پیشنهاد‌های ابوالفضل نجفی (١٤٣)

بازدید
٢٩٩
تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

شفقت ( دلسوزی / رحم و شفقت )

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

خستگی ( احساس خستگی مفرط )

تاریخ
٤ هفته پیش
پیشنهاد
٠

- غرق در ( هیجانات مثبت ) کردن - غرق در ( هیجانات منفی ) کردن - در هم شکستن/ در هم کوبیدن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دادخواهی

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Mania مانیا ( یعنی حالات شادی و شعف شدید که ممکن است به کار های دیوانه وار منجر شوند ) �شیدایی� یا �جنون� ترجمه می شود

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دروغگویی ( ناخوداگاه )

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دروغگویی ( خوداگاه )

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

● دانشکده ● هیئت علمی ( دانشگاه ) ● قوه ( مثلا mental faculty میشه � قوه ذهنی� ) ● استعداد ( از نوع ذاتی ) Noun

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٢

● دانشکده ● هیئت علمی ( دانشگاه ) ● قوه ذهنی ● استعداد ذاتی Noun

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

1. نادیدن گرفتن ( کم اهمیت شمردن . . . . ) 2. اخراج کردن ( از شغل ) 3. مرخص کردن ( با معنای مرخصی دادن )

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اختصاص دادن محول کردن تعیین کردن

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در حالت پسیو میتواند به معنی �سازگار شدن� با فرهنگ یک کشور را بدهد

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تنوع درون گروهی

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کور/ نابینا adj کور کردن / غافل کردن V

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گزیده ( مجموعه/خلاصه )

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

معنای اصلی: ۱. تعبیر کردن ۲. تفسیر کردن مفهوم معانی اصلی: تلقی کردن ( برداشت کردن ) توضیح: معمولا از passive این کلمه استفاده می کنند

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

جمع: نشانه های بارز. . . جمع: بروز نشانه های. . . جلوه / تجلی

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خفگی

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

بی قراری

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

قصد قبلی/ نیت قبلی

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

1. جنایی adj Criminal paychology 2. کیفری adj Criminal justice 3. مجرم/ جنایت کار adj/N He is criminal/he is Criminal/ the criminals pose a threat ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اسیب پذیری/حساسیت ( از لحاظ هیجانی )

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خدمات درمانی نیازمندان ( مراقبت های بهداشتی/مراقبت های پزشکی نیازمندان )

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خدمات درمانی سالمندان ( مراقبت های بهداشتی/مراقبت های پزشکی سالمندان )

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

1. جایگذاری ( مثلا یک فرد در یک شغل و. . ) 2. دوره کارآموزی

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٤

1. موفقیت بزرگ ( پیشرفت یا دستاورد یا کشف بزرگ/مهم ) 2. پیشرفت کردن

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

1. عایق کردن ( روکش کردن ) 2. معنای مشابه به بالایی را دارد: محافظت کردن

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٢

1. طفره رفتن از / اجتناب کردن از 2. فرار کردن از ( هر چیزی )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

1. قدردانی/تشکر 2. درک/فهم 3. ارزیابی ( فرد ) 4. افزایش ( قیمت یا ارزش چیزی ) ( با in میاد )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

Adj: ورق گردان/ متحول کننده/سرنوشت ساز ( چیزی که تغییر دهنده بازی است )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

صلاحیت داشتن/ واحد شرایط شدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

پول را دور ریختن ( در واقع همان پرداخت کردن است اما بار منفی دارد. انگار مثلا پول رو هدر دادی )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

۱. ( احساس ) ناکامی ۲. نامیدی Noun

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

جرأت/جرأت مندی NOUN

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

با جرأت

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

جامعه پسند ( adj )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

1. شورشی ( کسی که علیه حکومت شورش میکند ) 2. عصیانگر ( کسی که مثل مردم جامعه رفتار نمیکنه و ارزش های جامعه را رد میکند )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

1. طبقه/قشر ( در جامعه ) 2. لایه/رگه ( در زمین )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

همرنگی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

همریختی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

1. اجرا کردن ( قانون ) 2. مجبور کردن/وادار کردن ( کسی به انجام کاری یا اطاعت از قانون و. . . )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٨

از عهده کاری برامدن مقاابله کردن با غلبه کردن با/بر

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

تداخل داشتن ر وی هم افتادن ( روی هم قرار گرفتن ) هموپوشانی داشتن_ همپوشانی کردن اشتراک داشتن _

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

برداشت/ تفسیر ( از محیط اجتماعی )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

عفونت ( سرایت/ابتلا )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

مبتلا کردن/ الوده کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ارتقا دادن ( سطح چیزی ) بالا بردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

Gross 1. حال بهم زن/چندش اور 2. ناخالص Adj Grossly به شدت ( به طور حال بهم زنی/ به طور چندش اوری ) Adv

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Gross 1. حال بهم زن/چندش اور 2. ناخالص Adj Grossly به شدت ( به طور حال بهم زنی/ به طور چندش اوری ) Adv

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

پخش /پراکندگی/ انتشار Noun

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

1. رئیس 2. ارشد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

Identify foreclosur هویت تحمیلی یا هویت ارثی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

● مشغول بودن ( درگیر ( چیزی ) شدن ) ● مشارکت کردن ● نامزد کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

V: ترکیب کردن N: ترکیب Adj: ترکیبی/مرکب N: محوطه ( ی فنس کشی یا دیوارکشی شده که دارای چند ساختمان است )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

اشکار/ قابل توجه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

روانشناسی عصب نگر ( عصب روانشناسی )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

Noun: جایزه Adj: با ارزش/ ارزشمند

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

اسیب شناسی روانی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

متخصص اسیب شناسی روانی/اسیب شناس روان

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

متخصص اسیب شناسی/ اسیب شناس

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

اسیب شناسی ( پاتولوژی )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

متخصص مغز و اعصاب/ عصب شناس

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

عصب شناسی ( نورولوژی )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

متخصص اعصاب و روان/ روانشناس عصب نگر

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

علت ناشناخته

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

ADJ عجول/عجولانه/بی فکر/بی فکرانه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

صمیمی ( نزدیک ) Adi Intimate relationship رابطه ی صمیمی ( نزدیک )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

افراد سنتی ( افراد پیرو سنت و رسوم )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

1. مسئولیت ( قانونی ) 2. بدهی ( البته باید به صورت جمع باشد و به معنی بدهی ها می شود ) مثال: assets and liabilities دارایی ها و بدهی ها 3. ( در رو ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

تلاش همه جانبه ( تلاش مصرانه )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

اصلی:همه جانبه گاهی: مصرانه _ مشترک Adj

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

- قدرت دادن/بخشیدن - صاحب اختیار و قدرت کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

1. رقیق _ رقیق کردن ( زیست شناسی - میکرب شناسی ) تعریف: کاستن از غلظت و قدرت محلول یا مخلوط 2. کم کردن ( ارزش/قدرت چیزی )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

در هر مقطع زمانی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

توصیف کردن/مشخص کردن ویژگی های ( کسی یا چیزی )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

1. تناقض داشتن با 2. مخالف بودن با 3. مخالفت کردن با

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

شکل پذیری ( ترجمه اصلی و بهتر ) انعطاف پذیری Noun

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٠

1. تاب اور/انعطاف پذیر ( شخص ) 2. کشسان/ انعطاف پذیر ( چیزی ) Adj

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣٤

1. تاب اوری/ انعطاف پذیری ( شخص ) 2. کشسانی/ انعطاف پذیری ( چیزی ) Noun

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

همیاری ( بهترین ترجمه ) / عمل متقابل n

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

دارای صلاحیت/شایسته/کارامد ( بهرور )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

1. شایستگی/صلاحیت 2. تبحر ( توانایی انجام کاری به خوبی ) N

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

1. قابل توجه/مهم 2. معنادار Adj

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

1. اهمیت 2. معنی/مفهوم ( البته در پژوهش های اماری، �معنادار� ترجمه می شود. مثال: statistical significance به لحاظ اماری معنادار

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

تفاهم - رابطه ی نزدیک

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

1. رابطه ی نزدیک ( صمیمیت ) 2. رابطه جنسی توجه: معنی، بستگی به شرایط دارد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

1. پروسه ای که یک خانم حامله میشه n 2. تصور/ فکر n

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٨

مشخص کردن ( با مفهوم: شناسایی کردن ) ( البته به طور دقیق )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

1. به وجود امدن ( مشکلی یا فرصتی و. . . ) ( مطرح شدن ( سوالی، بحثی و. . . ) ) 2. برخاستن ( بلند شدن ) 3. قیام کردن Arise

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٧

Turn to Ving رو اوردن به ( چیزی یا انجام کاری )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

از بین بردن ( اکثر اوقات با مفهوم: پاک کردن/ زدودن )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

تشویق/ دلگرمی N

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

پیشی گرفتن پیش افتادن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢١

برجسته بودن/ متمایز بودن/ به چشم امدن/سری تو سر ها دراوردند بهتر: مطرح شدن/ درخشیدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١١

1. دشت ( جلگه ) N 2. ساده ( برای لباس، ساده از لحاظ بدون طرح یا یک رنگ بودن ) ADJ 3. زشت ( برای قیافه ) ADJ 4. به وضوح ( اشکارا/ کاملا ) ADV

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٨

بررسی اجمالی/ مرور کلی/ نگاه کلی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

1. نمایندهN 2. تفویض اختیار کردن ( اختیار دادن به / وکالت دادن به ) بهتر: محول کردن/ سپردن به/� ( یعنی حق یا مسئولیت و غیره به کسی سپردن )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

1. مشاور ( یا راهنما یا مربی، که باتجربه و معتمد هست و به تو اموژچزش و نصیحت میدهد ) N 2. راهنمایی کردن V

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

1. فهمیدن/پی بردن 2. مد شدن/ متداول شدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ارباب رجوع ها / مشتریان ( ثابت )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

1. وسواس داشتن 2. ( موضوعی ) ذهن ( کسی را ) مشغول کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

1. جرقه ( چیزی را ) زدن 2 جرقه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

1. منفجر کردن - منفجر شدن 2. به سرعت گسترش یافتن و رشد کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

به یاد ماندنی ( خاطره انگیز/فراموش نشدنی ) Adj

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٨

1. ترک کردن 2. ول کردن ( کسی ) / دست از سر ( کسی ) برداشتن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

1. تاثیرگذار/ موثر ( از لحاظ عاطفی ) 2. عاطفی adj

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٩

1. تحریم 2. تصویب ( رسمی ) / تایید ( رسمی ) / اجازه ( مجوز ) 3. تصویب کردن/ تایید کردن 4. مجازات

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

خلل و فرج/ تخلخل

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

به همین ترتیب به این ترتیب

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

انحصارا ( منحصرا ) / صرفا / به تنهایی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

1. توانبخشی کردن ( بازگرداندن ( کسی ) ) ( از بیماری ) 2. اصلاح کردن ( بازسازی کردن ) ( مجرم و. . . . )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٨

1. توانبخشی 2. اصلاح/ باز پروری/ بازسازی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

سکونت کردن در/ساکن بودن در ( زندگی کردن در )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

1. معرفی کردن 2. وضع کردن ( تصویب کردن )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١١

پایدار _ قابل تحمل

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

1. تحمل کردن 2. حفظ کردن _ نگه داشتن 3. اثبات کردن ( صحت یا عدالت چیزی )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٨

1. به تصویر کشیدن ( کسی یا چیزی ) - نشان دادن ( کسی یا چیزی ) 2. توصیف کردن ( شرح دادن ) ( با کلمات )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

جیب بر

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٨

1. جرم 2. حمله ( در ورزش ) 3. توهین

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

آموزش درون اجتماعی/ آموزش جامعه/ فرهنگ سازی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١١

1. سر و کار داشتن با 2. مقابله کردن با ( برخورد کردن با ) 3. معامله کردن با

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

پناهگاه/جای امن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

1. اگزوز 2. خسته کردن ( نیروی چیزی را گرفتن/از پا دراوردن ) 3. تهی ( تمام ) کردن ( ( به طور کامل ) مصرف کردن ) 4. بیرون کشیدن ( دود، گاز ، هوا و. . ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

بهترین: تحریک پذیر. تند مزاج/کج خلق/بی اعصاب

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

تنش

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

1. کنار امدن ( با کسی ) 2. پیش رفتن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

1. نامزد کردن/کاندید کردن 2. نامگذاری کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

اصلی: تاج و تخت ( پادشاهی ) تخت پادشاهی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

1. قضاوت/داوری 2. حکم ( رای )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

شکاکانه/مشکوک/مردد Adj ############## Be skeptical of =شک داشتن به

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

بسامد - فرکانس Noun

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

لرزش - ارتعاش Noun

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

عجیب است که/ جالب اینکه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

1 - خبر ( اطلاع ) محرمانه Noun 2 - خبر دادن به/اطلاع دادن به Verb

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

1. اختصار ( مخفف ) N 2. انقباض N 3. رکود و کساد ( در اقتصاد ) N

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

1 - اواره_ اواره کردن 2 - جابجا کردن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

اصلی: پرخاشگری می توان گفت: تهاجم N

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٨

اصلی: پرخاشگر ( پرخاشگرانه ) می توان گفت: تهاجمی Adj

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

دارای اضافه وزن/ سنگین وزن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

افزایش دادن تقویت کردن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

۱. نابودی ۲. ویرانی ۳. تخریب

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

قرار دادن/ فروکردن ( چیزی را در داخل چیز دیگری ) درج کردن