پرسش خود را بپرسید
٣ رأی
تیک ٤ پاسخ
٣٠٤ بازدید

ز منجنیق فلک سنگ فتنه می بارد من ابلهانه گریزم به آبگینه حصار زمانه مرد مصاف است و من ز ساده دلی کنم به جوشن تدبیرِ وهم، دفع مَضار                   عُرفی

٥ ماه پیش
١ رأی
تیک ٢ پاسخ
١٢٠ بازدید
١ رأی
تیک ٢ پاسخ
١٥٩ بازدید
٢ رأی
تیک ٣ پاسخ
١٣٤ بازدید

صید دل از این وادی، دارد سر آزادی امید که صیادی، بازش به کمین بادا! اغیار همی پویند، تا پیش منت جویند حرفی به گمان گویند، ای کاش یقین بادا! افزود دگر امشب، زخم دل من زان لب زان بیشترک یا رب، آن لب نمکین بادا! دی کآن مه موزون رفت، دلخون شده در خون رفت دین از پی دل چون رفت، جان پیرو دین بادا! ✏ «آذر بیگدلی»  

٧ ماه پیش
٠ رأی
١ پاسخ
٨٥ بازدید

در عبارت  «گر در طلبت رنجی، ما را برسد شاید»  چه نوع شرط و احتمال در این عبارت نهفته است و چه احساسی را به تصویر می‌کشد؟

٨ ماه پیش
٢ رأی
٣ پاسخ
١٧٦ بازدید

زندگی می کشد آخربه کجاکارت را بایدازدورتماشابکنی یارت را روزدیدارخودت رابه ندیدن بزنی شب ولی دوره کنی لحظه دیدارت را عاشقش باشی و تا عشق، خریدارت شد دور سازی خودت از خویش خریدارت را دوستش داشته باشی و نبیند هرگز «دوستت دارم» در سینه گرفتارت را

٨ ماه پیش
٣ رأی
١ پاسخ
٢٢٣ بازدید

نظرتون رو در باره ی این بیت بفرمایید : «دانش و خواسته است نرگس و گل که به یک جاي نشکفند به هم  هر که را دانش است خواسته نیست وان که را خواسته است دانش کم» 

٨ ماه پیش
٢ رأی
١ پاسخ
١٧٨ بازدید