quarry

/ˈkwɔːri//ˈkwɒri/

معنی: شکار، منبع، صید، معدن سنگ، لاشه شکار، توده انباشته، شیشه آلماسی چهارگوش، اشکار کردن
معانی دیگر: (قطعه ی شیشه یا آجرکاشی و غیره) چهارگوش، لوزی، مربع، هر چیز مورد تعقیب، جسته، (حیوانی که مورد شکار است - به ویژه با سگ تازی یا قوش و غیره) فریسه، طعمه، چشته، سنگ استخراج کردن، (سنگ) برهیختن، شیشه الماسی چهارگوش

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: quarries
• : تعریف: a large open hole or pit dug for mining stone, marble, gravel, or the like.

- Work in the quarry had ceased long ago, and its huge expanse had filled with water from rain and underground springs.
[ترجمه گوگل] کار در معدن مدتها پیش متوقف شده بود و وسعت عظیم آن از آب باران و چشمه های زیرزمینی پر شده بود
[ترجمه ترگمان] کار معدن را مدت ها پیش متوقف کرده و پهنه وسیع آن از آب باران و چشمه های زیرزمینی پر شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: quarries, quarrying, quarried
مشتقات: quarriable (adj.)
(1) تعریف: to take, blast, or cut (stone, marble, or the like) from or as if from a quarry.

(2) تعریف: to excavate for use as a quarry.
اسم ( noun )
حالات: quarries
(1) تعریف: an animal hunted for food or sport.
مترادف: game, prey
مشابه: big game, catch, kill, take

- They lost track of their quarry at the river.
[ترجمه گوگل] آنها مسیر معدن خود را در رودخانه گم کردند
[ترجمه ترگمان] آن ها رد quarry را در رودخانه از دست دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: anything that is sought or pursued.
مترادف: chase, prey
مشابه: big game, goal, mark, objective, prize, target, victim
اسم ( noun )
حالات: quarries
• : تعریف: something that is in the shape of a square or diamond, esp. a tile or small windowpane.

جمله های نمونه

1. finally the police captured their quarry
بالاخره پاسبان ها شخصی را که در تعقیبش بودند دستگیر کردند.

2. The hunters lost sight of their quarry in the forest.
[ترجمه madvan] شکارچیان صید خود را در جنگل گم کردند
|
[ترجمه گوگل]شکارچیان معدن خود را در جنگل از دست دادند
[ترجمه ترگمان]شکارچیان در جنگل quarry خود را گم کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. There's a burst water main in Quarry Road.
[ترجمه گوگل]یک لوله اصلی آب در جاده کواری وجود دارد
[ترجمه ترگمان]یک انفجار بزرگ آب در جاده ایجاد می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Briefly, the hunter and his quarry glared at each other.
[ترجمه Edi.nozari] شکارچی و طعمه اش. . .
|
[ترجمه گوگل]به طور خلاصه، شکارچی و معدنش به یکدیگر خیره شدند
[ترجمه ترگمان]شکارچی و his به یکدیگر خیره شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. This mountain was the site for a quarry.
[ترجمه گوگل]این کوه محل معدن بود
[ترجمه ترگمان]این کوه، محل معدن سنگ بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The photographers pursued their quarry through the streets.
[ترجمه akki] عکاسان سوژه خود را در خیابان ها تعقیب کردند
|
[ترجمه گوگل]عکاسان معدن خود را در خیابان ها تعقیب کردند
[ترجمه ترگمان]عکاسان quarry را در خیابان ها تعقیب می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The policeman watched his quarry go into a bar.
[ترجمه گوگل]پلیس نگاه کرد که معدنش به داخل یک بار رفت
[ترجمه ترگمان]پلیس معدن را تماشا می کرد که به بار می رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Quarry tiles are a popular kitchen flooring.
[ترجمه گوگل]کاشی های معدنی یک کفپوش آشپزخانه محبوب هستند
[ترجمه ترگمان]کاشی های مورد نظر کاشی های کف آشپزخانه هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. A pall of yellow smoke hung over the quarry.
[ترجمه گوگل]دود زردی روی معدن آویزان بود
[ترجمه ترگمان]پرده دود زرد رنگ بالای معدن را پوشانده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The hounds are getting close to their quarry.
[ترجمه گوگل]سگ های شکاری به معدن خود نزدیک می شوند
[ترجمه ترگمان]سگ ها دارند به quarry نزدیک می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Each sentence seems a quarry of rich meditations.
[ترجمه گوگل]هر جمله معدنی از مراقبه های غنی به نظر می رسد
[ترجمه ترگمان]هر جمله یک معدن of غنی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The few that did live near the quarry tended to wander off hurriedly in the opposite direction whenever they saw a nome.
[ترجمه گوگل]تعداد معدودی که در نزدیکی معدن زندگی می‌کردند، هرگاه نامی را می‌دیدند، با عجله در جهت مخالف سرگردان بودند
[ترجمه ترگمان]چند نفری که در کنار معدن زندگی می کردند، با شتاب در جهت مخالف حرکت می کردند و هر وقت یک nome را می دیدند، با شتاب در جهت مخالف حرکت می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Traditionally, flooring is of flagstones or quarry tiles, softened by rugs or matting.
[ترجمه گوگل]به طور سنتی، کفپوش ها از سنگ فرش یا کاشی های معدن است که با فرش یا حصیر نرم می شوند
[ترجمه ترگمان]به طور سنتی کفپوش چوبی یا کاشی های معدنی است که با فرش یا matting نرم می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. In a disused limestone quarry we tackled one of these obstacles safely, once we had been told how to do it.
[ترجمه گوگل]در یک معدن سنگ آهک بلااستفاده، زمانی که به ما گفته شد چگونه این کار را انجام دهیم، با خیال راحت با یکی از این موانع مقابله کردیم
[ترجمه ترگمان]در یک معدن سنگ آهک متروکه، وقتی به ما گفته شد که چگونه این موانع را انجام دهیم، به طور ایمن از یکی از این موانع عبور کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The site is a former quarry which is now managed for wildlife, informal recreation, environmental education and timber production.
[ترجمه گوگل]این سایت یک معدن سابق است که اکنون برای حیات وحش، تفریحات غیررسمی، آموزش محیط زیست و تولید الوار اداره می شود
[ترجمه ترگمان]این محل یک معدن سنگ معدن است که در حال حاضر برای حیات وحش، تفریح غیر رسمی، آموزش محیط زیست و تولید الوار مدیریت می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

شکار (اسم)
game, chase, catch, prey, hunt, predation, ravin, quarry, victim, juicy bit

منبع (اسم)
original, cause, rill, source, provenance, fount, fountainhead, wellspring, headspring, quarry, parent, wellhead

صید (اسم)
prey, hunt, ravin, hunting, quarry

معدن سنگ (اسم)
quarry

لاشه شکار (اسم)
quarry

توده انباشته (اسم)
quarry

شیشه آلماسی چهارگوش (اسم)
quarry

اشکار کردن (فعل)
light, display, announce, air, unfold, reveal, bare, disclose, uncover, quarry, wreak

تخصصی

[عمران و معماری] معدن سنگ - استخراج کردن - معدنکاری - معدن شن و ماسه
[زمین شناسی] لاشه، معدن سنگ - مکانى که سنگ یا اسلیت استخراج مى شود. - مجموعه اى از شرایط یا پرسش هایى که اساس بازگرداندن اطلاعات را از پایگاه داده ها تشکیل مى دهند.
[معدن] معدن روباز (معادن روباز)

انگلیسی به انگلیسی

• pit where stone is mined; game, animals which are hunted; prey, victim; thing which is chased, object of a pursuit; windowpane; rich source of something
hew, chisel; dig, excavate, mine; look for, seek
a quarry is a place where large quantities of stone, slate, or minerals are dug out of the ground.
to quarry a stone or mineral means to remove it from a quarry by digging, drilling, or blasting.
a person's or animal's quarry is the animal that they are hunting; a formal use.

پیشنهاد کاربران

1. اسم: معدن سنگ
۲. فعل: سنگ استخراج کردن
معدن روباز هست نوعی دیگه از معدن هست تو زمین ها با تونل بهش میگن mine
معدن سنگ
A quarry is an area that is dug out from a piece of land or the side of a mountain in order to get stone or minerals.
● معدن ( روباز )
● صید، شکار
شکار تحت تعقیب
. E. g
Archaeologists excavating in Jerusalem have discovered a vast 💥quarry💥 dating from 2, 000 years ago ( Second Temple period )
. . .
The 💥quarry💥, only part of which has been excavated, covers approximately 600 m2 ( 0. 15 acres ) , but was at least two or three times larger
...
[مشاهده متن کامل]

. . .
The massive building blocks extracted from it measured 1. 5 x 2 m ( 5 x 6. 6 feet )

فرقش با mine در اینه که mine زیر زمین حفر میشه و در واقع زیر یک سقف کار میکنند و برای استخراج فلزات و زغال سنگ کاربرد داره/ اما quarry یک حفره ای هست که روی زمین حفر میکنند و سقفی نداره و برای استخراج مصالح ساختمانی مثل انواع سنگ ها به کار میره
quarryquarry
a quarry= a large artificial hole in the ground where stone is dug for use as building material
طبق کتاب vacabulary for ielts
معدنِ سنگ
شکار - صید
استخراج کردن
معدن کاوی کردن
noun
[count] :
🔴a place where large amounts of stone are dug out of the ground
🔵a limestone quarry
noun
...
[مشاهده متن کامل]

[singular] :
🔴an animal or person that is being hunted or chased
🔵The dogs chased their quarry
🔵The detective followed his quarry into a nightclub
verb
🔴1 : to dig or take ( stone or other materials ) from a quarry
[ obj] —
often used as ( be ) quarried
🔵Limestone is quarried in this area
🔵The stone used for these buildings was quarried from a nearby site
[no obj]
🔵an area where workers are quarrying for limestone
2 [ obj] :
🔴 to make a quarry in ( a place ) — usually used as ( be ) quarried
🔵This area has been quarried for limestone.
توجه کنید اول معدن رو میسازن بعد استخراج شروع میشه

سنگ ساختمانی ( معدن )
a person who is the aim of an attack ( especially a victim of ridicule or exploitation ) by some hostile person or influence
فردی که هدف مسخره یا سواستفاده باشد.
معادن مواد اولیه سیمان خصوصا سنگ آهک، خاک رس ، سنگ گچ و امثال آنها
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٣)

بپرس