پرسش خود را بپرسید
ترجمه و معادل " be sick to death of something/ doing something"
٤ روز پیش
٣١
ترجمه و معادل
" be sick to death of something/ doing something"
١,٢٢٢
٠
٠
٤٠
٢ پاسخ
مرتب سازی بر اساس:
به حد مرگ از چیزی/کاری خسته بودن
١٤,٢٥٨
١٦
٢٤٨
٣٢
٣ روز پیش
بسته به اینکه از یه چیزی ناراحت، خسته یا حوصلت سر رفته باشه میشه اینارو گفت:
ناراحت:کفری شدم، جونم به لبم رسیده
خسته : طاقتم طاق شد
حوصلت سر رفته: واقعاً حوصلم سر رفته
بجای death میشه hell هم استفاده کرد و معمولاً معنی نمیشن فقط داره اوج عصبانیت رو نشون میده
٢,٦٣٧
٤
٨٢
٨
٤ روز پیش