پرسش خود را بپرسید

تاثیر ناخودآگاه در یادگیری زبان

تاریخ
٢ ماه پیش
بازدید
٧١

لطفا یکی توضیح بده تاثیر ذهن ناخودآگاه در یادگیری زبان جدید چطوریه

و اینکه چطوری ناخودآگاه رو برای یادگیری زبان جدید به خدمت بگیریم 

٢٨٦
طلایی
٠
نقره‌ای
٠
برنزی
٦

٢ پاسخ

مرتب سازی بر اساس:

یادگیری زبان جدید به کمک ذهن ناخودآگاه یکی از روش‌های مؤثر و جذاب است که می‌تواند فرآیند یادگیری را تسریع کند. ذهن ناخودآگاه ما توانایی‌های فوق‌العاده‌ای دارد که می‌تواند به ما در یادگیری زبان کمک کند، حتی زمانی که به طور فعال به آن فکر نمی‌کنیم.

تاثیر ذهن ناخودآگاه در یادگیری زبان

  1. یادگیری ضمنی: ذهن ناخودآگاه می‌تواند اطلاعات را به صورت ضمنی و بدون تلاش آگاهانه جذب کند. این همان روشی است که کودکان زبان مادری خود را یاد می‌گیرند، از طریق شنیدن و مشاهده مداوم.
  2. حافظه بلندمدت: اطلاعاتی که به صورت ناخودآگاه یاد گرفته می‌شوند، معمولاً به حافظه بلندمدت منتقل می‌شوند و ماندگاری بیشتری دارند.
  3. کاهش استرس: یادگیری ناخودآگاه می‌تواند استرس و فشار ناشی از یادگیری فعال را کاهش دهد، زیرا شما به طور طبیعی و بدون تلاش زیاد زبان را یاد می‌گیرید.

چگونه ناخودآگاه را برای یادگیری زبان به خدمت بگیریم؟

  1. غوطه‌وری در زبان: خود را در محیطی قرار دهید که زبان مورد نظر به طور مداوم استفاده می‌شود. این می‌تواند شامل تماشای فیلم‌ها، گوش دادن به موسیقی، پادکست‌ها و صحبت با افراد بومی باشد.
  2. تکرار و تمرین مداوم: تکرار مداوم کلمات و عبارات به ذهن ناخودآگاه کمک می‌کند تا آنها را بهتر به خاطر بسپارد. این می‌تواند از طریق فلش‌کارت‌ها، اپلیکیشن‌های یادگیری زبان و تمرین‌های روزانه انجام شود.
  3. استفاده از تصاویر و صداها: ترکیب تصاویر و صداها با کلمات و عبارات می‌تواند به تقویت یادگیری ناخودآگاه کمک کند. این روش به ویژه برای یادگیری واژگان جدید مؤثر است.
  4. خواب و استراحت کافی: تحقیقات نشان داده‌اند که خواب کافی می‌تواند به تقویت حافظه و یادگیری کمک کند. در طول خواب، ذهن ناخودآگاه اطلاعات جدید را پردازش و تثبیت می‌کند.
٣٧,٩٣٣
طلایی
٣٨
نقره‌ای
٥٦٨
برنزی
١١٩
تاریخ
٢ ماه پیش

وقتی زبان شناسان در مورد یادگیری ناخودآگاه یا ضمنی زبان صحبت می کنند، منظورشان یادگیری در حین خواب نیست بلکه، آنها در مورد یکی از جذاب ترین پدیده های ذهنی صحبت می کنند: توانایی یادگیری قوانین پیچیده و ظریفی که زیربنای یک زبان است بدون اینکه حتی فرد یادگیرنده متوجه آن باشد. این نظریه بر خلاف روش یادگیری گرامر-ترجمه است که یک روش قیاسی است. بر اساس روش گرامر-ترجمه، فرد یاد گیرنده از طریق یادگیری قوانین کلی زبان سعی در بکار بردن آن قوانین در مثال‌های زبانی و قیاس آنها با قوانین مربوطه دارد. در حالیکه بر اساس  نظریه‌ی یادگیر ناهشیار و یا ناخودآگاه که مثال آن رویکرد ارتباطی است، یادگیری مثال‌های زبانی و کاربرد آنها در مکالمات روزانه در اولویت قرار می‌گیرد. به این شکل ذهن هوشیار فارغ از تمرکز بر روی صحت و سقم جملات و قیاس آنها با قوانین دستور زبان است. این نوع یادگیری زبان دوم، تلاش به نزدیکی به شیوه‌ی یادگیری زبان مادری دارد. یک بچه هیچوقت در ابتدا قوانین را یاد نمی‌گیرد بلکه اول تلاش برای برقراری ارتباط از طریق زبان می‌کند و سپس قوانین را به شکل استقرایی در ذهن خود شکل داده و می‌سازد. 

٣٩,٠٥٧
طلایی
٤٧
نقره‌ای
٨٩٦
برنزی
٢٦٧
تاریخ
٢ ماه پیش

پاسخ شما