perfidious

/pəˈfɪdɪəs//pəˈfɪdɪəs/

معنی: سست پیمان، بدقول
معانی دیگر: خائنانه، نابکارانه، پیمان شکن

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: perfidiously (adv.), perfidiousness (n.)
• : تعریف: purposely disloyal or treacherous; faithless.
متضاد: faithful
مشابه: disloyal

- You cannot trust such a perfidious rogue, a man who would betray even his best friend!
[ترجمه گوگل] شما نمی توانید به چنین سرکش خیانتکاری اعتماد کنید، مردی که حتی به بهترین دوست خود خیانت می کند!
[ترجمه ترگمان] تو نباید به این یاغی perfidious اعتماد کنی که حتی بهترین دوستش هم خیانت خواهد کرد!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. She described the new criminal bill as a perfidious attack on democracy.
[ترجمه گوگل]او لایحه جنایی جدید را یک حمله موذیانه به دموکراسی توصیف کرد
[ترجمه ترگمان]او لایحه جدید جنایی را یک حمله خائن به دموکراسی توصیف کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Your perfidious gossip is malicious and dangerous.
[ترجمه گوگل]شایعات دروغین شما بدخواهانه و خطرناک است
[ترجمه ترگمان]شایعات Your بد و خطرناک است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The company was betrayed by its perfidious allies.
[ترجمه گوگل]این شرکت توسط متحدان خیانتکار خود خیانت شد
[ترجمه ترگمان]این شرکت با همدستی its به او خیانت شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Even perfidious Anglo - Saxons agree on the need for change.
[ترجمه گوگل]حتی آنگلوساکسون های خیانتکار نیز بر نیاز به تغییر توافق دارند
[ترجمه ترگمان]حتی perfidious Anglo هم در مورد نیاز به تغییر موافق هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. It was the most perfidious and dangerous dive bomber the Germans had.
[ترجمه گوگل]این مخرب ترین و خطرناک ترین بمب افکن غواصی آلمانی ها بود
[ترجمه ترگمان]این the و خطرناک ترین بمب گذار dive بود که آلمان داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The perfidious military attack on our fatherland, begun on 22 June by Hitler's Germany, is continuing.
[ترجمه گوگل]حمله نظامی موذیانه به سرزمین پدری ما که در 22 ژوئن توسط آلمان هیتلری آغاز شد، همچنان ادامه دارد
[ترجمه ترگمان]حمله نظامی خائن به وطن ما، که در ۲۲ ژوئن از سوی آلمان هیتلر آغاز شد، ادامه دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Perfidious act fund, the main body of the general fund managers, the general performance behavior operation of the Fund for the use of the information received, prior to the transaction with the Fund.
[ترجمه گوگل]صندوق عمل کاذب، بدنه اصلی مدیران صندوق، عملیات رفتار عملکرد کلی صندوق برای استفاده از اطلاعات دریافتی، قبل از معامله با صندوق
[ترجمه ترگمان]صندوق اقدام perfidious، بدنه اصلی مدیران صندوق عمومی، عملکرد کلی عملکرد صندوق برای استفاده از اطلاعات دریافتی، قبل از معامله با صندوق
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Punic faith; the perfidious Judas; the fiercest and most treacherous of foes; treacherous intrigues.
[ترجمه گوگل]ایمان پونیکی؛ یهودای خیانتکار خشن ترین و خائن ترین دشمنان؛ دسیسه های خائنانه
[ترجمه ترگمان]Punic کافر خائن، the و most دشمنان خیانت و خیانت خیانت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Woman is perfidious and disingenuous.
[ترجمه گوگل]زن خیانتکار و ناصادق است
[ترجمه ترگمان]زن خائن و ریاکارانه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Their feet will trample on the dead bodies of their perfidious aggressors.
[ترجمه گوگل]پاهایشان بر اجساد مردگان متجاوزان خیانتکارشان لگدمال خواهد کرد
[ترجمه ترگمان]پاهای آن ها بر اجساد مرده their لگد خواهند زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The air was thick with paranoia as the conversation turned to the perfidious question of appearance money.
[ترجمه گوگل]هوا غلیظ از پارانویا بود زیرا مکالمه به سوال دروغین پول ظاهری تبدیل شد
[ترجمه ترگمان]هنگامی که گفتگو با سو تفاهم مواجه شد، هوا از پارانویا پر شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. In your language traitor means betrayer : one is perfidious, treacherous, unfaithful, disloyal.
[ترجمه گوگل]در زبان شما خائن به معنای خیانتکار است: خیانتکار، خیانتکار، بی وفا، بی وفا
[ترجمه ترگمان]خائن به زبان شما یعنی خائن، خائن، خائن، بی وفایی، بی وفایی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. When Caesar realized that Brutus had betrayed him, he reproached his perfidious friend.
[ترجمه گوگل]وقتی سزار متوجه شد که بروتوس به او خیانت کرده است، دوست خیانتکار خود را سرزنش کرد
[ترجمه ترگمان]وقتی سزار فهمید که برو توس او را لو داده است، دوست perfidious را سرزنش کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

سست پیمان (صفت)
disloyal, unfaithful, perfidious, infidel

بدقول (صفت)
unfaithful, perfidious

انگلیسی به انگلیسی

• adulterous, unfaithful; deceitful, treacherous
someone who is perfidious is treacherous or untrustworthy; a literary word.

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : perfidy
✅️ صفت ( adjective ) : perfidious
✅️ قید ( adverb ) : perfidiously
عهد شکن

بپرس