پرسش خود را بپرسید
١ رأی
تیک ٢ پاسخ
١٢٧ بازدید

گفت پس من نیستم معشوق تو من به بلغار و مرادت در قتو پس نیم کلی مطلوب تو من جزو مقصودم ترا اندر زمن خانهٔ معشوقه‌ام‌، معشوق نی عشق بر نقدست‌، بر صندوق نی هست معشوق آنک او یکتو بود مبتدا و منتهاات او بود چون بیابی‌اش نمانی منتظر هم هویدا او بوَد هم نیز سِرّ ✏ «مولانا»  

٩ ماه پیش
١ رأی
تیک ٢ پاسخ
١٠٧ بازدید

 در بیت  "ماییم و می و مُطْرِب و این کنجِ خراب / جان و دل و جام و جامه پُر دُردِ شراب"  بنظر شما  شاعر چه نوع زندگی را توصیف می‌کند؟

٩ ماه پیش
٢ رأی
٣ پاسخ
٨٠ بازدید
چند گزینه‌ای

در بیت  "سعدیا چون دولت و فرماندهی / می‌نماند، تنگدستی خوشتر است"  چرا سعدی تنگدستی را بهتر از فرماندهی می‌داند؟

٩ ماه پیش
٤ رأی
٦ پاسخ
٤٢٥ بازدید

هم بتقلیب تو تا ذات الیمین تا سوی ذات الشمال ای رب دین  دوستان لطف کنید معنی این بیت رو توضیح بدید سپاس

٨,٢٤٧
٩ ماه پیش
١ رأی
١ پاسخ
٧٩ بازدید
چند گزینه‌ای

در بیت  "دلِ عالمی بِسوزی چُو عِذار بَرفُروزی / تو از این چه سود داری، که نمی‌کنی مدارا؟" شاعر از معشوق چه انتظاری دارد؟

٩ ماه پیش
١ رأی
تیک ٢ پاسخ
١٢٤ بازدید

کز سفرها ماه کیخسرو شود بی سفرها ماه کی خسرو شود؟ از سفر بیدق شود فرزینِ راد وز سفر یابید یوسف صد مراد ✏ «مولانا»  

٩ ماه پیش
٣ رأی
تیک ٧ پاسخ
٦٦٣ بازدید
١٦,٠٠٠
تومان

" روزن کردنست" در این بیت یعنی چی؟ دوزخست آن خانه کان بی روزنست اصل دین ای بنده روزن کردنست

٩ ماه پیش
٢ رأی
١ پاسخ
١٠٩ بازدید

از دو پاره پیه این نور روان موج نورش می‌زند بر آسمان گوشت‌پاره که زبان آمد ازو می‌رود سیلاب حکمت همچو جو سوی سوراخی که نامش گوشهاست تا بباغ جان که میوه‌ش هوشهاست ✏ «مولانا»  

٩ ماه پیش
٢ رأی
تیک ٢ پاسخ
١٢٠ بازدید
٢ رأی
١ پاسخ
١٠٣ بازدید

یک گُرُه را خود مُعَرِف جامه است در قبا گویند کو از عامه است یک گُرُه را ظاهر سالوس زهد نور باید تا بود جاسوس زهد نور باید پاک از تقلید و غول تا شناسد مرد را بی فعل و قول در رود در قلب او از راه عقل نقد او بیند نباشد بند نقل ✏ «مولانا»  

٩ ماه پیش