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
فعل ( verb ) : _
اسم ( noun ) : ignominy
صفت ( adjective ) : ignominious
قید ( adverb ) : ignominiously
اسباب شرمندگی
شرم آور
خجالت آور
خفت بار , مفتضحانه
– an ignominious defeat
– It was an ignominious failure
– an ignominious retreat to the river
ننگ اور، تحقیر کننده، رسوا، موجب رسوایی

بپرس