پیشنهادهای عاطفه انارکی (٢٠٠)
عالی، مرتب، منظم
عجله کن!!
من را در جریان بگذار
خیلی خوشحالم کردی
روی ابرها سیر کردن
نگاه کردن به چیزهای زیادی بدون توجه به یک چیز مثلا در بازار استفاده میشود Ex:I am just browsing من فقط دارم نگاه میکنم.
دو هفته Two weeks
طوفان سهمگین
طوفان گرمسیری، حاره ای
باعث قطعی برق شدن
براساس اعتماد
ازجنبه
پنهان کردن اختلافات
حق السکوت
سعی کن!!سوتی ندی!!
سهوا اشتباهی کردن
تا دو ماه دیگه بچه اش به دنیا می اید
احمقانه رفتار کردن. بچه شدن
به روی چشم!!
تمام راه های ممکن رو رفتن
با خود فکر کردن، فکر کردن
تجربه کردن و درس عبرت گرفتن I always chalk up my mistakes to experience من همیشه از اشتباهاتم درس میگیرم
رو غلطک افتادن
اصطلاح:ابکی ، سست
ترکیب درهم و برهم از دو چیز
گاه گاهی، چیزی که ثابت نیست
اصطلاح :به جان تو!!
شیر به مزاج من سازگار نیست!!
پول حرف اول رو میزنه و حلال مشکلاته
اصطلاح:دیوانه بودن
اصطلاح:دیوانه بودن
اصطلاح:مردن
۱ - خراب شدن ۲ - مردن
اصطلاح:مردن
اصطلاح:سلامتی کامل ( بعد از یک دوره بیماری )
اصطلاح :سلامتی کامل
بهبود یافتن Ex:the economy is on the mend اقتصاد ( بعد از یک دوره رکود ) در حال بهبودی است
اصطلاح:مریض بودن
اصطلاح :به معنی رو به بهبودی بعد از بیماری
هدف گیری کردن و تمرکز بر روی EX:the magazine is aim at teenager تمرکز مجله بر روی جوانان است
دعوت کردن کسی
۱ - به امید، در انتظار ۲ - از ترس، با پیش بینی In anticipation of cold weather we took plenty of warm clothes از ترس هوای سرد، لباس گرم زیادی با خود ...
پیشاپیش
بودجه تبلغاتی
a very small, usually cheap restaurant or bar
be okay with you
have really poor vision
see far - away things more clearly than things nearby
finally
get very angry