catch a glimpse

جمله های نمونه

1. Thousands of people had gathered, hoping to catch a glimpse of the Queen.
[ترجمه آزاده] هزاران نفر جمع شده بودند، به امید اینکه برای یک لحظه ملکه را ببینند
|
[ترجمه گوگل]هزاران نفر جمع شده بودند، به امید اینکه نگاهی اجمالی به ملکه بیندازند
[ترجمه ترگمان]هزاران نفر جمع شده بودند و امیدوار بودند که ملکه را ببینند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. People swarmed over the pavements, trying to catch a glimpse of the President's car.
[ترجمه گوگل]مردم روی سنگفرش ها هجوم آوردند و سعی داشتند نگاهی اجمالی به ماشین رئیس جمهور بیندازند
[ترجمه ترگمان]مردم در پیاده روها ازدحام کرده بودند و سعی می کردند یک نظر اتومبیل رئیس جمهور را ببینند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Fans waited for hours at the airport to catch a glimpse of their idol.
[ترجمه H] طرفداران ساعت ها در فرودگاه منتظر ماندند تا برای لحظه ای آن هنرپیشه را ببینند
|
[ترجمه گوگل]هواداران ساعت ها در فرودگاه منتظر ماندند تا نگاهی اجمالی به بت خود داشته باشند
[ترجمه ترگمان]طرفداران ساعت ها در فرودگاه منتظر ماندند تا به بت آن ها نگاه کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. In this way we catch a glimpse of what might be called the hermeneutical communion of saints.
[ترجمه گوگل]به این ترتیب ما نگاهی اجمالی به آنچه که می توان آن را انجمن هرمنوتیکی قدیسان نامید، می بینیم
[ترجمه ترگمان]به این ترتیب می توانیم یک نگاهی به چیزی که ممکن است به نام saints قدیس نامیده شود می گیریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. I sat forward on the suitcase, straining to catch a glimpse of the stage.
[ترجمه گوگل]جلوتر روی چمدان نشستم و تلاش کردم تا نگاهی اجمالی به صحنه بیندازم
[ترجمه ترگمان]در حالی که تلاش می کردم یک نگاهی به صحنه بیندازم، روی چمدان نشستم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. You will also catch a glimpse of the Big Wheel in the famous Peter fairground.
[ترجمه گوگل]شما همچنین نگاهی اجمالی به Big Wheel در میدان معروف پیتر خواهید داشت
[ترجمه ترگمان]شما هم چنین نگاهی به چرخ بزرگ در the معروف پیتر خواهید انداخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Perhaps I might catch a glimpse of Frank.
[ترجمه گوگل]شاید بتوانم نگاهی اجمالی به فرانک داشته باشم
[ترجمه ترگمان]شاید بتونم یه نگاهی به \"فرانک\" بندازم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Many had waited for hours to catch a glimpse of him.
[ترجمه گوگل]بسیاری ساعت ها منتظر بودند تا نگاهی به او بیندازند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از آن ها ساعت ها منتظر بودند تا او را ببینند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Brides-to-be can also catch a glimpse of a specially commissioned wedding dress.
[ترجمه گوگل]عروس های آینده نیز می توانند نگاهی اجمالی به لباس عروسی که به طور خاص سفارش داده شده است را ببینند
[ترجمه ترگمان]عروس و داماد نیز می توانند یک نظر یک لباس عروسی ویژه را ببینند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Peter climbed a tree to catch a glimpse of the president as he went by.
[ترجمه گوگل]پیتر از درختی بالا رفت تا نگاهی اجمالی به رئیس‌جمهور بیندازد
[ترجمه ترگمان]پیتر از درختی بالا رفت تا نگاهی به رئیس جمهور بیندازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Leaf the poem book of Haizi, catch a glimpse of such a monostich, he said.
[ترجمه گوگل]دفتر شعر حیزی را ورق بزن، نگاهی اجمالی به چنین مونوستی بگیر، گفت
[ترجمه ترگمان]او گفت که این کتاب شعر of را برگ خواهد کرد و به چنین a نگاه خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. You could just catch a glimpse of my glistening pussy.
[ترجمه گوگل]شما فقط می توانید نگاهی اجمالی به بیدمشک درخشان من بیندازید
[ترجمه ترگمان]تو فقط میتونی یه نگاه به گربه درخشان من بندازی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. I was hoping to catch a glimpse of the superstar.
[ترجمه گوگل]من امیدوار بودم که نگاهی اجمالی به سوپراستار بیندازم
[ترجمه ترگمان] امیدوار بودم یه نگاهی به the بندازم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Catch a glimpse of the hollow world.
[ترجمه گوگل]نگاهی اجمالی به دنیای توخالی داشته باشید
[ترجمه ترگمان]به این دنیای خالی نگاهی می اندازم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. A crowd gathers to catch a glimpse of the Olympic torch in Tiananmen Square.
[ترجمه گوگل]جمعیتی گرد هم می آیند تا مشعل المپیک را در میدان تیان آن من تماشا کنند
[ترجمه ترگمان]جمعیتی برای گرفتن یک نظر مشعل المپیک در میدان تیان آن من جمع می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• catch a quick sight, see quickly, view for a moment

پیشنهاد کاربران

به صورت اتفاقی چشمت بیفته به چیزی.
We caught a glimpse of a lion when we were coming back home
یک نظر دیدن
نگاه گذرا انداختن
چشم کسی به چیزی افتادن
نگاه اجمالی انداختن
یک لحظه دیدن ، نگاه اجمالی
ناگهان چیزی را دیدن
نگاه اجمالی
یک لحضه چیزی را دیدن

بپرس