پیشنهاد‌های ابوالفضل نجفی (١٢٦)

بازدید
٢٠٠
تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

صمیمی ( نزدیک ) Adi Intimate relationship رابطه ی صمیمی ( نزدیک )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

افراد سنتی ( افراد پیرو سنت و رسوم )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

1. مسئولیت ( قانونی ) 2. بدهی ( البته باید به صورت جمع باشد و به معنی بدهی ها می شود ) مثال: assets and liabilities دارایی ها و بدهی ها 3. ( در رو ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

تلاش همه جانبه ( تلاش مصرانه )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

اصلی:همه جانبه گاهی: مصرانه _ مشترک Adj

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

- قدرت دادن/بخشیدن - صاحب اختیار و قدرت کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

1. رقیق _ رقیق کردن ( زیست شناسی - میکرب شناسی ) تعریف: کاستن از غلظت و قدرت محلول یا مخلوط 2. کم کردن ( ارزش/قدرت چیزی )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

در هر مقطع زمانی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

توصیف کردن/مشخص کردن ویژگی های ( کسی یا چیزی )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

1. تناقض داشتن با 2. مخالف بودن با 3. مخالفت کردن با

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

شکل پذیری ( ترجمه اصلی و بهتر ) انعطاف پذیری Noun

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٩

1. تاب اور/انعطاف پذیر ( شخص ) 2. کشسان/ انعطاف پذیر ( چیزی ) Adj

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣٤

1. تاب اوری/ انعطاف پذیری ( شخص ) 2. کشسانی/ انعطاف پذیری ( چیزی ) Noun

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

همیاری ( بهترین ترجمه ) / عمل متقابل n

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

دارای صلاحیت/شایسته/کارامد ( بهرور )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

1. شایستگی/صلاحیت 2. تبحر ( توانایی انجام کاری به خوبی ) N

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

1. قابل توجه/مهم 2. معنادار Adj

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

1. اهمیت 2. معنی/مفهوم ( البته در پژوهش های اماری، �معنادار� ترجمه می شود. مثال: statistical significance به لحاظ اماری معنادار

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

تفاهم - رابطه ی نزدیک

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

1. رابطه ی نزدیک ( صمیمیت ) 2. رابطه جنسی توجه: معنی، بستگی به شرایط دارد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

1. پروسه ای که یک خانم حامله میشه n 2. تصور/ فکر n

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

مشخص کردن ( با مفهوم: شناسایی کردن ) ( البته به طور دقیق )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

1. به وجود امدن ( مشکلی یا فرصتی و. . . ) ( مطرح شدن ( سوالی، بحثی و. . . ) ) 2. برخاستن ( بلند شدن ) 3. قیام کردن Arise

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٦

Turn to Ving رو اوردن به ( چیزی یا انجام کاری )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

از بین بردن ( اکثر اوقات با مفهوم: پاک کردن/ زدودن )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

تشویق/ دلگرمی N

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

پیشی گرفتن پیش افتادن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٨

برجسته بودن/ متمایز بودن/ به چشم امدن/سری تو سر ها دراوردند بهتر: مطرح شدن/ درخشیدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١١

1. دشت ( جلگه ) N 2. ساده ( برای لباس، ساده از لحاظ بدون طرح یا یک رنگ بودن ) ADJ 3. زشت ( برای قیافه ) ADJ 4. به وضوح ( اشکارا/ کاملا ) ADV

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٨

بررسی اجمالی/ مرور کلی/ نگاه کلی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

1. نمایندهN 2. تفویض اختیار کردن ( اختیار دادن به / وکالت دادن به ) بهتر: محول کردن/ سپردن به/� ( یعنی حق یا مسئولیت و غیره به کسی سپردن )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

1. مشاور ( یا راهنما یا مربی، که باتجربه و معتمد هست و به تو اموژچزش و نصیحت میدهد ) N 2. راهنمایی کردن V

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

1. فهمیدن/پی بردن 2. مد شدن/ متداول شدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ارباب رجوع ها / مشتریان ( ثابت )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

1. وسواس داشتن 2. ( موضوعی ) ذهن ( کسی را ) مشغول کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

1. جرقه ( چیزی را ) زدن 2 جرقه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

1. منفجر کردن - منفجر شدن 2. به سرعت گسترش یافتن و رشد کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

به یاد ماندنی ( خاطره انگیز/فراموش نشدنی ) Adj

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

1. ترک کردن 2. ول کردن ( کسی ) / دست از سر ( کسی ) برداشتن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

1. تاثیرگذار/ موثر ( از لحاظ عاطفی ) 2. عاطفی adj

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

1. تحریم 2. تصویب ( رسمی ) / تایید ( رسمی ) / اجازه ( مجوز ) 3. تصویب کردن/ تایید کردن 4. مجازات

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

خلل و فرج/ تخلخل

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

به همین ترتیب به این ترتیب

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

انحصارا ( منحصرا ) / صرفا / به تنهایی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

1. توانبخشی کردن ( بازگرداندن ( کسی ) ) ( از بیماری ) 2. اصلاح کردن ( بازسازی کردن ) ( مجرم و. . . . )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٨

1. توانبخشی 2. اصلاح/ باز پروری/ بازسازی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

سکونت کردن در/ساکن بودن در ( زندگی کردن در )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

1. معرفی کردن 2. وضع کردن ( تصویب کردن )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١١

پایدار _ قابل تحمل

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

1. تحمل کردن 2. حفظ کردن _ نگه داشتن 3. اثبات کردن ( صحت یا عدالت چیزی )