پرسش خود را بپرسید

همه‌ی پاسخ‌ها

تعداد پاسخ‌ها: ٤٧,٩٣٤

٣ رأی
تیک ٣ پاسخ
٦٦ بازدید

افتقاد صحه نوشت واصف اطباق نشاب

١ هفته پیش
٦ رأی

درود بر شما🌺 افتقاد، مفقود کردن، گم کردن، یافتن، مهربانی، دلجویی صحه نوشت، نسخه نویس، طبیب، پزشک من بگویم صحه نوشت کیست آن از طبیبان پیش تو گوید فلان واصف، ستایشگر، ستاینده، مدح کننده اطباق، جمع طبق و طبقه، قدر و مرتبه، مرحله نشاب، سازنده تیر، پرتاب کننده تیر، گیرنده تیر لاجرم کفار را شد خون مباح همچو وحشی پیش نشاب و رماح

١ هفته پیش
٢ رأی
تیک ٦ پاسخ
٦٠ بازدید
چند گزینه‌ای

.  ..      تو شد نشان آن کشش بر تو بی کاری بود چون جان کنش ✏ مولانا

١ هفته پیش
٤ رأی

سلام و عرض ادب  گزینه سوم✔️ تقریباً گزینه‌ها هم‌معنا هستند ولی فقط تاسه، وزن مناسبی می‌دهد و مهم‌تر این‌که شاعر از این واژه استفاده کرده.

١ هفته پیش
٢ رأی
تیک ٦ پاسخ
٦٠ بازدید
چند گزینه‌ای

.  ..      تو شد نشان آن کشش بر تو بی کاری بود چون جان کنش ✏ مولانا

١ هفته پیش
٦ رأی

درود بر شما🙏 تاسهٔ تو شد نشان آن کشش بر تو بی کاری بود چون جان‌کنش این جهان و آن جهان زاید ابد هر سبب مادر اثر از وی ولد گزینه سوم

١ هفته پیش
٣ رأی
تیک ٣ پاسخ
٦٦ بازدید

افتقاد صحه نوشت واصف اطباق نشاب

١ هفته پیش
٥ رأی

افتقاد = مهربانی صحه نوشت= نسخه نویس  واصف= وصف کردن اطباق= قدرومرتبه نشاب = سازنده تیر و پرتاب کننده تیر

١ هفته پیش
١ رأی
١ پاسخ
٢٧ بازدید

دردباروم در گویش لری به فارسی چی میشه؟

١ هفته پیش
٢ رأی

یعنی حامل درد هستم بار من درد است درد دارم

١ هفته پیش
٣ رأی
تیک ٣ پاسخ
٦٦ بازدید

افتقاد صحه نوشت واصف اطباق نشاب

١ هفته پیش
٥ رأی

سلام و عرض ادب  افتقاد:  جستن گمشده/ دلجویی صحّه نوش:  طبیب و  نیز صحّت و گوارا باشد واصف: توصیف‌گر اطباق: طبق‌ها، طبقه‌ها نَشّاب: تیرانداز، تیرساز

١ هفته پیش
٢ رأی
٦ پاسخ
١٥٦ بازدید

در سال ۱۹۵۱، هنریتا لکس، زنی آفریقایی-آمریکایی، که مشغول درمان سرطان پیشرفتهٔ دهانهٔ رحم خود بود، بر اثر آن بیماری درگذشت. اما نمونه سلولهایی که برای تشخیص در آزمایشگاه دانشگاه جان هاپکینز کشت شده بود ...

٢,٣٤٣
١ ماه پیش
٠ رأی

جناب الهیاری، سپاس از نظرتان. اشاره به حرکت جوهری ملاصدرا جالب، اما  باز  نوعی فرار از چالش اصلی است. چنانکه قبلاً هم عنوان کردم، در این پست، دوگانه‌انگاری کلاسیک روح و جسم (روح واحد و جدا ا ...

٢,٣٤٣
١ هفته پیش
٠ رأی
٣ پاسخ
٦٧ بازدید
چند گزینه‌ای

ا و ی ب ر  ند س م

١ هفته پیش
٢ رأی

مرداب مساوی ماندی بمانی مردنی

١ هفته پیش
٢ رأی
٢ پاسخ
٧٦ بازدید

بهترین معادل فارسی برای کلمه entity به معنی  موجودیت مستقل  و مجزا  چیست؟

٥٤
١ هفته پیش
٣ رأی

معانی مختلفی در موقعیت‌ها یا مباحث و یا حوزه‌های تخصصی متفاوت دارد، از جمله: - چیز - موجود - بدن (غیررسمی) - فرد - شیء - حضور - وجود - جوهر - کمیت - مخلوق - ارگانیسم - فقره (مثلا آیتم یا لغتی که در دیکشنری است) - مورد - ماهیت ذاتی - هستی - ذات - طبیعت حقیقی - خمیره - سرشت - نهاد - 

١ هفته پیش
٢ رأی
٢ پاسخ
٧٦ بازدید

بهترین معادل فارسی برای کلمه entity به معنی  موجودیت مستقل  و مجزا  چیست؟

٥٤
١ هفته پیش
٢ رأی

واژه مصوب برای این لغت هستار  

١ هفته پیش