چون آینه رازنما باشد جانم تانم که نگویم نتوانم که ندانم از جسم گریزان شدم از روح بپرهیز سوگند ندانم نه از اینم نه از آنم چرا مولانا فرمودن ؛ از روح بپرهیز ؟! و سوگند یاد فرمودن که نمی دانند نه از جسم هستن و نه از روح ؟!
جان و جانان چیست؟ گذرگاه بین جان و جانان چه نام دارد ؟ وچگونه جان شویم تا لایق جانان شویم؟ مگر الان چه هستیم؟
دریای کرانه ناپدید چون دل در هر چین
معنی و مفهوم شعر این دریا چه موجود خون فشان دارد
در ' ادبیات عرفانی ' ، این بیت به چه اشاره دارد ؟ نفس اژدهاست او کی خفته است از غم بی آلتی افسرده است
فرو بسته در آن غوغای ترکان ز بانگ نای ترکی نای ترکان ✏ «نظامی»
عقابان خدنگ خون سرشته برات کرکسان بر پر نبشته ✏ «نظامی»
شبیخون کرد و آمد سوی بهرام زره را جامه کرد و خود را جام ✏ «نظامی»
چو چشم تیر گر جاسوس گشتم به دکان کمان گر برگذشتم ✏ �نظامی�
از بهر خدا بنگر در رویِ چو زر جانا هر جا که روی ما را با خویش ببر جانا چون در دل ما آیی تو دامن خود برکش تا جامه نیالایی از خون جگر جانا ای ماه برآ آخر بر کوریِ مهرویان ابری سیه اندرکش در روی قم ...