litigation

/ˌlɪtəˈɡeɪʃn̩//ˌlɪtɪˈɡeɪʃn̩/

معنی: دعوی قضایی
معانی دیگر: (حقوق)، دادخواهی، اقامه ی دعوا

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: the act of litigating; lawsuit.
مشابه: lawsuit, suit

- It might be best to try to settle the matter without litigation.
[ترجمه ارسلان] بهتره تا کار به دعوی قضایی نکشیده خودمون به یه توافق برسیم
|
[ترجمه گوگل] شاید بهتر باشد سعی کنید موضوع را بدون دعوا حل و فصل کنید
[ترجمه ترگمان] شاید بهتر باشد این موضوع را بدون دعوای حقوقی حل و فصل کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. More and more victims turn to litigation to redress wrongs done to them.
[ترجمه گوگل]قربانیان بیشتر و بیشتری برای جبران ظلماتی که در حق آنها شده است به دادخواهی روی می آورند
[ترجمه ترگمان]قربانی های بیشتر و بیشتری برای تلافی کردن اشتباه ات رو به اونها انجام می ده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Most environmental litigation involves disputes with governmental agencies.
[ترجمه گوگل]بیشتر دعاوی زیست محیطی شامل اختلافات با سازمان های دولتی است
[ترجمه ترگمان]اغلب این دعوی قضایی اختلافات با سازمان های دولتی را در بر می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The payment was made to avoid threatened litigation.
[ترجمه محسن] برای جلوگیری از شکایت احتمالی، پرداخت صورت گرفت.
|
[ترجمه گوگل]پرداخت برای جلوگیری از تهدید دعوی قضایی انجام شد
[ترجمه ترگمان]این مبلغ برای جلوگیری از اقامه دعوی قضایی صورت گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The threat of litigation can be a deciding factor in some business decisions.
[ترجمه گوگل]تهدید به دعوا می تواند یک عامل تعیین کننده در برخی از تصمیمات تجاری باشد
[ترجمه ترگمان]تهدید قانونی می تواند یک عامل تعیین کننده در برخی از تصمیمات کسب وکار باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He engaged in endless litigation against the media.
[ترجمه گوگل]او درگیر دعواهای بی پایان علیه رسانه ها شد
[ترجمه ترگمان]او در دعوی قضایی بی پایان علیه رسانه ها درگیر بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Some business disputes require litigation.
[ترجمه گوگل]برخی از اختلافات تجاری نیاز به دادخواهی دارد
[ترجمه ترگمان]برخی اختلافات تجاری نیازمند اقامه دعوی قضایی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. They desisted from further litigation.
[ترجمه گوگل]آنها از ادامه دادخواهی خودداری کردند
[ترجمه ترگمان]از دعوای حقوقی بیشتر دست برداشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The company has been in litigation with its previous auditors for a full year.
[ترجمه گوگل]این شرکت یک سال کامل با حسابرسان قبلی خود درگیر دعاوی بوده است
[ترجمه ترگمان]این شرکت در حال اقامه دعوی قضایی با حسابرسان قبلی خود برای یک سال کامل بوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The settlement ends more than four years of litigation on behalf of the residents.
[ترجمه گوگل]این حل و فصل به بیش از چهار سال دعوی قضایی از طرف ساکنان پایان می دهد
[ترجمه ترگمان]این اسکان بیش از چهار سال دعوی را به نمایندگی از ساکنان به پایان رساند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. According to, partner in commercial litigation with Biggart Baillie Gifford, there are several.
[ترجمه گوگل]با توجه به شریک در دعاوی تجاری با Biggart Baillie Gifford، چندین وجود دارد
[ترجمه ترگمان]طبق گفته شریک دعوی در دعوای قضایی تجاری با Biggart Baillie گیفورد، چندین مورد وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Access was then granted without the need for litigation.
[ترجمه گوگل]پس از آن دسترسی بدون نیاز به دعوی قضایی اعطا شد
[ترجمه ترگمان]سپس بدون نیاز به اقامه دعوی، دسترسی داده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. But as an insurance policy against litigation, Liggett positively oozes charm.
[ترجمه گوگل]اما به عنوان یک بیمه نامه در برابر دعوی قضایی، لیگت جذابیت مثبتی دارد
[ترجمه ترگمان]اما به عنوان یک سیاست بیمه ای که در برابر دعوی قضایی، لیگت، جذابیت خاصی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Litigation is not for the faint-hearted - or the half-hearted.
[ترجمه گوگل]دعوا برای افراد ضعیف - یا نیمه دل - نیست
[ترجمه ترگمان]Litigation برای قلب ضعیف و بی قلب نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Fear of litigation by shareholders who felt cheated quickly established this practice after some early abuses.
[ترجمه گوگل]ترس از طرح دعوی قضایی توسط سهامدارانی که احساس می‌کردند فریب خورده‌اند، به سرعت پس از برخی سوءاستفاده‌های اولیه، این رویه را ایجاد کرد
[ترجمه ترگمان]ترس از اقامه دعوی توسط سهامداران که احساس تقلب کردند این عمل را پس از برخی از موارد سو استفاده آغاز کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Twenty years of litigation followed before militia leader John D. . Lee paid for the massacre with his life.
[ترجمه گوگل]بیست سال دعوی قضایی پیش از رهبر شبه نظامیان جان دی لی تاوان قتل عام را با جانش پرداخت
[ترجمه ترگمان]بیست سال دعوی قضایی پس از آن اتفاق افتاد که رهبر شبه نظامیان جان دی لی برای قتل عام با جانش پرداخت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

دعوی قضایی (اسم)
litigation

تخصصی

[حسابداری] دعوای حقوقی
[حقوق] مرافعه، دعوی، اقدام قانونی

انگلیسی به انگلیسی

• (law) act of legally disputing, process of contesting in a court of law; lawsuit
litigation is the process of fighting or defending a case in a civil court of law; a formal word.

پیشنهاد کاربران

دعوی قضایی
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : litigate
✅️ اسم ( noun ) : litigation / litigator / litigant / litigiousness
✅️ صفت ( adjective ) : litigious
✅️ قید ( adverb ) : _
litigation یا Lawsuit
دعوی قضایی یا اقامه دعاوی، به عملی گویند که یک شهروند به عنوان خواهان یا شاکی، علیه خوانده انجام می دهد و به دادگاه می رود، تا در مورد متهمی که عمل او موجب خسارت شده است، انجام دهد، که در پی آن، سبب جبران خسارت یا اعمال قانون شود. متهم یا خوانده، باید به شکایت خواهان، در دادگاه پاسخ دهد.
...
[مشاهده متن کامل]

منابع• https://en.wikipedia.org/wiki/Lawsuit
دعوای قضایی
اقامه دعوی
فرآیند اقدام قانونی
دادرسی ، دعاوی
داد و ستد

بپرس