پرسش خود را بپرسید
٠ رأی
تیک ١ پاسخ
٢١٢ بازدید

گفت ای عنقای حق جان را مطاف شکر که باز آمدی زان کوه قاف ای سرافیل قیامتگاه عشق ای تو عشق عشق و ای دلخواه عشق اولین خلعت که خواهی دادنم گوش خواهم که نهی بر روزنم ✏ «مولانا»  

١ سال پیش
١ رأی
تیک ١ پاسخ
١٢٩ بازدید

در بیت  "گهم خواند جهان گاهی براند / جهان گاهی چنان گاهی چنین است"  شاعر چه چیزی را توصیف می‌کند؟

١ سال پیش
١ رأی
تیک ١ پاسخ
١٩٠ بازدید

زان نهادیم از ممالک مذهبی تا نیاید بر فلکها یا ربی منگر ای مظلوم سوی آسمان کاسمانی شاه داری در زمان ✏ «مولانا»  

١ سال پیش
١ رأی
٢ پاسخ
٢٠٥ بازدید

در بیت  "چون شود تیره ز غدر اهل فرش / باز گردد سوی پاکی بخش عرش"  "اهل فرش" و "عرش"  به چه مفاهیمی اشاره دارند؟

١ سال پیش
٠ رأی
تیک ١ پاسخ
٢٢٦ بازدید

زانک از قرآن بسی گمره شدند زان رسن قومی درون چه شدند مر رسن را نیست جرمی ای عنود چون ترا سودای سربالا نبود ✏ «مولانا»  

١ سال پیش
١ رأی
تیک ٢ پاسخ
٢٦٤ بازدید

آنچ گل را گفت حق خندانش کرد با دل من گفت و صد چندانش کرد عاشق آنم که هر آن آن اوست عقل و جان جاندار یک مرجان اوست چون در زرادخانه باز شد غمزه‌های چشم تیرانداز شد بر دلم زد تیر و سوداییم کرد عاشق شکر و شکرخاییم کرد ✏ «مولانا»  

١ سال پیش
١ رأی
تیک ١ پاسخ
١٢٥ بازدید

در سمرقندست قند اما لبش از بخارا یافت و آن شد مذهبش بدر می‌جویم از آنم چون هلال صدر می‌جویم درین صف نعال تو فسرده درخور این دم نه‌ای با شکر مقرون نه‌ای گرچه نیی ✏ «مولانا»  

١ سال پیش
٠ رأی
تیک ١ پاسخ
١٢١ بازدید

چون زبانهٔ شمع پیش آفتاب نیست باشد هست باشد در حساب هست باشد ذات او تا تو اگر بر نهی پنبه بسوزد زان شرر نیست باشد روشنی ندهد ترا کرده باشد آفتاب او را فنا ✏ «مولانا»  

١ سال پیش
٢ رأی
٢ پاسخ
٧٧٣ بازدید

دلبری با دلبری دل از کفم دزدید و رفت هرچه کردم ناله از دل، سنگدل نشنید و رفت

١ سال پیش