libertine

/ˈlɪbərˌtin//ˈlɪbətiːn/

معنی: باده گسار و عیاش، زانی، کسیکه پابند مذهب نیست، غلام ازاد شده، فاسق، افسار گسیخته، هرزه
معانی دیگر: (روم باستان) برده ی آزاد شده

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a person who acts without moral restraint or conscience, esp. in sexual behavior.
مترادف: debaucher, profligate, rake, wanton
مشابه: casanova, Casanova, decadent, hedonist, lecher, Lothario, philanderer

- The pirates were known to be libertines.
[ترجمه گوگل] دزدان دریایی به عنوان آزادیخواه شناخته می شدند
[ترجمه ترگمان] دزدان دریایی شناخته می شدند که libertines
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
صفت ( adjective )
• : تعریف: acting without restraint; dissolute; amoral.
مترادف: dissolute, licentious, profligate, rakish, wanton
متضاد: moral, strait-laced
مشابه: amoral, debauched, immoral, lecherous, lewd, loose, promiscuous, wild

- The behavior of the hippies was considered libertine by members of the community.
[ترجمه گوگل] رفتار هیپی ها توسط اعضای جامعه آزادانه تلقی می شد
[ترجمه ترگمان] رفتار هیپی ها توسط اعضای جامعه هرزه تلقی می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. Although he is quite a libertine with the women, this particular President, I understand.
[ترجمه گوگل]من درک می کنم، اگرچه او با زنان کاملاً آزاده است، این رئیس جمهور خاص
[ترجمه ترگمان]هر چند او مردی بی بندوبار با زنان و این رئیس جمهور خاص است، من درک می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. But the libertine who turned to religion in maturity seemed to get undue credit.
[ترجمه گوگل]اما به نظر می‌رسید آزادیخواه که در بلوغ به دین روی آورده بود اعتباری بی‌دلیل دریافت می‌کرد
[ترجمه ترگمان]اما مردی که در سن بلوغ به مذهب گرایش یافته بود به نظر می رسید که اعتبار و اعتبار زیادی به دست آورده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. For if a libertine knows he can indulge himself with impunity, he will throw all cautions to the winds.
[ترجمه گوگل]زیرا اگر یک آزادیخواه بداند که می‌تواند بدون مجازات خود را اغراق کند، همه احتیاط‌ها را به باد خواهد داد
[ترجمه ترگمان]زیرا اگر یک هرزه می داند که او می تواند خود را به کیفر برساند همه cautions را به باد خواهد کشاند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The true obsessional or libertine has to accomplish them at a set hour.
[ترجمه گوگل]وسواس واقعی یا آزاده باید آنها را در یک ساعت معین انجام دهد
[ترجمه ترگمان]The یا libertine حقیقی باید آن ها را در یک ساعت معین انجام دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The transition from libertine to prig was so complete.
[ترجمه گوگل]انتقال از لیبرتین به پریگ بسیار کامل بود
[ترجمه ترگمان]گذار از هرزه و هرزه به prig تا این حد کامل بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. I believe John is not a libertine any more.
[ترجمه گوگل]من معتقدم جان دیگر یک آزادیخواه نیست
[ترجمه ترگمان]به عقیده من جان دیگر افسار گسیخته و افسار گسیخته نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Take one step away from those laws and you become a lecher, a libertine, an assassin.
[ترجمه گوگل]یک قدم از آن قوانین فاصله بگیرید و تبدیل به یک لچر، یک آزاده، یک قاتل می شوید
[ترجمه ترگمان]یک قدم از آن قوانین خارج شوید و شما یک آدم وحشی، هرزه و یک آدمکش شوید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Bellini had begun the job by painting “The Feast of the Gods” for the libertine duke, who wanted the best artists in Italy to paint canvases on themes of classical drunken revels.
[ترجمه گوگل]بلینی کار را با نقاشی "جشن خدایان" برای دوک آزاده آغاز کرده بود، که می خواست بهترین هنرمندان ایتالیا بر روی بوم هایی با مضامین عیاشی های کلاسیک مستی نقاشی کنند
[ترجمه ترگمان]Bellini کارش را با نقاشی \"عید خدایان\" برای دوک libertine آغاز کرده بود، که می خواست بهترین هنرمندان ایتالیا را نقاشی کند تا بوم نقاشی را بر روی موضوعات of مستانه نقاشی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. I lost Ruth and gained an undeserved reputation as a potential libertine.
[ترجمه گوگل]من روت را از دست دادم و به عنوان یک آزادیخواه بالقوه شهرت نالایق به دست آوردم
[ترجمه ترگمان]من روت را از دست دادم و به عنوان یک هرزه بالقوه شهرت زیادی به دست آوردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. A man without an address is a vagabond; a man with two addresses a libertine.
[ترجمه گوگل]مرد بی نشانی ولگرد است مردی با دو آدرس لیبرتین
[ترجمه ترگمان]مردی بدون نشانی، ولگرد است؛ مردی با دو نفر، یک افسار گسیخته
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The wickedness of a loose or profane author is more atrocious than that of the giddy libertine, or drunken ravisher, not only because it extends its effects wider.
[ترجمه گوگل]شرارت یک نویسنده بی‌پروا یا بی‌حرمیت وحشیانه‌تر از شرارت‌های آزاده‌دار سرگیجه، یا راویشر مست است، نه تنها به این دلیل که تأثیرات خود را گسترده‌تر می‌کند
[ترجمه ترگمان]پلیدی یک نویسنده سست یا کفر آمیز more از آن است که libertine سرکش و یا ravisher مست، نه تنها به این خاطر که تاثیرات خود را وسیع تر می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. A man without an address is a vagaband, a man with two addresses is a libertine.
[ترجمه گوگل]مرد بدون آدرس ولگرد است، مرد با دو آدرس آزاده
[ترجمه ترگمان]مردی بدون نشانی موسوم به vagaband، مردی با دو نفر، افسار گسیخته، هرزه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

باده گسار و عیاش (اسم)
libertine

زانی (اسم)
libertine, profligate

کسیکه پابند مذهب نیست (اسم)
libertine

غلام ازاد شده (اسم)
libertine

فاسق (اسم)
lover, paramour, debauchee, goat, lecher, libertine, leman

افسار گسیخته (صفت)
libertine

هرزه (صفت)
perverse, bawdy, ribald, reprobate, immoral, loose, licentious, lewd, dissolute, harlot, lascivious, lubricious, libertine, profligate, sordid, rakish, scabrous, sloven, prurient, salacious, rakehelly, sluttish

انگلیسی به انگلیسی

• person who lacks moral restraint, immoral person, lecherous person
a libertine is a person who is immoral and unscrupulous in their sexual activities; an old-fashioned word.

پیشنهاد کاربران

لا اوبالی
هرزه، افسار گسیخته، کسیکه پابند مذهب نیست، باده گسار وعیاش، غلام ازاد شده
1 - The term "libertine" refers to a person who is free from moral or social conventions, often engaging in unrestrained behavior or indulging in pleasure without regard for consequences
به شخصی اطلاق می شود که از قراردادهای اخلاقی یا اجتماعی آزاد است و اغلب درگیر رفتارهای بی بند و باری می شود یا بدون توجه به عواقب آن به لذت جویی می پردازد.
...
[مشاهده متن کامل]

The novel's protagonist was a libertine who lived a life of excess and debauchery.
The aristocrat's libertine lifestyle was the subject of much gossip and scandal in high society.
She considers him an arrogant, dandified libertine.
2 - . The term can also refer to a person who is a proponent of individual liberty and freedom of thought and action
این اصطلاح همچنین می تواند به شخصی اشاره کند که طرفدار آزادی فردی و آزادی فکر و عمل است.
The political activist was known for his libertine views on personal freedom and individual rights.

منابع• https://libertinelondon.co.uk/• https://en.wikipedia.org/wiki/The_Libertines
افسارگسیخته
Inflation in US, which the experts called it libertine has made its way to the top of the headlines very quickly
تورم در آمریکا که رسانه های این کشور آنرا افسارگسیخته نامیدند خیلی سریع در سطر اول رسانه ها قرار گرفت
لuhب3ر تین

بپرس