"Break-even point" به چه نقطه ای در فعالیت های یک کسب و کار اشاره دارد؟
"Break-even point"
به چه نقطه ای در فعالیت های یک کسب و کار اشاره دارد؟
٦ پاسخ
در فعالیتهای یک کسبوکار، "نقطه سر به سر" (Break-even point) به نقطهای اطلاق میشود که در آن درآمد کل برابر با کل هزینهها است. به عبارت دیگر، در این نقطه، کسبوکار نه سود و نه زیان میکند.
فرمول محاسبه نقطه سر به سر، شرح اجزاء فرمول و با ذکر مثال:برای محاسبه نقطه سر به سر، از فرمول زیر استفاده میشود:
نقطه سر به سر = هزینههای ثابت / (قیمت فروش - هزینههای متغیر هر واحد)
- هزینههای ثابت: هزینههایی هستند که با سطح تولید یا فروش تغییر نمیکنند، مانند اجاره، حقوق و دستمزد اداری، بیمه ساختمان و غیره.
- قیمت فروش: قیمتی که یک واحد از یک محصول یا خدمات با آن نرخ فروخته میشود.
- هزینههای متغیر هر واحد: هزینههایی که مستقیماً با تولید هر واحد مرتبط است، مانند مواد اولیه، حقوق و دستمزد مستقیم و غیره.
فرض کنید هزینههای ثابت یک واحد تولیدی 10 میلیون تومان باشد. قیمت فروش هر واحد 200 هزار تومان و هزینههای متغیر هر واحد 100 هزار تومان باشد.
نقطه سر به سر برای این واحد تولیدی به شرح زیر محاسبه میشود:
نقطه سر به سر = 10,000,000 / (200,000 - 100,000) = 100 واحد
به عبارت دیگر، این واحد تولیدی باید 100 واحد بفروشد تا فروش ماهیانه هزینههای ماهیانه را پوشش دهد و در زیان نباشد.
اهمیت نقطه سر به سر:نقطه سر به سر برای هر کسبوکاری از اهمیت بالایی برخوردار است، زیرا به صاحبان کسبوکار کمک میکند تا موارد زیر را درک کنند:
- میزان فروش لازم برای پوشش هزینهها: دانستن نقطه سر به سر به صاحبان کسبوکار کمک میکند تا میزان فروش لازم برای پوشش هزینهها و جلوگیری از ضرر را تعیین کنند.
- حاشیه سود: نقطه سر به سر به صاحبان کسبوکار کمک میکند تا حاشیه سود خود را که به عنوان درصدی از قیمت فروش که پس از کسر تمام هزینهها باقی میماند، محاسبه کنند.
- ریسک: نقطه سر به سر به صاحبان کسبوکار کمک میکند تا ریسک مرتبط با کسبوکار خود را درک کنند. هرچه نقطه سر به سر بالاتر باشد، ریسک کسبوکار نیز بیشتر خواهد بود.
- قیمتگذاری: صاحبان کسبوکار میتوانند از نقطه سر به سر برای تعیین قیمت محصولات یا خدمات خود استفاده کنند.
- بودجهبندی: صاحبان کسبوکار میتوانند از نقطه سر به سر برای بودجهبندی هزینهها و پیشبینی سود استفاده کنند.
- تصمیمگیری: صاحبان کسبوکار میتوانند از نقطه سر به سر برای تصمیمگیری در مورد راهاندازی محصولات یا خدمات جدید، ورود به بازارهای جدید یا کاهش هزینهها استفاده کنند.
در نهایت، نقطه سر به سر یک ابزار ارزشمند برای هر کسبوکاری است که میتواند به صاحبان کسبوکار کمک کند تا سودآوری و ریسک مرتبط با کسبوکار خود را درک کنند.
منابع:B2n.ir/j72207نقطه سودآوری (Break-even point) یک نقطه در فعالیتهای یک کسب و کار است که در آن درآمد کسب شده برابر با هزینههای کل کسب و کار میشود. به عبارت دیگر، در این نقطه فروش بیشتر از هزینهها است و سودی تولید نمیشود و هیچ تلفاتی هم وجود ندارد. به طور سادهتر، Break-even point نقطهای است که کسب و کار شروع به سوددهی میکند و از آن به بعد، هر فروشی به سود اضافه میشود.
نقطه سر به سر =(هزینه متغیر واحد - قیمت فروش واحد)/هزینه ثابت
نقطهی سر به سر یا "Break-even point" به نقطهای در فعالیتهای یک کسب و کار اشاره دارد که در آن مجموع درآمدهای کسب و کار با مجموع هزینههای آن برابر میشود. به عبارت دیگر، در این نقطه، کسب و کار نه سود میکند و نه ضرر، و تمام هزینههای ثابت و متغیر خود را پوشش میدهد.
نقطهی سر به سر معمولاً به صورت تعدادی واحد فروخته شده یا سطحی از درآمد تعیین میشود و محاسبهی آن به صاحبان کسب و کار کمک میکند تا بدانند چه مقدار فروش یا درآمد نیاز دارند تا از ضرر دهی خارج شده و به سوددهی برسند.
فرمول محاسبهی نقطهی سر به سر به صورت زیر است:
\[ \text{نقطهی سر به سر} = \frac{\text{هزینههای ثابت}}{\text{قیمت فروش واحد} - \text{هزینهی متغیر واحد}} \]
در این فرمول:
- **هزینههای ثابت**: هزینههایی که با تغییر حجم تولید و فروش تغییر نمیکنند (مانند اجاره، حقوق پرسنل ثابت و غیره).
- **قیمت فروش واحد**: قیمتی که هر واحد محصول به فروش میرسد.
- **هزینهی متغیر واحد**: هزینهای که تولید هر واحد محصول به همراه دارد (مانند مواد اولیه و هزینههای تولید متغیر).
نقطهای که مجموع هزینهها با مجموع درآمد مساویه (سودی نداره)
درود بر شما خانم علیخانی؛
نقطه سر به سر (Break-even point) که اکثریتی در سالهای اخیر در ایران، برای اولین بار در بورس با اون آشنا شدند، بدین صورت تعریف میشه:
به نقطه ای اطلاق میشود که درآمد کل، برابر با کل هزینه ها باشد. به عبارت دیگر، در این نقطه، کسب و کار نه سود می کند و نه ضرر.
محاسبه نقطه سر به سر برای هر کسب و کاری، ضروری هست،چون به صاحبان کسب و کار، واسه درک موارد زیر کمک می کنه:
- حداقل سطح فروش مورد نیاز برای پوشش هزینه ها: این امر، به کسب و کار کمک می کنه تا اهداف فروش واقع بینانه ای تعیین کند و از ضرر کردن جلوگیری کند.
- تاثیر تغییرات در هزینهها یا قیمتها بر سودآوری: با دانستن نقطه سر به سر، صاحبان کسب و کار می توانند به راحتی محاسبه کنند که چگونه تغییرات در هزینه های مواد اولیه، دستمزد، اجاره یا قیمت محصولات بر سود آنها تأثیر می گذارد.
- بهترین زمان برای ورود به بازارهای جدید یا راه اندازی محصولات جدید: محاسبه نقطه سر به سر برای محصولات یا بازارهای جدید می تواند به صاحبان کسب و کار کمک کند تا تصمیم بگیرند که آیا این فرصت ها به طور بالقوه سودآور هستند یا خیر.
دو روش اصلی برای محاسبه نقطه سر به سر وجود داره که خلاصه ای از این روشها رو در زیر براتون توضیح میدم:
روش مبتنی بر هزینه:در این روش، نقطه سر به سر با تقسیم کل هزینه های ثابت بر حاشیه سود ناخالص محاسبه می شود.
فرمول:نقطه سر به سر = هزینه های ثابت / حاشیه سود ناخالص
روش مبتنی بر فروش:در این روش، نقطه سر به سر با تقسیم کل هزینه های ثابت بر قیمت فروش هر واحد محصول یا خدمات محاسبه می شود.
فرمول:نقطه سر به سر = هزینه های ثابت / (قیمت فروش - هزینه های متغیر هر واحد)
امیدوارم این توضیحات براتون، مفید بوده باشه.
موفق باشید
بنده، خیلی زودتر و کاملتر از بقیه، پاسخ دادم. چه معنی داره که کس دیگه ای انتخاب بشه؟
در اعتراض به این بی انصافی و قدرنشناسی، دیگر ذره ای برای هیچ پرسشی، وقت نخواهم گذاشت!!!