built up

/ˈbɪltˈəp//bɪltʌp/

معنی: پر از ساختمان
معانی دیگر: برافزوده، هرچه که تدریجا بر ارتفاع یا قدرت و غیره ی آن افزوده باشند

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
(1) تعریف: made greater in amount, size, strength, or the like, esp. by augmentation.

- a built-up reserve
[ترجمه گوگل] ذخیره ساخته شده
[ترجمه ترگمان] یک ذخیره ساخته شده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: having much development or many buildings, as an area or region.

- This neighborhood has really become built-up over the past decade.
[ترجمه گوگل] این محله در دهه گذشته واقعاً ساخته شده است
[ترجمه ترگمان] این محله در دهه گذشته ساخته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. a built-up heel
پاشنه ی کفش که آن را بلندتر کرده باشند

2. this neighborhood is completely built-up
این محله کاملا ساخته شده است.

3. My neighbourhood has really been built up.
[ترجمه گوگل]محله من واقعاً ساخته شده است
[ترجمه ترگمان]همسایگی من واقعا ساخته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The country built up a stockpile of strategic metals.
[ترجمه گوگل]این کشور انباری از فلزات استراتژیک ایجاد کرد
[ترجمه ترگمان]کشور ذخیره ای از فلزات استراتژیک ساخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. A huge backlog of work had built up.
[ترجمه گوگل]حجم عظیمی از کار ایجاد شده بود
[ترجمه ترگمان]تعداد زیادی کار انباشته شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. You have built up a huge property empire by buying from wretched people who had to sell or starve.
[ترجمه گوگل]شما با خرید از مردم بدبختی که مجبور به فروش یا گرسنگی می‌باشند، امپراتوری اموال عظیمی ایجاد کرده‌اید
[ترجمه ترگمان]تو با خریدن یک امپراتوری بزرگ از مردم پست که مجبور به فروش یا گرسنگی شده بودی، یک امپراتوری بزرگ ساختی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. She has built up an enviable reputation as a harpist.
[ترجمه گوگل]او به عنوان یک نوازنده چنگ شهرت رشک برانگیزی پیدا کرده است
[ترجمه ترگمان]او شهرت enviable را به عنوان یک harpist بنا کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. She had built up a protective shell of indifference around herself.
[ترجمه گوگل]او پوسته محافظی از بی تفاوتی در اطراف خود ساخته بود
[ترجمه ترگمان]او خودش یک پوسته محافظ را در اطراف خودش ساخته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Tension built up as the crisis approached.
[ترجمه گوگل]با نزدیک شدن به بحران، تنش ایجاد شد
[ترجمه ترگمان]با نزدیک شدن بحران، تنش ایجاد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The area has been built up since I moved.
[ترجمه گوگل]این منطقه از زمانی که من نقل مکان کردم ساخته شده است
[ترجمه ترگمان]این منطقه از زمان حرکت من ساخته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The tension between the two countries built up to a climax.
[ترجمه گوگل]تنش بین دو کشور به اوج خود رسید
[ترجمه ترگمان]تنش میان دو کشور به اوج خود رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The team built up an impregnable 5-1 lead.
[ترجمه گوگل]این تیم برتری تسخیرناپذیر 5-1 را به دست آورد
[ترجمه ترگمان]این تیم یک پیشتازی ۵ - ۱ غیرقابل تسخیر را ایجاد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Their products were built up everywhere.
[ترجمه گوگل]محصولات آنها در همه جا ساخته می شد
[ترجمه ترگمان]محصولات آن ها همه جا ساخته شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Harriet has built up quite a reputation for herself as a reporter.
[ترجمه گوگل]هریت به عنوان یک خبرنگار شهرت زیادی برای خود ایجاد کرده است
[ترجمه ترگمان]هریت هم به عنوان یک خبرنگار مشهور شده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The show has built up a cult following.
[ترجمه گوگل]این نمایش یک فرقه پیروانی ایجاد کرده است
[ترجمه ترگمان]این نمایش با پیروی از یک فرقه مذهبی ساخته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

پر از ساختمان (صفت)
built up

تخصصی

[عمران و معماری] سرهم شده
[ریاضیات] انباشته، انباشت، روکش

انگلیسی به انگلیسی

• developed, increased, expanded, reinforced, strengthened
a built-up area is an area where there are many buildings.

پیشنهاد کاربران

تلنبار شده
چیزی که به تدریج بر شدتش افزوده میشه
مسکونی
تمجید کردن از کسی
طبق ترجمه دیکشنری Longman :
دوستان built - up یک صفت هست نه فعل
معنی : An built - up area has a lot of buildings and not many open spaces
ناشی از
"sleep debt"
Built up from months of inadequate sleep
ساخته شده از چند جزء یا چند مقطع ، چند لایه که بهم متصل شده اند یا چسبیده شده اند.
ساخته شده مرکب، ساخته شده ترکیبی. مثال ساده آن : عایق بندی سنتی سقف ها که از ترکیب چند لایه گونی و ماده چسبنده قیر ونهایتا آسفالت، میشه اشاره کرد.
پرسازه
With a lot of building
جوشی ( برای قطعاتی که با دست ساخته و سر هم بندی شده اند استفاده میشود )
در رشته عمران سازه بعضی از اندازه ها ی پروفیلهای ساختمانی در کارخانه های تولیدی فولاد تولید نمیشوند را بایستی با دست ساخت لذا به مقاطع یا پروفیلهای ساخته شده با دست را Built - up sections می گویند.
With a lot of buildings around you
ساختمان ها و اپارتمان های بلند اطراف شما
توسعه دادن
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٣)

بپرس