تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

انرژی دادن، نیرودادن، قوت دادن ( به ) ، تشجیع کردن، در حوزه مهندسی: تحریک کردن در حوزه مهندسی: نیروبخشی در حوزه روانشناسی: نیرو بخشیدن 1. to make ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کامل تر، تمام تر

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

باز تجسم، در حوزه اقتباس آوانگارد، �چیزی را مجددا و با پرسپکتیوی جدید و متفاوت وبدیع به تصویر کشیدن� معنی میده

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

استعمارگر مستعمراتی در متون حقوقی: مستعمراتی relating to a country that controls and rules other countries, usually ones that are far away ⇒ colony ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ظالم، ستمگر، در حیطه متون بازرگانی: ستمکار a person or group that treats people unfairly or cruelly, and prevents them from having the same rights ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

حاکم عادل، دادگر

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

این واژه بشه لاتین داره که praecurrere گفته میشه که به معنی to run in front در جلو حرکت کردن هستش معنی این کلمه پیشرو، پیشگام، ماده متشکله جسم جدید ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به خاطر شایستگی، محسنات و استحقاق خودت نه به خاطر ارتباطات با کسی یا چیزی مثل یک دختر یا پسری که به خاطر شایستگی و توانایی های خودش موفق باشه نه به خ ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

1. اگر همه چیز طبق آنگونه که انتظار میرفت، پیش بره. . . if everything happens as expected: All things being equal, it will be very hard for a Democ ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دو برابر 1. two times as much or as many of something: a twofold increase in cases of TB دارای دو چیز، دو قسمتی با اهمیت 2. having two importan ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

take liberties with somebody/something ACT WITH FAMILIARITY, show disrespect, act with impropriety, act indecorously, be impudent, act with impertine ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

دنبال چیزی گشتن درمیان چیزهای شبیه به آن بخصوص زمانی که در حال ترتیب دادن و سامان دادن به آنها هستید ( مثلا دنبال یک فایل خاص بین یک سری فایل، یا دن ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در متون سینمایی تصاحب کردن/ تحت کنترل درآوردن اثر قبلی و تبدیل آن به اثری جدید مثلاً مارک یک برند لباس یا غذا مثلا ، KFCرو شکل ظاهری شو به شیوه ای ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به طور کلی می توان آن را به عنوان یک تغییر در اثر قبلی تعریف کرد که در آن اثر تازه ایجاد شده دارای معنایی متضاد یا مخالف با اصلی است. اثر اصلی رسانه ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

با اشاره فهماندن

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Converting the source material into a different code or system of signs, such as from text to film.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در متون سینمایی تبدیل کدهای یک رسانه به رسانه ای دیگر می باشد مثلاً تبدیل کد های نوشتاری یک رمان به کددعای تصویری یک فیلم

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دگرگون سازی، تغییر شکل، تحول، تناسخ to change the shape of something completely, as if by magic – used humorously Synonym : transform

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گفتگو سازی دیالوگ سازی: ایجاد گفتگو بین متن منبع و اقتباس، که در آن هر دو متن یکدیگر را تحت تاثیر قرار داده و غنا می بخشند.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٢

بحث و اظهار نظر و دیدگاه درباره یک چیز مثلاً نقد فیلم که دیدگاه و نظر متنقد راجبه جوانب مختلف یک فیلم هست ( اینجا معنی منفی نداره، مثلا توی یک نقد ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در متن های سینمایی ابزارها ( توجه داشته باشید که منظور ابزار فیزیکی کار مثل آچار و پیچ گوشتی نیست منظور از ابزار در اینجا فرضا ابزارهای سینمایی م ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

one of the different ways in which a number of things can be arranged: a sandwich shop that sells every possible permutation of meat and bread is ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٣

خط سیر سیر تحول ( چیزی )

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تغییر ناپذیر انعطاف ناپذیر غیر قابل انعطاف

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مشابهت - برابری

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ground in dirt difficult to remove because people have walked over something

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

آموزش دادن to teach someone the basic things they should :know in order to be able to do something Most seven - year - olds are grounded in the b ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

۱. جرأت حرف زدن پیدا کردن. اصطلاحا میگن یخش آب شد to become more confident and start to talk more: After a few whiskies he started to expand a lit ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

یکی از چندین روش مرتبط برای تفکر یا انجام کاری: one of several related ways of thinking or doing something: a layer of complexity/meaning لایه ا ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خیالی وعجیب وغریب ومجلل، مناظر متغیر اشیاء، تخیلات پی در پی ومتغیر،

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

عاری از روابط جنسی غیرجنسی not of, relating to, or associated with sex or the sexes : not sexual. unsexual relationships.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

وقتی ed به آخر فعل چسبیده میشه یه جورایی نقش مفعولی پیدا می کنه پس اینجا seduced به معنی تحریک شده، اغوا شده، فریفته شده هستش

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٢

being or feeling different in appearance or character from what is familiar, expected, or generally accepted: In the film, he is able to depict the s ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

دیگری بودن یک جورایی معنی outsider میده کسی که شبیه یک جماعتی نیست، و بینشون نخودیه غریبه اس، دیگریه و نمی تونه خودشو تو دل اونا جا کنه و وارد جمعسو ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

theatre a play or show which is performed on stage

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دارای نیروی مردی viril, from Latin virilis, from vir 'man'] having or showing traditionally male qualities such as strength, courage etc – use this ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

1. پییشرفت کردن، ارتفاع یافتن به مرحله ای بالاتر You can use it to describe making something better than it has been before: "She has taken her ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تغییر کاربری دادن یک وسیله if something such as equipment, a building, or a document is repurposed, it is used in a new way that is different from ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

انتقاد شدید از شخصی، اغلب به گونه ای که دیگران آن را طنز می دانند to criticize someone very strongly, often in a way that other people find humoro ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شور و عشق ( یا تعصب/حمیت ) به انجام دادن تکلیف و مسئولیت انجام کار با اشتیاق فراوان انجام می دهید، زیرا به شدت معتقدید که انجام آن کار خوبی است. م ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کسی که به میرایی و فناپذیری بشر معتقد هست

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

1. بی کیفیت cheap and not of good quality: a cheesy soap opera 2. ریاکارانه not sincere: a cheesy grin

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دوباره جمع شدن، باز همگذاردن، دوباره سوار کردن، در علوم نظامی: بستن قطعات سوار کردن قطعات bring together the different parts of something to make a ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

احساساتی کردن، با احساسات امیختن to speak, write, or think about only the good or happy things about something, not the bad things: novels that s ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

این کلمه دو تا معنی داره ۱. چیزی که ویژگی سادگی و معمولی بودن داشته باشه، و باعث بشه به تو حس صمیمیت و راحتی رو منتقل کنه the quality of being si ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مراسمی هستش که در اون دانشجوهای سابق یک کالج یا دبیرستان به محصل تحصیلشون سر میزنند و جشن میگیرند چون اونجا در واقع یک جورایی براشون حکم خونه رو داش ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

غم افزا، دلگیر، موحش ( درباره توصیف یک فیلم، یک عکس، یک چیز، یک موسیقی. . . ) moody places, films, pictures, and music make you feel slightly sad, ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

آشفته

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اهانت امیز :feeling or showing scorn a scornful look . He was scornful of the women’s movement

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

با خشم زمزمه کردن و زیر لب گفتن to say something in a quiet angry way: "Shut up, Tom!" she hissed.