پیشنهادهای عاطفه انارکی (٢٠٠)
منبع مالی باد آورده
قصه بافتن
finally
see far - away things more clearly than things nearby
اصطلاح:مردن
اصطلاح:مریض بودن
اصطلاح:مردن
A common non - offensive substitute for for fuck's sake. Used to emphasize the importance or urgency of a statement
داستان مزخرف
اصطلاح:دیوانه بودن
she is a peach peach=sweet
موی مرتب شده
ابلاغ. انتشار و نفوذ
بودجه تبلغاتی
اصطلاح:دیوانه بودن
اصطلاح:سلامتی کامل ( بعد از یک دوره بیماری )
با خود فکر کردن، فکر کردن
پنهان کردن اختلافات
آلوده به موادمخدر
ضابطه مندو قانونی
to walk with difficulty به سختی راه رفتن
معنی اول بیرون برای ناهار و معنی دوم قاطی کردن
ازجنبه
اصطلاح :به معنی رو به بهبودی بعد از بیماری
اوضاع نامساعد
مندرس. نیم دار. مانده
گاه گاهی، چیزی که ثابت نیست
یک عالمه غذا خوردن اصطلاح استرالیایی هست
در تنگنا قرار گرفتن
تا دو ماه دیگه بچه اش به دنیا می اید
سهوا اشتباهی کردن
سعی کن!!سوتی ندی!!
اصطلاح :سلامتی کامل
به بیان دیگر
چرت زدن
او ممنوع الملاقات است .
روی فرم نگه داشتن
drive a lot faster
براساس اعتماد
تجربه کردن و درس عبرت گرفتن I always chalk up my mistakes to experience من همیشه از اشتباهاتم درس میگیرم
درویشی و حاجت مندی
سخن بیهوده گفتن/ژاژ:گیاه بی مزه
چنگ زدن
تلاش می کنم. اصرار و پافشاری
It is all bananas شرایط خیلی سردرگم و گیج کننده هست
یک دریا تفاوت!!
بسیار مشتاق و بی صبر بودن I can not wait to see you بسیار مشتاق دیدن تو هستم
به اسانی گذراندن و کاری را با سهولت انجام دادن
He is post master at طرف خدای فلان کارهست
He is as bold as a brass رویش سنگ پای قزوینه