پرسش خود را بپرسید

مفهوم اصطلاح "Hybrid Threats" چیه وتو چه رشته ای بیشتر استفاده میشه ؟

تاریخ
٢ ماه پیش
بازدید
٥٠

مفهوم اصطلاح 

"Hybrid Threats" 

چیه وتو چه رشته ای بیشتر استفاده میشه ؟

٢,٢٨٤
طلایی
٠
نقره‌ای
٠
برنزی
١١٣

٢ پاسخ

مرتب سازی بر اساس:

تهدیدهای ترکیبی به تهدیدهایی اشاره دارد که تشکیلات دولتی یا غیردولتی با استفاده از روشی هماهنگ از ترکیبی از اقدامات (یعنی دیپلماتیک، نظامی، اقتصادی، فناوری) در  آستانه‌ی احتمال جنگ، به دنبال سوء استفاده از آسیب پذیری یک هدف خاص مانند یک کشور، دولت، گروه نظامی یا شبهه نظامی به نفع خود هستند. به عنوان مثال می توان به ممانعت از فرآیندهای تصمیم گیری دموکراتیک توسط کمپین های گسترده اطلاعات نادرست، استفاده از رسانه های اجتماعی برای کنترل روایت سیاسی یا رادیکال کردن، استخدام و هدایت بازیگران نیابتی اشاره کرد.

* مرجع انگلیسی: سایت 👇

https://defence-industry-space.ec.europa.eu/eu-defence-industry/hybrid-threats_en

با وجود تعریف بالا طبق توضیحی که در سایت ویکی‌پدیا آمده است تعریف دقیق از تهدید هیبریدی تقریبا غیر ممکن به نظر می‌رسد:

تعریف‌های متفاوت و متناقضی برای تهدیدات هیبریدی و جنگ هیبریدی وجود دارند. این تفاوت و تناقض باعث می‌شود برنامه‌ریزان بخش نظامی نتوانند به‌درستی آماده مقابله با این چالش شوند.

نیروی هیبریدی را می‌توان به صورت خلاصه یک سازمان نظامی که از ترکیب سازمان‌ها، تجهیزات و روش‌های متداول و غیرمتداول در یک محیط منحصر به فرد استفاده می‌کند تا از اثرات استراتژیک و هم افزای آن‌ها بهره‌مند شود، تعریف کنیم.

فارغ از وجود مثال‌های تاریخی متعدد، یک مانع مهم در برابر درک تهدیدات هیبریدی این است که پاسخی برای این سؤالات که تهدید هیبریدی چیست و چرا خطر هیبریدی به وجود می‌آید، ارائه نشده‌است. تعریف‌های متناقضی که برای این مفهوم ارائه شده، موجب گردیده تا نظریه‌پردازان و برنامه‌ریزان بخش نظامی نتوانند انگیزه‌ها و فعالیت‌های بالقوه تهدیدات هیبریدی را به‌درستی درک کنند. بر این اساس، مشکلی که وجود دارد این است که شکافی بین منطق شناختی «تعریف» و منحصر به فرد بودن هرکدام از زمینه‌هایی که «هیبرید» خود را در آن نشان می‌دهد، به‌وجود آمده‌است؛ یعنی هیچ تعریف جامعی وجود ندارد که بتواند همه زمینه‌ها را در هر زمان، مکان یا در هر منطقی دربرگیرد.

نظر دکترینی و دقیق ارتش آمریکا که در دستورالعمل عملیات‌های یکپارچه زمینی روش‌های مختلف برخورد با جنبه‌های تهدیدات هیبریدی را بیان کردند نیز قابل توجه است. به‌طور خاص، این دکترین توصیه می‌کند که «از روش‌های امنیتی مربوط به عملیات‌های ضدشورش در مناطق پرجمعیت و گسترده برای مقابله با بخش‌های غیرمتداول تهدیدات هیبریدی و از روش‌های مانور ترکیبی نظامی برای مقابله با بخش‌های متداول تهدیدات هیبریدی استفاده شود»

همچنین در مستندات هیئت بازبینی چهارساله اسناد دفاعی ایالات متحده (QDR) که در سال ۲۰۰۶ انتشار یافته، کارشناسان به‌طور رسمی وجود تهدیداتی از نوع هیبریدی را به رسمیت شناختند.

این تفکر نوظهور در پی کارهای فرانک هافمن در زمینهٔ سازمان‌های هیبریدی به وجود آمده‌است. اگرچه سازمان‌های دفاعی غربی به‌خصوص در آمریکا، انگلیس و اسرائیل، وجود این دو مفهوم را پذیرفتند، اما تعریف و درک آن‌ها یکسان نبود.

یک راه خوب برای بحث در مورد این تئوری نوظهور این است که آن را نقطه‌ای در طیف تکامل تئوری‌های جنگی بدانیم.

وزارت دفاع آمریکا مفهوم نسل چهارم جنگ‌ها و جنگ ترکیبی را در بازبینی چهارساله اسناد دفاعی ایالات متحده (QDR) که در سال ۲۰۰۶ انجام شده، وارد کرده‌است. (QDR) سال ۲۰۰۶ خطرات را با توجه به احتمال رخداد آن‌ها و اثرات بالقوه‌ای که بر آمریکا دارند به دسته‌های غیرمعمول، سنتی (متداول)، فاجعه آفرین (با تخریب‌های حجیم) و شکننده (مجرمانه/تروریستی) تقسیم کرد. جنگ هیبریدی در اسناد مربوط به استراتژی ناوگان دریایی آمریکا در سال ۲۰۰۷ نیز به‌عنوان یک عبارت نظامی به‌کار برده شد، که به‌صورت ترکیب شدن خطرات متداول و غیرمتداول با استفاده از فناوری‌های ساده و مرکب با برنامه‌ریزی و اجرای غیر مرکزی تعریف می‌شد.

هافمن جنگ هیبریدی را به‌صورت ترکیب نیروهای متداول و غیرمتداول به همراه رفتارهای تروریستی و مجرمانه تعریف کرده‌است. همچنین از نظر کلنل لاسیکا جنگ هیبریدی یک تاکتیک و در عین حال یک استراتژی از ترکیب کردن ابزارها و روش‌های متداول، غیرمتداول، مجرمانه و تروریستی است؛ بنابراین یک نیروی هیبریدی می‌تواند تمام سطوح جنگ را دربرگرفته و در سطوح استراتژیکی و تاکتیکی با روشی‌هایی سریع‌تر از نیروهای متداول عمل کرده و شتاب عمل بیشتری داشته باشد؛ بنابراین، در آینده ویژگی محیط عملیاتی تهدیدات هیبریدی بدین صورت خواهد بود: ترکیبی از گروه‌های متداول، غیرمتداول، تروریستی و مجرمانه که به‌طور غیر مرکزی صف‌آرایی خواهند کرد و قابلیت‌هایی دارند که در گذشته فقط در اختیار دولت‌ها قرار داشت. این تهدیدات هیبریدی محیط امنیتی رقابتی‌تری ایجاد می‌کنند و باید در برابر این خطرات آمادگی لازم وجود داشته باشد.

جنگ هیبریدی توسط نیروهای غیرمتداولی انجام می‌شود که به سلاح‌ها و سیستم‌هایی پیچیده‌ای دسترسی دارند که به‌طور معمول در اختیار نیروهای متداول است. جنگ هیبریدی ممکن است در صورت فراهم بودن شرایط و منابع، فقط برای یک جنگ خاص شکل بگیرد. پیش‌بینی می‌شود که رهبران گروه‌های غیرمتداول، به تلاش خود برای خرید و دستیابی به سلاح‌ها و فناوری‌های پیچیده ادامه بدهند و یگان‌های پدافندی با تهدیداتی که در گذشته فقط در اختیار نیروهای مسلح و ارتش یک کشور بود رو به رو شوند.

در انگلستان منطقی که برای شکل‌گیری و عملکرد جنگ هیبریدی به کار می‌رود، تفاوتی با جنگ غیرمتداول ندارد و به این ترتیب شکافی از نظر درک جنگ هیبریدی بین آمریکا و نزدیک‌ترین متحد نظامی‌اش وجود دارد.

نظریه‌پردازان نظامی اسرائیل نیز تهدیدات هیبریدی و جنگ هیبریدی را از روش‌های جنگ اجتماعی می‌دانند که محدودیت‌های اجتماعی در آن وجود ندارند. به این ترتیب، جنگ هیبریدی نه تنها می‌تواند با ترکیب کردن فناوری‌ها و سازمان‌های متداول با تاکتیک‌ها و روش‌های غیرمتداول امتیازی بر رقبای خود به دست آورد، بلکه با حذف کردن محدودیت‌های اجتماعی می‌تواند یک امتیاز ازنظر شناختی در برابر نیروهای متداول دولتی ایجاد کند. چراکه نیروهای متداول باید به قانون جنگ زمینی، پیمان ژنو و قوانین درگیری پایبند باشند.

در نتیجه تعریف اسرائیل با دیدگاه آمریکایی متفاوت است و بیشتر برهم‌افزایی موجود در ایجاد اثرات نظامی توسط اجزای هیبرید تأکید دارد و به تفاوت‌های موجود در ظرفیت‌های کارکردی موجود در نیروی هیبریدی چندان توجهی نمی‌کند.

بنابراین یک نیروی هیبریدی می‌تواند تمام سطوح جنگ را دربرگرفته و در سطوح استراتژیکی و تاکتیکی با روشی‌هایی سریع‌تر از نیروهای متداول عمل کرده و شتاب عمل بیشتری داشته باشد. در این مدل نظری، نتیجه تاکتیکی هر چه که باشد، نیروی هیبریدی همیشه یک امتیاز استراتژیک برتر در برابر نیروهای متداول خواهد داشت.
 

* باز نشر از سایت ویکی‌پدیا: 👇

https://fa.wikipedia.org/wiki/جنگ_ترکیبی

٣٧,٣١٨
طلایی
٤٦
نقره‌ای
٨٦٨
برنزی
٢٥١
تاریخ
٢ ماه پیش

تکاپوهای زیان‌باری که  با نیت‌های بدخواهانه و شریرانه برنامه‌ریزی می‌شوند.  این گونه از خرابکاری‌ها با دسیسه‌چینی  برضد یک گروه یا سازمان ویژه انجام می‌شود. این سخن‌واژه بیشتر در حوزه سیاست مورد گفتگو قرار می‌گیرد و دو زیرشاخه نظامی و فرانظامی را در بر می‌گیرد.  نمونه‌هایی از آن چون  شبیخون‌های رایانه‌ای، فشارهای اقتصادی یا جنگافزارگسیلی برخی گروه‌ها را می‌توان برشمرد.  

٣٠٧
طلایی
٠
نقره‌ای
٣٠
برنزی
٦
تاریخ
٢ ماه پیش

پاسخ شما