پیشنهادهای عاطفه انارکی (٢٠٠)
basically means kinda "to say, that you hide inside, out loud منظور اینکه اون چیزی رو که الان مخفیش کردی رو سریع و بلند بگو
A common non - offensive substitute for for fuck's sake. Used to emphasize the importance or urgency of a statement
قصه بافتن
داستان مزخرف
منبع مالی باد آورده
کنایه از سرعت کار کردن
ضابطه مندو قانونی
to walk with difficulty به سختی راه رفتن
به سادگی
I am beat من خیلی خسته ام exhausted= when you are very tired
I am in a pickle من در دو راهی هستم
It is all bananas شرایط خیلی سردرگم و گیج کننده هست
she is in a stew او از چیزی ناراحت است
he is full of beans او پر از انرژی است
she is a peach peach=sweet
چرت زدن
معنی اول بیرون برای ناهار و معنی دوم قاطی کردن
آلوده به موادمخدر
نشستن پرواز هواپیما land in
کتابچه
یه ضرب و بدون ارفاق نمره الف گرفتن
مسئول رفع نقص
حس لامسه
کشوری که شخص از آنجا آمده!!
مشکل حاد
شلوغ و پربرنامه
یک دریا تفاوت!!
تجربه عذاب آور
relax easygoing
یک عالمه غذا خوردن اصطلاح استرالیایی هست
huddle over:چنبره زدن huddle over books:به اصطلاح خودمون میگم:خر خونی کردن
به بیان دیگر
زمان محور همه چیز بر اساس زمان انجام میشود
اعاده حیثیت کردن
هواپیمایی، هوانوردی، پرواز
شیلات
راحت بودن با EX:he is also at home with hardware او هم چنین به راحتی با سخت افزار هم کار میکند
حفظ کردن
زمان محور بودن Americans are very time - oriented امریکایی ها بسیار زمان محور هستند.
let somebody down:حال کسی رو گرفتن و ناامیدکردن
ارام، ارام راه رفتن، حرکت لاک پشتی
خوشتیپ به نظر امدن
اب گازداری که برای رقیق کردن نوشابه های الکلی استفاده میشود.
1 - جلو و پیش 2 - جبهه جنگ 3 - نما ( ساختمان و غیره ) 4 - مواجهه شدن با
سود دهی
اب راکد
رو برگرداندن
کنکور کارشناسی ارشد
سنجیدن در مقابل
گردباد استوایی
as a joke
from a very reliable source
totally uninteresting and meaningless
کنترل شده
?How come the front door is open ? Didn't you close it before we went shopping I'm sure I did. I can't understand it. Frankly, I smell a rat Me, t ...
شکسته خاطرشد. خفیف و خوار شد
مزاح کردن
دل. دگرگون شده و منقلب شده. تقلبی و ناسره
پیچیدگی در چشم
علاقه مند نبودن رو برگرداندن
ذخیره کردن
علاقه مند بودن به فعالیت های جدید و وقت صرف کردن برای ان
1 - توافق کردن 2 - متحد کردن
توسعه دادن
از نظر اماری در سطح بالایی بودن
تمام کردن
موثربودن و به نتیجه مطلوب رساندن
اصطلاح /برای اضافه کردن اطلاعات به منظور تاکید انچه گفته میشود/علاوه بر ان
He is a gentleman all round او از هرجهت ادم با شخصیته
He is in good condition او خوب مانده است
افکار کهنه داشتن
He is as cool as a cucumber مثل سیب زمینی بی برگ
He is as bold as a brass رویش سنگ پای قزوینه
he is so behind طرف شوته
He is rolling in money
He is really present - minded او واقعا حضور ذهن خوبی دارد
He is post master at طرف خدای فلان کارهست
He is over the hill او سن و سالی ازش گذشته
Back up: Make a copy of computer data تهیه ی کپی از داده های کامپیوتر
شخصی را ازطریق تلفن به دیگری وصل کردن
رفتار احمقانه داشتن
سریعا. در زمان و مکان مناسب
منتج شدن. خم شدن
suddenly can not remember
با کسی صحبت کردن EX:I had a word with her family با خانواده اش صحبت کردم
می خواستم بدونم اگر. .
او ممنوع الملاقات است .
به اسانی گذراندن و کاری را با سهولت انجام دادن
اماده به کار
دلیل کاملا محکم برای اثبات غیبت
با موفقیت کامل
سوا کردن کالا
بسیار پر فروشه
به معنی تسویه کردن نمیشه، کاربر rozنوشتند اشتباه تایپی دارند، pay off, تسویه کردن معنی میده!!!!!!!
یاد گرفتن چیزی از اولش If I go to France , I 'll have to learn France from scratch اگر به فرانسه بروم ، زبانشان رو باید از اولش یاد بگیرم
بسیار مشتاق و بی صبر بودن I can not wait to see you بسیار مشتاق دیدن تو هستم
She is fed up with her life از زندگی اش خسته شده است
He can not make ends meet از پس مخارج بر نمی اید
غذا میل کنید، از خودتان پذیرایی کنید
روی فرم نگه داشتن
عالی، مرتب، منظم
عجله کن!!
من را در جریان بگذار
خیلی خوشحالم کردی
روی ابرها سیر کردن
نگاه کردن به چیزهای زیادی بدون توجه به یک چیز مثلا در بازار استفاده میشود Ex:I am just browsing من فقط دارم نگاه میکنم.
دو هفته Two weeks
طوفان سهمگین
طوفان گرمسیری، حاره ای
باعث قطعی برق شدن
براساس اعتماد
ازجنبه
پنهان کردن اختلافات
حق السکوت
سعی کن!!سوتی ندی!!
سهوا اشتباهی کردن
تا دو ماه دیگه بچه اش به دنیا می اید
احمقانه رفتار کردن. بچه شدن
به روی چشم!!
تمام راه های ممکن رو رفتن
با خود فکر کردن، فکر کردن
تجربه کردن و درس عبرت گرفتن I always chalk up my mistakes to experience من همیشه از اشتباهاتم درس میگیرم
رو غلطک افتادن
اصطلاح:ابکی ، سست
ترکیب درهم و برهم از دو چیز
گاه گاهی، چیزی که ثابت نیست
اصطلاح :به جان تو!!
شیر به مزاج من سازگار نیست!!
پول حرف اول رو میزنه و حلال مشکلاته
اصطلاح:دیوانه بودن
اصطلاح:دیوانه بودن
اصطلاح:مردن
۱ - خراب شدن ۲ - مردن
اصطلاح:مردن
اصطلاح:سلامتی کامل ( بعد از یک دوره بیماری )
اصطلاح :سلامتی کامل
بهبود یافتن Ex:the economy is on the mend اقتصاد ( بعد از یک دوره رکود ) در حال بهبودی است
اصطلاح:مریض بودن
اصطلاح :به معنی رو به بهبودی بعد از بیماری
هدف گیری کردن و تمرکز بر روی EX:the magazine is aim at teenager تمرکز مجله بر روی جوانان است
دعوت کردن کسی
۱ - به امید، در انتظار ۲ - از ترس، با پیش بینی In anticipation of cold weather we took plenty of warm clothes از ترس هوای سرد، لباس گرم زیادی با خود ...
پیشاپیش
بودجه تبلغاتی
a very small, usually cheap restaurant or bar
be okay with you
have really poor vision
see far - away things more clearly than things nearby
finally
get very angry
drive a lot faster
go upstairs soon
چنگ زدن
سخن بیهوده گفتن/ژاژ:گیاه بی مزه
درویشی و حاجت مندی
موی مرتب شده
صدا و غوغا/اواز مهیب
اوضاع نامساعد
تلاش می کنم. اصرار و پافشاری
مندرس. نیم دار. مانده
ابلاغ. انتشار و نفوذ
تماس هم معنی میده ( در کتاب های دبیرستان نظام قدیم ذکر شده )
جویدن
نشیب مکان. کم ارتفاع
1 - گیاه خشک 2 - مال اندک ( مجاز )
1 - ستوران و چهارپایان 2 - خدمتکاران مرد و چاکران ویژه
در تنگنا قرار گرفتن
حبری رنگ =کبود رنگ
been forgotten
to get in line
Move in front of someone waitingin line
Is very long
Remove pressure or stress
Name used for the reservation
Register at a hotel or an airport
Day off because you're sick
Very sick
Getting, acquiring
Report that you will not go to work because you are sick
( To choose, pick ( phrase
Get quickly
هنوز وقت دارید!!
تا اینجا که خوب بوده!
ایده به ذهن رسیدن
به اتمام رساندن
دانشم خاک خورده
روحیت را نباز!!
ادامه بده
کاری را شروع کردن
اصلا حرف تو مخش نمیره
به امتحانش می ارزد
بدبخت شدیم!!
یک لحضه چیزی را دیدن
در لحضه خوش باش
علاقه کسی را جلب کردن
I'm up to my ears in sth غرق این موضوع ام
اصطلاح:ساده میخورم Ex:Do you take cream in your tea!? No, thanks, I'll have it plain
توقف کوتاه ( درهنگام مسافرت برای بنزین زدن و یا غذا خوردن و غیره ) مثال:فکر میکنی بتونیم یک توقف کوتاه داشته باشیم!؟ اما ما فقط ده دقیقه میشه که راه ...
ساکت باش! مثال:ممکنه ساکت باشید!؟ دارم سعی میکنم مطالعه انگلیسی داشته باشم Do you mind keeping it down?! I'm trying to study English
یک اصطلاح به معنی : روی من هم اثربدی گذاشت مثال:این بحران اقتصادی روی من هم اثر بدی گذاشت This recession has hit me pretty hard.