تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢٥

پرداختن به یک مساله

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٠

تاثیر گذاشتن بر . . . to influence someone’s attitude or opinion: Her experience as a refugee informs the content of her latest novel.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

به معنی جایگزین یا غیر معمول هم می تونن استفاده بشه چیزی که با روشهای مرسوم متفاوت هستش deliberately different from what is usual, expected, or trad ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

منتقدانه انتقادی درباره قضاوت کردن یک اثر هنری معنی دقیق هم میده: بررسی دقیقcritical analysis آنالیز دقیقcritical eye

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٦

خیالی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

واژه مانند سایر کلمات انگلیسی بسته به متنی که در آن قرار میگیرد معنای متنوعی دارد و تنها معنی نظریه ی فلان فیلسوف را نمی دهد. در متنی که من با آن مو ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٥

دوستان می خواهید ترجمه هم بگذارید یک ترجمه ای بگذارید که ساده فهم باشه آخه کجای صحبت های روزمره یا حتی تو کتاب ها شما به کلمه روشنیدگی برخوردید؟از چه ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٥

درونی - غریزی visceral beliefs and attitudes are the result of :strong feelings rather than careful thought his visceral hatred of the ruling cla ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٥

یکی از معانیش کار مهم، پروژه خطیر/سنگین و پیچیده که توسط یک گروه به انجام می رسد The programme is a joint enterprise with the London Business School ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

یکی از معنایش در جایگاه فعل کنترل کردن یا انتخاب کردن یا تعیین کردن to control or decide the way in which something can happen or exist Synonym : ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

وابسته به حواس پنج گانه relating to or using your senses of sight, hearing, smell, taste, or touch: sensory stimuli such as music

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

یکی از معانی treatment پرداختن و صحبت کردن راجبه یک موضوع هستش. OF A SUBJECT [uncountable and countable] a particular way of dealing with or talkin ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

گفتمانی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

از هم گسیخته

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

Exercise می تونن معنی عمل یا شرایطی رو بده که یک ویژگی یا نتیجه خاصی رو به دنبال داره مثلاً It’s a pointless exercise این یک عمل بی فایده است. یا B ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٣

خط سیر سیر تحول ( چیزی )

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٣

غم انگیز و فراموش نشدنی sad but also beautiful and staying in your thoughts :for a long time a haunting melody

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٣

این phrase به این معنی هست که اتفاق یا موضوعی که داریم راجبش حرف میزنی حتی شدیدتر یا جدی تر از اون چیزی هست که حتی بشه بیانش کرد His performance ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

معنی ارتقاء هم میده when someone moves to a more important or higher position or job: his ascension to the ranks of senior management

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٣

مادیت، جنبه مادی، ضرورت، اهمیت A measure of how important a piece of information :is when making a decision The first instruction states that mate ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

مخلص کلام رو گفتن لپ کلام رو گفتن فحوای کلام رو گفتن to get the main ideas or facts from a much larger amount of information

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

In everyday usage, the state of being present at, and looking at, a show or a spectacle. 2. In film studies, the activity or condition of viewing a f ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

مخاطب گری In everyday usage, the state of being present at, and looking at, a show or a spectacle. 2. In film studies, the activity or condition of v ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٣

دریاچه عمیق وکوچک کوهستانی, ابگیر a small lake among mountains

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

حیات گرا

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٢

بحث و اظهار نظر و دیدگاه درباره یک چیز مثلاً نقد فیلم که دیدگاه و نظر متنقد راجبه جوانب مختلف یک فیلم هست ( اینجا معنی منفی نداره، مثلا توی یک نقد ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٢

( از شدت درد یا شرم ) به خود پیچیدن، پیچ و تاب خوردن، آزرده شدن

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٢

to twist your body from side to side violently :especially because you are suffering pain He lay writhing in pain. ( writhe in pain/agony. . . )

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٢

در بعضی متون کنده شده هم معنی میده , The stones in the walls appear broken, chiseled . hollowed out دیوارها شکسته، کنده شده و توخالی شده به نظر م ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٢

کاری را قبول کردن، مسئولیتی به عهده گرفتن تعهد کردن، گرفتن کارگر، هیاهو کردن، تعهد کردن 1. take somebody ↔ on to start to employ someone ⇒ hire: ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

نشانه ی غیر مستقیم از یک احساس یا طرز فکر There were overtones of anger in his voice. مفهوم فرعی وغیره مستقیم با چیزی The decision may have politi ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٢

حدس زدن، یا پی بردن literary ) to discover or guess something ) Somehow, the children had divined that he was lying. یه جورایی، بچه ها هم حدس زد ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٢

1. فوق العاده و لذت بخش :very good or enjoyable !That was one radical party last night 2. ( ایده، اعتقاد، رویکرد ) ساختارشکن، بدیع بسیار نو و مت ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٢

تابو شکنی

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٢

being or feeling different in appearance or character from what is familiar, expected, or generally accepted: In the film, he is able to depict the s ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٢

جبران خسارت، تصحیح، التیام، دوباره پوشیدن، جبران کردن، فریادرسی در حوزه مهندسی: اصلاح کردن :to correct something that is wrong or unfair . Little ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

Thrustبعنوان فعل به معنای تحمیل شدن هست if something is thrust upon you, you are forced to accept it even if you do not want it: She never enjoye ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٢

خارجی کردن، ظاهری ساختن، وجودخارجی، واقعیت خارجی قائل شدن ( برای ) وجودخارجی دادن ( به ) ، صورت ظاهردادن ( به ) ، نمودارساختن Showing, demonstrati ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٢

ناپایداری، نااستواری، بی ثباتی، عدم ثبات 1. when a situation is not certain because there is :the possibility of sudden change the instability ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٢

شکل جسمانی و انسانی یافته ی یک صفت مثلا فلانی تجسم عدالت هست مثال One survivor described his torturers as devils incarnate. یکی از نجات یافتگان شکن ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٢

استبداد، چیزی که آزادیتون رو برای انجام کاری که میخواهید انجام بدین محدود کنه something in your life that limits your freedom to do things the way y ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٢

بیانگری زباندار یا معنی دار بودن، اثر بیانگر بودن، اشاره کننده the quality, for example in a musical performance :of showing what someone feels and ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٢

سرشار از قوا، نیرو و انرژی - شور و نشاط :the quality of being full of energy and force مثال . Durante dances with an impassioned physicality دور ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٢

در متون سینمایی اولین ترجمه که ترجمه محسن هست می تونه درست باشه �تحریف � Instead of representing the source text ( that is, faithfully depicting it ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

معمولا به طور خسته کننده یا تحمیل آمیز ) موعظه ی اخلاقی کردن تعیین تکلیف کردن اینکه لگی چی غلطه چی درسته درصورتی که طرف مقابل از تو نخواسته که درست ی ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

این واژه دو معنی داره ۱. ادای کسی رو درآوردن یا مهارت تقلید رفتار یک شخصی یا چیزی به منظور سرگرمی یا مسخره کردن ۲. وقتی یک حیوان شبیه صورت یا قسمتی ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

دیگری بودن یک جورایی معنی outsider میده کسی که شبیه یک جماعتی نیست، و بینشون نخودیه غریبه اس، دیگریه و نمی تونه خودشو تو دل اونا جا کنه و وارد جمعسو ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد

عجمنده فکر کنم به زبان فارسی پشتو لغتای انگلیسی رو ترجمه می کنه اینم خودش مهارتیه😁

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

انحطاط، سقوط، زوال، افول، تنزل به جایی پست تر

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

القا کردن یک ویژگی خاص به یک چیز. تزریق کردن یک ایده به یک چیز ( مثلا یک اثر هنری ) چیزی یا کسی را با یک ویژگی یا احساس آکندن خوب نفوذ کردن، رسوخ ...