laid back


(خودمانی) خونسرد، آرام، بی شتاب

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: (informal) relaxed, unhurried, or casual.
متضاد: high-strung, stuffy, uptight
مشابه: easy, low-key

- a laid-back person
[ترجمه Shirinbahari] یک فرد خونسرد
|
[ترجمه Negin] یک فرد خیلی بی خیال در هر موردی
|
[ترجمه گوگل] یک فرد آرام
[ترجمه ترگمان] یه آدم laid
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- a laid-back attitude toward life
[ترجمه Shirinbahari] یک نگرش خونسرد نسبت به زندگی
|
[ترجمه گوگل] نگرش آرام نسبت به زندگی
[ترجمه ترگمان] نگرش laid نسبت به زندگی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• someone who is laid-back behaves in a calm, relaxed way as if nothing will ever worry them; an informal word.

پیشنهاد کاربران

بی خیال. بی قید. راحت
مثال:
She has a laid - back attitude toward life.
او یک نگرش راحت و بی قیدی نسبت به زندگی دارد.
Relax
Easy going
کسی که خیلی خونسرد هست
Laid back=easy going=carefree
خونسرد، بی خیال
بی خیال و اسان گیر از نوع منفی
خونسرد
relax
easygoing
خونسرد - آسان گیر
Easygoing
My father is really easygoing
راحتی، آرامش، سبکی
آدم بیخیال
بی خیال
خون سرد. دل گنده
I don’t know how you can be so laid - back about your exams.
Laid back - easy going
آسان/راحت گیر
آسان گیر، اصطلاح عامیانه ( پایه بودن )
بی میل
دلنشین
The vibe in the restaurant is pretty laid back
بی خیال و ریلکس
مترادف:relax
بی خیال، آرام، خونسرد، مست
inf. having a relaxed or casual atmosphere or character
easygoing
calm, casual, or at ease
intoxicated
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٩)

بپرس