تاریخ
١٤ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

دریاچه عمیق وکوچک کوهستانی, ابگیر a small lake among mountains

تاریخ
٢٠ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

در بعضی متون کنده شده هم معنی میده , The stones in the walls appear broken, chiseled . hollowed out دیوارها شکسته، کنده شده و توخالی شده به نظر م ...

تاریخ
٣ روز پیش
پیشنهاد
٠

درونی - غریزی visceral beliefs and attitudes are the result of :strong feelings rather than careful thought his visceral hatred of the ruling cla ...

تاریخ
٣ روز پیش
پیشنهاد
٠

مادیت، جنبه مادی، ضرورت، اهمیت A measure of how important a piece of information :is when making a decision The first instruction states that mate ...

تاریخ
٣ روز پیش
پیشنهاد
٠

بیانگری زباندار یا معنی دار بودن، اثر بیانگر بودن، اشاره کننده the quality, for example in a musical performance :of showing what someone feels and ...

تاریخ
٤ روز پیش
پیشنهاد
٠

ستم پیشه، خورد کننده، ناراحت کننده، غم افزا 1. powerful, cruel, and unfair: an oppressive military regime 2. weather that is oppressive is unplea ...

تاریخ
٤ روز پیش
پیشنهاد
٠

غم انگیز و فراموش نشدنی sad but also beautiful and staying in your thoughts :for a long time a haunting melody

تاریخ
٥ روز پیش
پیشنهاد
٠

تابعی از چیزی بودن something which results from something else, or which is as it is because of something else مثلا در بعضی متون سینمایی گفته میشه ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
١

خارجی کردن، ظاهری ساختن، وجودخارجی، واقعیت خارجی قائل شدن ( برای ) وجودخارجی دادن ( به ) ، صورت ظاهردادن ( به ) ، نمودارساختن Showing, demonstrati ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
١

to twist your body from side to side violently :especially because you are suffering pain He lay writhing in pain. ( writhe in pain/agony. . . )

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
١

( از شدت درد یا شرم ) به خود پیچیدن، پیچ و تاب خوردن، آزرده شدن

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

نامعقول، غیر منطقی غیر عقلانی، نامعقول، غیر منطقی، بی معنی، مبهم، گنگ خرد ستیز، خردگریز :not based on clear thought or reason Synonym : unreasonab ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

ناپایداری، نااستواری، بی ثباتی، عدم ثبات 1. when a situation is not certain because there is :the possibility of sudden change the instability ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

از هم گسیخته

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

انحطاط، سقوط، زوال، افول، تنزل به جایی پست تر

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

کاری را قبول کردن، مسئولیتی به عهده گرفتن تعهد کردن، گرفتن کارگر، هیاهو کردن، تعهد کردن 1. take somebody ↔ on to start to employ someone ⇒ hire: ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

having such a great effect on you that you feel confused and do not know how to react: an overwhelming sense of guilt . She felt an overwhelming ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

ابن واژه از اون دسته واژه هاست که بسته به کانتکست معلنی مختلف و کاملا متفاوتی می تونن داشته باشه عظیم شدید طاقت فرسا خرد کننده فشار آور سخت سهمگین ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

مربوط به سینماتوگرافی ( هنر و شیوه های تصویربرداری فیلم ) relating to or involving cinematography ( = the art : and methods of film photography ) ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

the art and methods of using cameras in making a movie هنر و شیوه های استفاده از دوربین در ساخت یک فیلم the art and methods of film photography هن ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

pictures or parts of a film, video etc that people can see, as opposed to the parts you can hear: عکس ها یا قسمت هایی از یک فیلم، ویدئو و غیره که مرد ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

کاش می شد ترجمه عماد رو به جای یکبار پنجاه بار دیس لایک کرد

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

جداشدگی ازجسم، تجرید، انحلال

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

استونی، اهل جمهوری استونی درشمال اروپا، اهل جمهوری استونی درشمال اروپا

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

واسطه به خواب دیدن، رویاگونه، رویایی :like a dream, or relating to dreams . The film thrills with its indelible, oneiric imagery این فیلم با تصاوی ...

تاریخ
٤ هفته پیش
پیشنهاد
٠

مضطرب، نگران Distress

تاریخ
٤ هفته پیش
پیشنهاد
١

کج شده، یک ور شده، اریب

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به معنی SAME هست ۲ جور معنی میده ۱. ( هم. . . ) ( هم عقیده، هم فکر، هم اخلاق، هم ویژگی ) ۲. شبیه ( دو نفر یک ویژگی خلقی شبیه بهم رو دارن، یا علاق ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ناقص، اولیه، بدوی، ابتدایی 1. a rudimentary knowledge or understanding of a subject is very simple and basic Antonym : sophisticated: Gradually, I ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

عقلانی، منطقی، خردمندانه مثلاً بعضی از مستند ها هستند که علاوه بر اینکه واکنشهای احساسی را در مخاطب برمی انگیزند واکنشهای عقلانی یا خردمندانه را نی ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

to destroy the effect of something The overeating by the girl cancelled out the benefits of her exercise.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

جبران خسارت، تصحیح، التیام، دوباره پوشیدن، جبران کردن، فریادرسی در حوزه مهندسی: اصلاح کردن :to correct something that is wrong or unfair . Little ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بسته به متنی که در آن قرار می گیرد معنای متفاوتی میتواند داشته باشد اما بطور کلی معانی زیر را در بر میگیرد: اخطار قانونی، اخطار رسمی، معرفت، ادراک، ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

آشکار شدن؛ پدیدار شدن؛ ظاهر شدن، بیرون آمدن to appear or come out from somewhere: . The sun emerged from behind the clouds

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مستقل از . . .

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

in isolation ( from something ) if something exists or is considered in isolation, it exists or is considered separately from other things that are c ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Experimental films may provoke some viewers but . cause others to disengage

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بی علاقه شدن :to stop being involved or interested in something . Too many young people disengage from learning

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

انرژی دادن، نیرودادن، قوت دادن ( به ) ، تشجیع کردن، در حوزه مهندسی: تحریک کردن در حوزه مهندسی: نیروبخشی در حوزه روانشناسی: نیرو بخشیدن 1. to make ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کامل تر، تمام تر

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

باز تجسم، در حوزه اقتباس آوانگارد، �چیزی را مجددا و با پرسپکتیوی جدید و متفاوت وبدیع به تصویر کشیدن� معنی میده

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

استعمارگر مستعمراتی در متون حقوقی: مستعمراتی relating to a country that controls and rules other countries, usually ones that are far away ⇒ colony ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ظالم، ستمگر، در حیطه متون بازرگانی: ستمکار a person or group that treats people unfairly or cruelly, and prevents them from having the same rights ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

حاکم عادل، دادگر

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

این واژه بشه لاتین داره که praecurrere گفته میشه که به معنی to run in front در جلو حرکت کردن هستش معنی این کلمه پیشرو، پیشگام، ماده متشکله جسم جدید ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به خاطر شایستگی، محسنات و استحقاق خودت نه به خاطر ارتباطات با کسی یا چیزی مثل یک دختر یا پسری که به خاطر شایستگی و توانایی های خودش موفق باشه نه به خ ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

1. اگر همه چیز طبق آنگونه که انتظار میرفت، پیش بره. . . if everything happens as expected: All things being equal, it will be very hard for a Democ ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دو برابر 1. two times as much or as many of something: a twofold increase in cases of TB دارای دو چیز، دو قسمتی با اهمیت 2. having two importan ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

take liberties with somebody/something ACT WITH FAMILIARITY, show disrespect, act with impropriety, act indecorously, be impudent, act with impertine ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دنبال چیزی گشتن درمیان چیزهای شبیه به آن بخصوص زمانی که در حال ترتیب دادن و سامان دادن به آنها هستید ( مثلا دنبال یک فایل خاص بین یک سری فایل، یا دن ...