پرسش خود را بپرسید

ترجمه ی روان "i got my fingers burned"

تاریخ
١ سال پیش
بازدید
٣١٥

ترجمه ی روان ضرب المثل 

 "i got my fingers burned"

٤,٢١٩
طلایی
٠
نقره‌ای
٦
برنزی
١٩٤

٥ پاسخ

مرتب سازی بر اساس:

get/have your fingers burned


to suffer unpleasant results of an action, especially loss of money, so you do not want to do the same thing again

آسفالت شدن گرفتار شدن

٥,٨٦٦
طلایی
١
نقره‌ای
٣٨
برنزی
٥٥
تاریخ
٢ ماه پیش

سلام،

درگفتار عامیانه:خودمو تو هچل انداختم...

یعنی  خودمو  گرفتار کردم

تاریخ
١ سال پیش

Burn your fingers/get your fingers burned

Informal : to suffer the unpleasant results of something that you have done.

I'll never do it again.

٣٥٨
طلایی
٠
نقره‌ای
٥
برنزی
٨
تاریخ
١ سال پیش

نتجه ناخوشایندی از اقدامی داشتید که نمی خواهید  دوباره آن را  انجام دهید  «پشت دست رو  داغ کردن » معادل خوبیه

٣,٧٢٠
طلایی
١
نقره‌ای
٣١
برنزی
٣١
تاریخ
١ سال پیش

پشت دستم را داغ کردم

کنایه از اینکه بار دیگر کاری را که از انجامش پشیمان شدم انجام ندهم

٣١,٨٥٩
طلایی
٨
نقره‌ای
١١٩
برنزی
١١٢
تاریخ
١ سال پیش

پاسخ شما