resilience

/rəˈzɪliəns//rɪˈzɪlɪəns/

معنی: جهندگی، حالت ارتجاعی
معانی دیگر: کشسانی، واجهندگی، واجهش، واپرش، ارتجاع، برگشت پذیری، برجهندگی، resiliency جهندگی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: resiliency (n.)
(1) تعریف: the ability to resume shape after being pressed or stretched.
مترادف: elasticity, spring
مشابه: bounce, flexibility, give, pliability, pliancy, suppleness

- Rubber is remarkable in its resilience.
[ترجمه حقيقي] خاصیت ارتجاعی لاستیک محشر است
|
[ترجمه گوگل] لاستیک از نظر انعطاف پذیری قابل توجه است
[ترجمه ترگمان] لاستیک در حالت ارتجاعی آن قابل توجه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: the capacity to withstand and recover quickly from difficulty, sickness, or the like.
مترادف: elasticity
مشابه: adaptability, bounce, buoyancy, hardiness, robustness, ruggedness, strength, sturdiness, toughness

- Her resilience is admirable; few people could bounce back so quickly after such a tragedy.
[ترجمه پگاه] انعطاف پذیری او قابل تحسین است. تعداد اندکی از مردم بعد از چنین فاجعه ای به حالت عادی برمیگردند.
|
[ترجمه امیر] انعطاف پذیری او تحسین برانگیز است ؛افراد معدودی بعد از چنین فاجعه ای اینقدر سریع به حالت قبلی خود بازمی گردند
|
[ترجمه Javad Keyhan] تاب آوری او قائل ستایشه چون عده کمی میتونند از پس همچین مصیبتی بر بیان
|
[ترجمه گوگل] انعطاف پذیری او قابل تحسین است تعداد کمی از مردم می توانند پس از چنین فاجعه ای به این سرعت به عقب برگردند
[ترجمه ترگمان] انعطاف Her قابل تحسینی بود، تعداد کمی از مردم بعد از چنین فاجعه ای، به سرعت عقب رفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. rubber has more resilience than wood
کشسانی لاستیک از چوب بیشتر است.

2. Do your muscles have the strength and resilience that they should have?
[ترجمه گوگل]آیا عضلات شما قدرت و انعطاف پذیری لازم را دارند؟
[ترجمه ترگمان]آیا ماهیچه های شما قدرت و انعطاف پذیری دارند که باید داشته باشند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Her natural resilience helped her overcome the crisis.
[ترجمه Javad Keyhan] تاب آوری خدادای اون کمکش کرد از پس بحران بر بیاد
|
[ترجمه گوگل]انعطاف پذیری طبیعی او به او کمک کرد تا بر بحران غلبه کند
[ترجمه ترگمان]تحرک طبیعی او به او در غلبه بر بحران کمک کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. She has shown great resilience to stress.
[ترجمه گوگل]او مقاومت زیادی در برابر استرس نشان داده است
[ترجمه ترگمان]او مقاومت زیادی در برابر استرس نشان داده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He showed great courage and resilience in fighting back from a losing position to win the game.
[ترجمه Javad Keyhan] صرفا یه اشاره : fight back مترادف bounce back و deal with و cope with هستش نه به معنی مبارزه کرد بلکه به معنی دست و پنجه نرم کردن با شرایطی دشوار و پیروز و سر بلند در اومدن از اون شرایط هستش که با مفهوم resilience که یعنی تاب آوری قرابت داره
|
[ترجمه گوگل]او شجاعت و استقامت زیادی در مبارزه از موقعیت باخت برای بردن بازی نشان داد
[ترجمه ترگمان]او شجاعت و انعطاف پذیری زیادی را در مبارزه با موقعیت بازنده برای پیروزی در بازی نشان داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. His greatest strengths are his determination and resilience.
[ترجمه گوگل]بزرگترین نقطه قوت او عزم راسخ و انعطاف پذیری اوست
[ترجمه ترگمان]بزرگ ترین قدرت او، عزم و انعطاف پذیری اوست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. One that shows resilience, and that takes people of quality with determination.
[ترجمه گوگل]چیزی که انعطاف‌پذیری را نشان می‌دهد و افراد با کیفیت را با اراده می‌گیرد
[ترجمه ترگمان]یکی از این موارد، انعطاف پذیری را نشان می دهد، و این امر افراد را با عزم و اراده مورد بررسی قرار می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. But Yirol is a symbol of the extraordinary resilience that has kept the society from disintegrating.
[ترجمه گوگل]اما ییرول نمادی از انعطاف پذیری فوق العاده است که جامعه را از متلاشی شدن باز داشته است
[ترجمه ترگمان]اما Yirol نماد انعطاف پذیری فوق العاده است که جامعه را از تجزیه و تحلیل حفظ کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Their courage and resilience inspired us all.
[ترجمه گوگل]شجاعت و مقاومت آنها الهام بخش همه ما بود
[ترجمه ترگمان]شجاعت و انعطاف پذیری آن ها همگی ما را تحت تاثیر قرار داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. As such it underlined Clinton's growing reputation for resilience and once again demonstrated his effectiveness as a campaigning politician.
[ترجمه گوگل]به این ترتیب بر شهرت فزاینده کلینتون در انعطاف پذیری تأکید کرد و یک بار دیگر اثربخشی او را به عنوان یک سیاستمدار مبارز به نمایش گذاشت
[ترجمه ترگمان]همانطور که این موضوع بر شهرت رو به رشد کلینتون برای انعطاف پذیری تاکید کرد و بار دیگر کارایی خود را به عنوان یک سیاست مدار فعال به اثبات رساند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Middlesbrough showed a resilience that emphasised they are no longer a soft touch on their travels.
[ترجمه گوگل]میدلزبرو انعطاف‌پذیری نشان داد که تاکید کرد دیگر در سفرهایشان یک لمس نرم نیستند
[ترجمه ترگمان]میدلزبورو انعطاف نشان داد و تاکید کرد که آن ها دیگر در سفرشان تماسی نرم و نرم ندارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Resilience is highest at the beginning of the new school year and hits rock bottom in February.
[ترجمه گوگل]تاب آوری در ابتدای سال تحصیلی جدید به بالاترین حد خود رسیده و در فوریه به پایین ترین حد خود می رسد
[ترجمه ترگمان]Resilience در ابتدای سال تحصیلی جدید بالاترین میزان را دارد و در ماه فوریه به پایین سنگ می رسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. And their resilience changed the tone of my whole project.
[ترجمه گوگل]و انعطاف پذیری آنها لحن کل پروژه من را تغییر داد
[ترجمه ترگمان]و انعطاف پذیری آن ها لحن کل پروژه من را تغییر داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. It decreases our levels of tolerance and resilience.
[ترجمه گوگل]سطح تحمل و انعطاف پذیری ما را کاهش می دهد
[ترجمه ترگمان]آن سطح تحمل و انعطاف پذیری ما را کاهش می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. His courage and resilience in the face of adversity.
[ترجمه گوگل]شجاعت و مقاومت او در برابر سختی ها
[ترجمه ترگمان]شجاعت و انعطاف پذیری او در مواجهه با بدبختی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

جهندگی (اسم)
resilience, resiliency

حالت ارتجاعی (اسم)
resilience, resiliency

تخصصی

[عمران و معماری] فنریت - جهندگی
[زمین شناسی] فنریت، جهندگی
[نساجی] حالت ارتجاعی- برگشت پذیری- جهندگی - خاصیت ارتجاعی
[پلیمر] جهندگی

انگلیسی به انگلیسی

• elasticity, ability to return to the original shape; cheerfulness, quality of quickly recovering from sadness or failure, buoyancy
resilience is the ability that a person or institution has to recover quickly from a setback or misfortune.
resilience is also the quality that something has of being strong and not damaged easily, for example by being hit, stretched, or squeezed.

پیشنهاد کاربران

تاب آوری روانی.
ظرفیت بازگشتن از دشواری پایدار و ادامه دار و توانایی در ترمیم خویشتن است.
پیچیدش نکنید میشه استقامت
گاهی اوقات معنی پایداری را می دهد
گاهی اوقات معنی پایداری را می دهد.
1. تاب اوری/ انعطاف پذیری ( شخص )
2. کشسانی/ انعطاف پذیری ( چیزی )
Noun
تحمل
مقاومت ( مثلاً در برابر چیزی )
در روانشناسی: تاب آوری
در برق یعنی تاب آوری
معنای دوستمون:
تاب آوری
e. g.
A fun activity requires greater levels of engagement. This is broadly true for a number of pastimes ranging from playing sports and making art to socializing and going on holiday. For instance, if a parent decides to teach painting, then their children will have to learn how to employ different kinds of paints and papers, choose subjects to portray, and learn the techniques to achieve any given effect. They will also have to develop ⭐resilience⭐ and dedication as their first paintings are unlikely to be successes
...
[مشاهده متن کامل]

⭐⭐⭐
SYN:
Recovery ( quickly )
بهبود پذیری

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : resilience / resiliency
✅️ صفت ( adjective ) : resilient
✅️ قید ( adverb ) : resiliently
[مهندسی مکانیک] برجهنده گی؛ جهمندی؛ کش سانی؛ الاستیسیته؛ ویژه گی فنریت و قابلیت بازگشت به شرایط اولیه ی ماده ناشی از چقرمگی آن پس از اعمال و برداشتن بار،
[محیط زیست] برگشت پذیری؛ قابلیت بازگشت به تعادل اکولوژیکی پس از اعمال تغییرات شدید، از جمله ورود پس آب آلوده به اکوسیستم
...
[مشاهده متن کامل]

[روان شناسی] تاب آوری؛ قابلیت تحمل بحران های زیستی و روانی و بازگشت به حالت بی تنش یا کم تنش پس از وقوع و رفع بحران
[برنامه ریزی شهری] بازگشت پذیری؛ تاب آوری؛ قابلیت بازگشت شهر ( یا روستا ) به وضعیت متعادل پس از بروز حوادث و سوانح طبیعی یا انسان ساخت

رواداری_ تاب آوری
تاب آور
resilience ( مهندسی منابع طبیعی - محیط زیست و جنگل )
واژه مصوب: برگشت پذیری 1
تعریف: توانایی بوم سازگان در برگشت به وضعیت عادی پس از بروز آشفتگی در آن
1 ) احیا ( مثلاً: احیای عملیاتی ) برای عبارت : Operational resilience
2 ) برگشت پذیری ( به طور مثال: برگشت پذیری عملیاتی )
3 ) بهبود پذیری ( به طور نمونه: بهبود پذیری عملیاتی )
سازگاری
استانه تحمل
استقامت
مقاومت
تاب آوری
استقامت
سخت رویی
در علم پزشکی ب معنی حالت ارتجاعی مثلا در عروق
در علم اقتصاد بمعنی <<ثبات و="" پایداری="">> میباشد.
حوزه محیط زیست - تاب آوری
تاب آوری، تحمل
بهبود یافتن، ریکاوری شدن، به زندگی عادی باز گشتن،
مقاومت
قوی, سرسخت
انعطاف پذیری، حالت ارتجاعی
تاب و تحمل
توانایی کنار آمدن با مشکلات
توانایی برگشت به حالت عادی پس از سختی
سرسختی
سازگاری
قوی و مقاوم
سخت جانی
سرسختی
بهبودپذیری
انعطاف پذیری
تاب آوری
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٣٦)

بپرس