تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

∆ در صورتی که در جایگاه� اسم� باشه: ۱. اصطلاحی در کشتی کج که در آن دو تیم با یکدیگر کشتی می گیرند. قانونش اینجوری هست که یک نفر از یک تیم و یه نفر ا ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

از این نظر از این جهت باتوجه به این دیدگاه

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در تصحیح توضیحات زیر جنبش سورئالیسم مدنظرم بوده

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بر طبق چیزی if something is organized around a particular person or thing, it is organized according to their :needs, wishes, ideas etc Once the ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

having or involving complicated ideas rather than :strong emotions a cerebral film

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ملت دارن متن می خوانند دنبال یک واژه مترادف کوتاه مختصر هستند که از دست انداز متن راحت عبور کنند. یک کیلومتر توضیحات رو لازم ندارند. امیدوارم ادمین ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بی هویت a faceless person, organization, or building has nothing that makes them special, interesting, or :different – used to show disapproval . ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

یکی از معانی این کلمه درک کردن هستش 😺 to feel that you understand someone’s problem :situation etc . Laurie finds it difficult to relate to ch ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

زنده :LIVING THINGS living, or produced by or from living things ( Antonym : inorganic ) Adding organic matter such as manure can . improve ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

ماورا الطبیعه

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

نقاشی، نوشته، یا اجرایی که به سبکی تصنعی، وغیرواقع گرا باشه، و در عین حال جذاب باشه در واقع هیچ آلمان واقع گرایانه و طبیعی در اون اثر هنری، حالا می خ ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

القا کردن یک ویژگی خاص به یک چیز. تزریق کردن یک ایده به یک چیز ( مثلا یک اثر هنری ) چیزی یا کسی را با یک ویژگی یا احساس آکندن خوب نفوذ کردن، رسوخ ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٢

در متون سینمایی اولین ترجمه که ترجمه محسن هست می تونه درست باشه �تحریف � Instead of representing the source text ( that is, faithfully depicting it ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٣

دریاچه عمیق وکوچک کوهستانی, ابگیر a small lake among mountains

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٢

در بعضی متون کنده شده هم معنی میده , The stones in the walls appear broken, chiseled . hollowed out دیوارها شکسته، کنده شده و توخالی شده به نظر م ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٥

درونی - غریزی visceral beliefs and attitudes are the result of :strong feelings rather than careful thought his visceral hatred of the ruling cla ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٣

مادیت، جنبه مادی، ضرورت، اهمیت A measure of how important a piece of information :is when making a decision The first instruction states that mate ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٢

بیانگری زباندار یا معنی دار بودن، اثر بیانگر بودن، اشاره کننده the quality, for example in a musical performance :of showing what someone feels and ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

ستم پیشه، خورد کننده، ناراحت کننده، غم افزا 1. powerful, cruel, and unfair: an oppressive military regime 2. weather that is oppressive is unplea ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٣

غم انگیز و فراموش نشدنی sad but also beautiful and staying in your thoughts :for a long time a haunting melody

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

تابعی از چیزی بودن something which results from something else, or which is as it is because of something else مثلا در بعضی متون سینمایی گفته میشه ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٢

خارجی کردن، ظاهری ساختن، وجودخارجی، واقعیت خارجی قائل شدن ( برای ) وجودخارجی دادن ( به ) ، صورت ظاهردادن ( به ) ، نمودارساختن Showing, demonstrati ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٢

to twist your body from side to side violently :especially because you are suffering pain He lay writhing in pain. ( writhe in pain/agony. . . )

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٢

( از شدت درد یا شرم ) به خود پیچیدن، پیچ و تاب خوردن، آزرده شدن

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

نامعقول، غیر منطقی غیر عقلانی، نامعقول، غیر منطقی، بی معنی، مبهم، گنگ خرد ستیز، خردگریز :not based on clear thought or reason Synonym : unreasonab ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٢

ناپایداری، نااستواری، بی ثباتی، عدم ثبات 1. when a situation is not certain because there is :the possibility of sudden change the instability ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

از هم گسیخته

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

انحطاط، سقوط، زوال، افول، تنزل به جایی پست تر

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٢

کاری را قبول کردن، مسئولیتی به عهده گرفتن تعهد کردن، گرفتن کارگر، هیاهو کردن، تعهد کردن 1. take somebody ↔ on to start to employ someone ⇒ hire: ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

having such a great effect on you that you feel confused and do not know how to react: an overwhelming sense of guilt . She felt an overwhelming ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

ابن واژه از اون دسته واژه هاست که بسته به کانتکست معلنی مختلف و کاملا متفاوتی می تونن داشته باشه عظیم شدید طاقت فرسا خرد کننده فشار آور سخت سهمگین ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مربوط به سینماتوگرافی ( هنر و شیوه های تصویربرداری فیلم ) relating to or involving cinematography ( = the art : and methods of film photography ) ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

the art and methods of using cameras in making a movie هنر و شیوه های استفاده از دوربین در ساخت یک فیلم the art and methods of film photography هن ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

pictures or parts of a film, video etc that people can see, as opposed to the parts you can hear: عکس ها یا قسمت هایی از یک فیلم، ویدئو و غیره که مرد ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کاش می شد ترجمه عماد رو به جای یکبار پنجاه بار دیس لایک کرد

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

جداشدگی ازجسم، تجرید، انحلال

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

استونی، اهل جمهوری استونی درشمال اروپا، اهل جمهوری استونی درشمال اروپا

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

واسطه به خواب دیدن، رویاگونه، رویایی :like a dream, or relating to dreams . The film thrills with its indelible, oneiric imagery این فیلم با تصاوی ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مضطرب، نگران Distress

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

کج شده، یک ور شده، اریب

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به معنی SAME هست ۲ جور معنی میده ۱. ( هم. . . ) ( هم عقیده، هم فکر، هم اخلاق، هم ویژگی ) ۲. شبیه ( دو نفر یک ویژگی خلقی شبیه بهم رو دارن، یا علاق ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ناقص، اولیه، بدوی، ابتدایی 1. a rudimentary knowledge or understanding of a subject is very simple and basic Antonym : sophisticated: Gradually, I ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

عقلانی، منطقی، خردمندانه مثلاً بعضی از مستند ها هستند که علاوه بر اینکه واکنشهای احساسی را در مخاطب برمی انگیزند واکنشهای عقلانی یا خردمندانه را نی ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

to destroy the effect of something The overeating by the girl cancelled out the benefits of her exercise.

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٢

جبران خسارت، تصحیح، التیام، دوباره پوشیدن، جبران کردن، فریادرسی در حوزه مهندسی: اصلاح کردن :to correct something that is wrong or unfair . Little ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بسته به متنی که در آن قرار می گیرد معنای متفاوتی میتواند داشته باشد اما بطور کلی معانی زیر را در بر میگیرد: اخطار قانونی، اخطار رسمی، معرفت، ادراک، ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

آشکار شدن؛ پدیدار شدن؛ ظاهر شدن، بیرون آمدن to appear or come out from somewhere: . The sun emerged from behind the clouds

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مستقل از . . .

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

in isolation ( from something ) if something exists or is considered in isolation, it exists or is considered separately from other things that are c ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Experimental films may provoke some viewers but . cause others to disengage

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

بی علاقه شدن :to stop being involved or interested in something . Too many young people disengage from learning

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

انرژی دادن، نیرودادن، قوت دادن ( به ) ، تشجیع کردن، در حوزه مهندسی: تحریک کردن در حوزه مهندسی: نیروبخشی در حوزه روانشناسی: نیرو بخشیدن 1. to make ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کامل تر، تمام تر

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

باز تجسم، در حوزه اقتباس آوانگارد، �چیزی را مجددا و با پرسپکتیوی جدید و متفاوت وبدیع به تصویر کشیدن� معنی میده

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

استعمارگر مستعمراتی در متون حقوقی: مستعمراتی relating to a country that controls and rules other countries, usually ones that are far away ⇒ colony ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ظالم، ستمگر، در حیطه متون بازرگانی: ستمکار a person or group that treats people unfairly or cruelly, and prevents them from having the same rights ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

حاکم عادل، دادگر

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

این واژه بشه لاتین داره که praecurrere گفته میشه که به معنی to run in front در جلو حرکت کردن هستش معنی این کلمه پیشرو، پیشگام، ماده متشکله جسم جدید ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به خاطر شایستگی، محسنات و استحقاق خودت نه به خاطر ارتباطات با کسی یا چیزی مثل یک دختر یا پسری که به خاطر شایستگی و توانایی های خودش موفق باشه نه به خ ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

1. اگر همه چیز طبق آنگونه که انتظار میرفت، پیش بره. . . if everything happens as expected: All things being equal, it will be very hard for a Democ ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دو برابر 1. two times as much or as many of something: a twofold increase in cases of TB دارای دو چیز، دو قسمتی با اهمیت 2. having two importan ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

take liberties with somebody/something ACT WITH FAMILIARITY, show disrespect, act with impropriety, act indecorously, be impudent, act with impertine ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

دنبال چیزی گشتن درمیان چیزهای شبیه به آن بخصوص زمانی که در حال ترتیب دادن و سامان دادن به آنها هستید ( مثلا دنبال یک فایل خاص بین یک سری فایل، یا دن ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در متون سینمایی تصاحب کردن/ تحت کنترل درآوردن اثر قبلی و تبدیل آن به اثری جدید مثلاً مارک یک برند لباس یا غذا مثلا ، KFCرو شکل ظاهری شو به شیوه ای ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به طور کلی می توان آن را به عنوان یک تغییر در اثر قبلی تعریف کرد که در آن اثر تازه ایجاد شده دارای معنایی متضاد یا مخالف با اصلی است. اثر اصلی رسانه ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

با اشاره فهماندن

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Converting the source material into a different code or system of signs, such as from text to film.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در متون سینمایی تبدیل کدهای یک رسانه به رسانه ای دیگر می باشد مثلاً تبدیل کد های نوشتاری یک رمان به کددعای تصویری یک فیلم

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دگرگون سازی، تغییر شکل، تحول، تناسخ to change the shape of something completely, as if by magic – used humorously Synonym : transform

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گفتگو سازی دیالوگ سازی: ایجاد گفتگو بین متن منبع و اقتباس، که در آن هر دو متن یکدیگر را تحت تاثیر قرار داده و غنا می بخشند.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٢

بحث و اظهار نظر و دیدگاه درباره یک چیز مثلاً نقد فیلم که دیدگاه و نظر متنقد راجبه جوانب مختلف یک فیلم هست ( اینجا معنی منفی نداره، مثلا توی یک نقد ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در متن های سینمایی ابزارها ( توجه داشته باشید که منظور ابزار فیزیکی کار مثل آچار و پیچ گوشتی نیست منظور از ابزار در اینجا فرضا ابزارهای سینمایی م ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

one of the different ways in which a number of things can be arranged: a sandwich shop that sells every possible permutation of meat and bread is ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٣

خط سیر سیر تحول ( چیزی )

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تغییر ناپذیر انعطاف ناپذیر غیر قابل انعطاف

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مشابهت - برابری

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ground in dirt difficult to remove because people have walked over something

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

آموزش دادن to teach someone the basic things they should :know in order to be able to do something Most seven - year - olds are grounded in the b ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

۱. جرأت حرف زدن پیدا کردن. اصطلاحا میگن یخش آب شد to become more confident and start to talk more: After a few whiskies he started to expand a lit ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

یکی از چندین روش مرتبط برای تفکر یا انجام کاری: one of several related ways of thinking or doing something: a layer of complexity/meaning لایه ا ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خیالی وعجیب وغریب ومجلل، مناظر متغیر اشیاء، تخیلات پی در پی ومتغیر،

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

عاری از روابط جنسی غیرجنسی not of, relating to, or associated with sex or the sexes : not sexual. unsexual relationships.

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

وقتی ed به آخر فعل چسبیده میشه یه جورایی نقش مفعولی پیدا می کنه پس اینجا seduced به معنی تحریک شده، اغوا شده، فریفته شده هستش

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٢

being or feeling different in appearance or character from what is familiar, expected, or generally accepted: In the film, he is able to depict the s ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

دیگری بودن یک جورایی معنی outsider میده کسی که شبیه یک جماعتی نیست، و بینشون نخودیه غریبه اس، دیگریه و نمی تونه خودشو تو دل اونا جا کنه و وارد جمعسو ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

theatre a play or show which is performed on stage

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دارای نیروی مردی viril, from Latin virilis, from vir 'man'] having or showing traditionally male qualities such as strength, courage etc – use this ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

1. پییشرفت کردن، ارتفاع یافتن به مرحله ای بالاتر You can use it to describe making something better than it has been before: "She has taken her ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تغییر کاربری دادن یک وسیله if something such as equipment, a building, or a document is repurposed, it is used in a new way that is different from ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

انتقاد شدید از شخصی، اغلب به گونه ای که دیگران آن را طنز می دانند to criticize someone very strongly, often in a way that other people find humoro ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شور و عشق ( یا تعصب/حمیت ) به انجام دادن تکلیف و مسئولیت انجام کار با اشتیاق فراوان انجام می دهید، زیرا به شدت معتقدید که انجام آن کار خوبی است. م ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کسی که به میرایی و فناپذیری بشر معتقد هست

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

1. بی کیفیت cheap and not of good quality: a cheesy soap opera 2. ریاکارانه not sincere: a cheesy grin

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دوباره جمع شدن، باز همگذاردن، دوباره سوار کردن، در علوم نظامی: بستن قطعات سوار کردن قطعات bring together the different parts of something to make a ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

احساساتی کردن، با احساسات امیختن to speak, write, or think about only the good or happy things about something, not the bad things: novels that s ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

این کلمه دو تا معنی داره ۱. چیزی که ویژگی سادگی و معمولی بودن داشته باشه، و باعث بشه به تو حس صمیمیت و راحتی رو منتقل کنه the quality of being si ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مراسمی هستش که در اون دانشجوهای سابق یک کالج یا دبیرستان به محصل تحصیلشون سر میزنند و جشن میگیرند چون اونجا در واقع یک جورایی براشون حکم خونه رو داش ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

غم افزا، دلگیر، موحش ( درباره توصیف یک فیلم، یک عکس، یک چیز، یک موسیقی. . . ) moody places, films, pictures, and music make you feel slightly sad, ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

آشفته

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اهانت امیز :feeling or showing scorn a scornful look . He was scornful of the women’s movement

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

با خشم زمزمه کردن و زیر لب گفتن to say something in a quiet angry way: "Shut up, Tom!" she hissed.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در متون سینمایی بخش اقتباس قابل تصاحب تصاحب پذیر تصاحب کننده یعنی مثلاً این

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

حزن انگیز - اندوهناک

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

موسمی

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

خودمانی و صمیمی

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

معنی دیگر این کلمه� برهه� است مثلاً: The film provides a distinctive and provocative look at an otherwise obscure moment of American history. این ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

آنقدر معنی ضد و نقیض نوشته بودند مجبور شدم دیکشنری کمبریج رو یه نگاه بندازم این کلمه قطعا معنی با دقت بررسی کردن و مطالعه کردن رو میده to read some ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در متون سینمایی Detached realism رئابیسم بی طرفانه رئالیسم خالی از تعصب

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در متون سینمایی Detached realism رئابیسم بی طرفانه رئالیسم خالی از تعصب

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بازآفرینی نسخه ( یا تفسیر ) جدیدی از یک نمایشنامه to produce or perform a new version of a play: The brilliant, award - winning farce "Noises Off" i ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بصری Vidual

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

هزارتوی ۱۰۰۰توی لابیرنت مانند

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد

عجمنده فکر کنم به زبان فارسی پشتو لغتای انگلیسی رو ترجمه می کنه اینم خودش مهارتیه😁

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٢

تابو شکنی

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٢

استبداد، چیزی که آزادیتون رو برای انجام کاری که میخواهید انجام بدین محدود کنه something in your life that limits your freedom to do things the way y ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در واقع اینا کسایی بودن که عروسکی رو با دستهاشون روی صحنه جلوی چشم حضار عروسک گردانی میکنند و بدون اینکه لب هاشون تکون بخوره جای عروسک حرف میزنند و ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به چالش کشیدن This film interrogate and unsettle the books canonical status این فیلم جایگاه پذیرفته شده کتاب را به چالش می کشد.

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نفس پرستی

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٢

سرشار از قوا، نیرو و انرژی - شور و نشاط :the quality of being full of energy and force مثال . Durante dances with an impassioned physicality دور ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نشان دادن، ایفای نقش ( بیشتر به معنای تقلید از یک واقعه و آدمهایی که در اون واقعه نقش داشتند هستش تا ایفای نقش بصورت خلاقانه ) if a group of peopl ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

involving a seemingly magical process of transformation, creation, or combination "writing a novel is an alchemical task"

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

دوستان معنی که نوشتید یاد بود یادمان برای واژه memorial و این معانی که نوشتید برای واژه memorialization اشتباه است

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به یاد آوردن مثلاً تواناییذهن انسان در به خاطر آوردن یا به یادآوردن خاطرات گذشته

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٣

این phrase به این معنی هست که اتفاق یا موضوعی که داریم راجبش حرف میزنی حتی شدیدتر یا جدی تر از اون چیزی هست که حتی بشه بیانش کرد His performance ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٢

1. فوق العاده و لذت بخش :very good or enjoyable !That was one radical party last night 2. ( ایده، اعتقاد، رویکرد ) ساختارشکن، بدیع بسیار نو و مت ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

می تونه معنی جو ( یک مکان ) یا حس و حال یک مکان را هم داشته باشه Environment of the story جو داستان حس و حال داستان

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Run away with. . . l تاثیر داشتن بر چیزی کنترل چیزی را به دست گرفتن l ( run away with you ) if your feelings, ideas etc run away with you, they ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تاثیر داشتن بر چیزی کنترل چیزی را به دست گرفتن l ( run away with you ) if your feelings, ideas etc run away with you, they start to control how ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد

تاثیر داشتن بر چیزی کنترل چیزی را به دست گرفتن l ( run away with you ) if your feelings, ideas etc run away with you, they start to control how ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گیج سازی، مشکل وپیچیده سازی :The act or an instance of mystifying . Tom uses animation for mystification

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

برانگیختن مردم یا حیوانات به منظور حمله کردن به کسی ( بیشتر حالت فعل معلوم ) set somebody/something on somebody to make people or animals attack ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

باید قبول کنیم یک سری اصطلاحات در فارسی وجود ندارد آخه کجای زندگی روزمره می شنوی بگن: تخمدان سیبت رو بنداز سطل آشغال؟ یا تخمدان سیبتو بده بندازم تو ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

این فعل اگر در متن کتاب بیاد گاها به معنای تاکید نویسنده به گفتن یک حرفی است یا تاکید بر چرت و پرتی گفتن است مثلاً نویسنده در این جمله میگه , the ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

کلاه دار

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کلاه فروش

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کاری که بطور معمول انجام میدیم to do something in the way that you usually do: The villagers were going about their business as usual. کاری که به ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

1. : to discharge matter from the throat or lungs by coughing or hawking and spitting خلط انداختن

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در متون سینمایی به معنی سر و ته نوار فیلم میشه که سفید یا سیاهه و چیزی روش رکورد نمیشه

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٢

حدس زدن، یا پی بردن literary ) to discover or guess something ) Somehow, the children had divined that he was lying. یه جورایی، بچه ها هم حدس زد ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در دنیای هنر واژه Automatization زیر شاخه جنبشی به نام سوسیالیسم بوده که در اون نویسنده یا شاعر یا نقاش و. . . برای خلق اثر هنری بیشتر به ناخودآگا ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دو کیلومتر از خودش تعریف کرده و تبلیغات یک کلمه اش هم به درد نمی خوره

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

like or in the style of someone or their work: Similar and the same شبیه آثار یا استایل کسی یا اثر هنری بودن Dal� - esque دالی گونه_ دالی مانند_ دا ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

خطاب، نطق، سخنرانی a formal public speech

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

در فارسی شاید بشه استودیو تلویزیونی یا استودیو سینمایی بشه گفت که یک اتاق بزرگ با سقفای بلند هست که توش فیلم های تئاتر مانند و محصولات تلویزیونی تولی ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

record ( additional sounds ) on an existing recording. وقتی یک رکورد صدایی جدید روی رکورد صدایی که از قبل داشتیم ضبط بکنیم

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٥

یکی از معانیش کار مهم، پروژه خطیر/سنگین و پیچیده که توسط یک گروه به انجام می رسد The programme is a joint enterprise with the London Business School ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد

جزئیات بسیار کوچک و دقیق , این اسم جمع کلمه minute هستش very small and exact details I’m not interested in the minutiae of the research, just its c ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

خیال بافی خیال پردازنه غیر واقعی چیزی که تنها امکان وقوعش در خیال اون آدم هست ودر دنیا واقعی تحقق نمی یابد

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

قانون گذاری

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٦

خیالی

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٢

شکل جسمانی و انسانی یافته ی یک صفت مثلا فلانی تجسم عدالت هست مثال One survivor described his torturers as devils incarnate. یکی از نجات یافتگان شکن ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

of sorts used when something is not a good or typical example of its kind of thing: I had a conversation of sorts with a very drunk man at the bus ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

دوستان یه معنی کتابی و فرمال و رسمی این کلمه به درک و به آگاهی رسیدن در مورد چیزی هستش l ( formal ) when you understand something clearly, or w ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٥

دوستان می خواهید ترجمه هم بگذارید یک ترجمه ای بگذارید که ساده فهم باشه آخه کجای صحبت های روزمره یا حتی تو کتاب ها شما به کلمه روشنیدگی برخوردید؟از چه ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

مجادله مباحثه ( از نوع بیان عقاید مخالف دو طرف بحث و جدل درمورد عقاید مخالف دو طرف بحث )

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

( شرح وقایع ) به ترتیب زمانی

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

در شکل کتابی و رسمی دروغ معنی میده بویژه اگر نویسنده یا گوینده نخواد مستقیما اسم دروغ رو بیاره خلاف حقیقت هم معنی میده a lie – used especially whe ...

پیشنهاد
٠

زیر سوال بردن در عقیده کسی شک و تزلزل و تردید ایجاد کردن call ( something ) into question to make people uncertain about whether something is right ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

امتیاز دار، ممتاز Privileged location جایگاه ممتاز

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

fulfillment of the biblical prophecy تحقق پیشگویی کتاب مقدس

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

یکی از معانی be to به منزله هستش مثلا To search for truth is to court death. جستجوی حقیقت به منزله به استقبال مرگ رفتن هستش.

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تجسم یافتن

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

infringe on/upon something to limit someone’s freedom in some way: Some students argued that the rule infringed on their right to free speech. آز ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در متن های سینمایی و بویژه سینمای مدرن به صورت زیر معنی میشه: فاصله گذار جداسازنده

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٢

معمولا به طور خسته کننده یا تحمیل آمیز ) موعظه ی اخلاقی کردن تعیین تکلیف کردن اینکه لگی چی غلطه چی درسته درصورتی که طرف مقابل از تو نخواسته که درست ی ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

هنجارشکن ( ژانری مربوط به فیلم سازی یا داستان یا هنر که نرم ها و هنجارهای پذیرفته اجتماعی رو می شکنند ) Of or relating to a genre of fiction, film ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

یکی از معنایش در جایگاه فعل کنترل کردن یا انتخاب کردن یا تعیین کردن to control or decide the way in which something can happen or exist Synonym : ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

این واژه دو معنی داره ۱. ادای کسی رو درآوردن یا مهارت تقلید رفتار یک شخصی یا چیزی به منظور سرگرمی یا مسخره کردن ۲. وقتی یک حیوان شبیه صورت یا قسمتی ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

In everyday usage, the state of being present at, and looking at, a show or a spectacle. 2. In film studies, the activity or condition of viewing a f ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

مخاطب گری In everyday usage, the state of being present at, and looking at, a show or a spectacle. 2. In film studies, the activity or condition of v ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

the positions of men and women in society نقش های جنسیتی در جایگاه خانم ها یا جایگاه آقایان بودن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

نمی دونم معنی تفکیک جنسیتی میده یا نه مرتبط به فقط مردها یا فقط زن ها

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

معیارهای جنسیتی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

a particular group of people within a society and their behaviour, beliefs, and activities – often used to show disapproval: the drug subculture of ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

معنی زیرین یا ثانوی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

اینکه واژه و آوای یک واژه چقدر می تونه شبیه تصویر اون واژه باشه مثلا بُزُرگ اُ بکار رفته درش باعث میشه نفتی این واژه بهتر درک بشه یا kitten بچه گربه ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

متضمن حرکات واشارات

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

یکی از معنایش بخش های درونی و پنهان یک چیز the recesses of something the inner hidden parts of something: the deep recesses of the cave fears hid ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٩

تاثیر گذاشتن بر . . . to influence someone’s attitude or opinion: Her experience as a refugee informs the content of her latest novel.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

Thrustبعنوان فعل به معنای تحمیل شدن هست if something is thrust upon you, you are forced to accept it even if you do not want it: She never enjoye ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

به معنی جایگزین یا غیر معمول هم می تونن استفاده بشه چیزی که با روشهای مرسوم متفاوت هستش deliberately different from what is usual, expected, or trad ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بسته به متنی که درش قرار میگیره ممکنه معنی حالت مزاجی یا موود بده in a good/an ill/a bad humour formal in a good or bad mood out of humour Briti ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

نشانه ی غیر مستقیم از یک احساس یا طرز فکر There were overtones of anger in his voice. مفهوم فرعی وغیره مستقیم با چیزی The decision may have politi ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بعنوان فعل چندین معنی داره که مکدر شدن/کردن پیچیده و سخت کردن عصبانی شدن یا ناراحت شدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

مخلص کلام رو گفتن لپ کلام رو گفتن فحوای کلام رو گفتن to get the main ideas or facts from a much larger amount of information

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

یکی از معانی treatment پرداختن و صحبت کردن راجبه یک موضوع هستش. OF A SUBJECT [uncountable and countable] a particular way of dealing with or talkin ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

به گونه ای که. . .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

Exercise می تونن معنی عمل یا شرایطی رو بده که یک ویژگی یا نتیجه خاصی رو به دنبال داره مثلاً It’s a pointless exercise این یک عمل بی فایده است. یا B ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢٥

پرداختن به یک مساله

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

از هم گسیخته

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

خارو خفیف پست

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

معنی ارتقاء هم میده when someone moves to a more important or higher position or job: his ascension to the ranks of senior management

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

معنی ارتقاء هم میده when someone moves to a more important or higher position or job: his ascension to the ranks of senior management

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

غیر عادی، غیر طبیعی، مافوق طبیعی 1. beyond what is usual or normal: He felt possessed of a preternatural strength and fearlessness. 2. strange, my ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

to have the same opinion, quality, or experience as someone else Stubbornness was a characteristic he shared with his mother.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

موضوع یا حیطه ای که تا کنون به طور جامع و کامل راجعبش مطالعه و بررسی صورت نگرفته

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

شامل گروه بخصوصی relating to or occurring between members of the same species intraspecies competition

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

حیات گرا

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

وابسته به حواس پنج گانه relating to or using your senses of sight, hearing, smell, taste, or touch: sensory stimuli such as music

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

واژه مانند سایر کلمات انگلیسی بسته به متنی که در آن قرار میگیرد معنای متنوعی دارد و تنها معنی نظریه ی فلان فیلسوف را نمی دهد. در متنی که من با آن مو ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

If someone's behaviour is beyond the pale, it is unacceptable : Her recent conduct is beyond the pale. رفتار غیر قابل قبول

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

منتقدانه انتقادی درباره قضاوت کردن یک اثر هنری معنی دقیق هم میده: بررسی دقیقcritical analysis آنالیز دقیقcritical eye

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

گفتمانی