haunting

/ˈhɒntɪŋ//ˈhɔːntɪŋ/

(آنچه که مکررا به ذهن خطور کند) فراموش نشدنی، بازآیند، بازآیند the haunting poetry of khayyam شعر فراموش نشدنی خیام the haunting memory of a hungry child's innocent eyes خاطرهی مکرر چشمان معصوم کودک گرسنه

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: hauntingly (adv.)
• : تعریف: coming back to the mind again and again; not easy to forget.

- The moor was a place of haunting beauty.
[ترجمه گوگل] صحرا مکانی بود با زیبایی حیرت انگیز
[ترجمه ترگمان] خلنگ زار جای زیبایی داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- Haunting memories of her possessed him.
[ترجمه PY] خاطرات فراموش نشدنی از اون دیوونش میکردن.
|
[ترجمه گوگل] خاطرات تلخ او را تسخیر کرد
[ترجمه ترگمان] خاطرات haunting او را تسخیر کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. the haunting memory of a hungry child's innocent eyes
خاطره ی مکرر چشمان معصوم کودک گرسنه

2. the haunting poetry of khayyam
شعر فراموش نشدنی خیام

3. The film's haunting musical theme stayed in my head for days.
[ترجمه گوگل]تم موزیکال جذاب فیلم برای روزها در ذهنم ماند
[ترجمه ترگمان]این فیلم موزیکال، چند روز در ذهنم ماند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The carol has a primitive strength and haunting simplicity.
[ترجمه گوگل]سرود دارای قدرت اولیه و سادگی ترسناک است
[ترجمه ترگمان]این سیاره دارای قدرت اولیه و سادگی haunting است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Her novel is shot through with a haunting lyricism.
[ترجمه گوگل]رمان او با تغزلی غم انگیز به تصویر کشیده شده است
[ترجمه ترگمان]رمان او با یک شاعرانه فراموش نشدنی، مورد اصابت گلوله قرار می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. I saw some persons haunting around your house, what's the matter with you?
[ترجمه گوگل]من چند نفر را دیدم که در اطراف خانه شما غوطه ور هستند، شما چه مشکلی دارید؟
[ترجمه ترگمان]چند نفر را دیدم که در خانه شما پرسه می زدند، چه اتفاقی برای شما افتاده؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The woodwind was particularly haunting during the slow second movement.
[ترجمه گوگل]باد چوبی به ویژه در حرکت دوم آهسته آهسته بود
[ترجمه ترگمان]بادی که از میدان خارج می شد به خصوص در طول حرکت آهسته دوم به خود می پیچید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. A haunting oboe solo introduces the third movement of the concerto.
[ترجمه گوگل]تکنوازی شگفت انگیز ابوا، موومان سوم کنسرتو را معرفی می کند
[ترجمه ترگمان]یک تکنوازی haunting، حرکت سوم کنسرتو را معرفی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The piece of music he played had a haunting beauty.
[ترجمه گوگل]قطعه موسیقی ای که او می نواخت زیبایی شگفت انگیزی داشت
[ترجمه ترگمان]قطعه ای موسیقی که او می نواخت، زیبایی haunting داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Composer John Williams won an Oscar for his haunting score.
[ترجمه گوگل]آهنگساز جان ویلیامز برای موسیقی دلهره آورش برنده اسکار شد
[ترجمه ترگمان]جان ویلیامز، آهنگساز، برنده جایزه اسکار شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. There is a haunting beauty about Caernarfon today, and it welcomes many thousands of visitors from many countries each year.
[ترجمه گوگل]امروزه کرنارفون زیبایی شگفت انگیزی دارد و هر ساله پذیرای هزاران بازدید کننده از کشورهای بسیاری است
[ترجمه ترگمان]امروزه زیبایی پنهانی در مورد Caernarfon وجود دارد و هر ساله هزاران بازدیدکننده از بسیاری از کشورها استقبال می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Sometimes they stand in for a deity, haunting the sacred places and occupying a position midway between gods and men.
[ترجمه گوگل]گاهی اوقات آنها به عنوان یک خدا ایستاده اند، مکان های مقدس را تسخیر می کنند و در میانه راه بین خدایان و انسان ها قرار می گیرند
[ترجمه ترگمان]بعضی وقت ها به دنبال خدایی می جنگند، به مکان های مقدس گرفتار می شوند و موقعیتی را بین خدایان و آدمیان اشغال می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. But the most haunting reminders of the massacre are the hope-filled faces of the young victims that stare out at every passerby.
[ترجمه گوگل]اما ترسناک ترین یادآور این قتل عام، چهره های پر امید قربانیان جوان است که به هر رهگذری خیره می شوند
[ترجمه ترگمان]اما the haunting قتل عام، چهره های پر از امید قربانیان جوان هستند که به هر عابر پیاده می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. This little tale is haunting enough, but it's the pictures that turn the book into an art treasure.
[ترجمه گوگل]این داستان کوچک به اندازه کافی جذاب است، اما این تصاویر هستند که کتاب را به گنجینه هنری تبدیل می کنند
[ترجمه ترگمان]این داستان کوچک به اندازه کافی آزار دهنده است، اما این عکس هایی است که کتاب را به یک گنجینه هنری تبدیل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• recurring in mind constantly; unforgettable; arousing strong sad emotion; that haunts
visitation; act of something or someone that haunts
something that is haunting remains in your thoughts because it is very beautiful or sad.

پیشنهاد کاربران

Unforgettable and very beautiful
جن زدگی
آزار دهنده
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : haunt
✅️ اسم ( noun ) : haunt
✅️ صفت ( adjective ) : haunting / haunted
✅️ قید ( adverb ) : hauntingly
گیرا
جذاب
تسخیر کننده
خاطره انگیز
به یاد ماندنی، فراموش نشدنی
زیبا، غمگین و به یادماندنی، تأثربرانگیز
تسخیر شده
فراموش نشدنی، خاطره مکرر، آنچه که به ذهن خطور می کند
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)

بپرس