contraction

/kənˈtrækʃn̩//kənˈtrækʃn̩/

معنی: اختصار، ادغام، انقباض، همکشیدن، ترنجیدن
معانی دیگر: (عضلات) هم کشی، هم کشانی، ترنجیدگی، ترنجش، (اقتصاد) کسادی، رکود، (به ویژه در زایمان) هم کشی عضله ی حلقوی زهدان، کنتراکسیون، (عامیانه) درد زایمان، (دستور زبان) اختصار، همفشرد، مخفف، واژه ی هم فشرد (مثل: can't)

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: contractions
(1) تعریف: an act of contracting.
مترادف: constriction, shortening, tightening
متضاد: expansion, extension
مشابه: compression, flexion, narrowing, reduction, shrink, shrinking, squeeze, taper

(2) تعریف: the result of such an act.
مترادف: construction, shortening, shrinkage, tightening
متضاد: extension
مشابه: compactness, compression, decrease, diminution, reduction, tightness

(3) تعریف: a shortened form of a word or words, generally containing an apostrophe to represent the missing letters.
مترادف: shortening, syncope
مشابه: elision

- "Can't" is a contraction of "cannot".
[ترجمه Sajad_h_z] نمیتونم اختصار نمیتوانم است
|
[ترجمه گوگل] "نمی توانم" انقباض "نمی توانم" است
[ترجمه ترگمان] \"نمی تواند\" انقباض \"نمی تواند\" باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. the contraction of the rectal muscle
انقباض (هم کشی) عضله ی مقعد

2. "she's" is a contraction of "she is"
"she's" مخفف "she is" است.

3. a period of contraction in economic activities
دوران رکود فعالیت های اقتصادی

4. Contraction of the timbers left gaps in the fence.
[ترجمه گوگل]انقباض الوارها باعث ایجاد شکاف در حصار شد
[ترجمه ترگمان]انقباض داده شده از الوارهای سمت چپ در حصار
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The sudden contraction of the markets left them with a lot of unwanted stock.
[ترجمه گوگل]انقباض ناگهانی بازارها آنها را با سهام ناخواسته زیادی روبرو کرد
[ترجمه ترگمان]انقباض ناگهانی بازارها آن ها را با سهام ناخواسته زیادی ترک کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. 'Haven't' is a contraction of 'have not'.
[ترجمه حاج احمد] عبارت 'Haven't' مختصر شده عبارت 'Have not' است
|
[ترجمه گوگل]"نداشتن" انقباض "نداشتن" است
[ترجمه ترگمان]a نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The contraction of this muscle raises the lower arm.
[ترجمه گوگل]انقباض این عضله، پایین بازو را بالا می برد
[ترجمه ترگمان]انقباض این ماهیچه بازوی پایینی را بالا می برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. 'Can't' is a contraction of 'cannot'.
[ترجمه گوگل]"نمی توانم" انقباض "نمی توانم" است
[ترجمه ترگمان]نمی شود a کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. 'He's' may be a contraction of 'he is' or 'he has'.
[ترجمه گوگل]«او» ممکن است انقباض «او هست» یا «او دارد» باشد
[ترجمه ترگمان]او ممکن است انقباض او باشد یا این که دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. 'It's' should be used only as a contraction for 'it is'.
[ترجمه گوگل]"این است" باید فقط به عنوان انقباض برای "آن هست" استفاده شود
[ترجمه ترگمان]آن باید تنها به عنوان انقباض برای آن مورد استفاده قرار گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Yesterday's figures show a sharp contraction in the amount of credit outstanding in 199
[ترجمه گوگل]ارقام دیروز نشان دهنده انقباض شدید میزان اعتبارات معوق در سال 199 است
[ترجمه ترگمان]آمار دیروز نشان دهنده یک انقباض شدید در مقدار اعتبار در ۱۹۹ فرد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The vascular changes and muscle contraction then could be considered to be of secondary importance.
[ترجمه گوگل]تغییرات عروقی و انقباض عضلانی می تواند در درجه دوم اهمیت قرار گیرد
[ترجمه ترگمان]تغییرات آوندی و انقباض عضلانی را می توان از اهمیت ثانوی در نظر گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The threshold of phasic sphincter contraction reverted to normal in the three patients with abnormal values.
[ترجمه گوگل]آستانه انقباض اسفنکتر فازیک در سه بیمار با مقادیر غیر طبیعی به حالت عادی بازگشت
[ترجمه ترگمان]آستانه ادغام sphincter sphincter به حالت عادی در سه بیمار با مقادیر غیر عادی برگشت داده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. It stretches and will allow for expansion and contraction without cracking.
[ترجمه گوگل]کشیده می شود و اجازه انبساط و انقباض بدون ترک را می دهد
[ترجمه ترگمان]آن امتداد دارد و اجازه انبساط و انقباض بدون ترک آن را می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

اختصار (اسم)
reduction, abbreviation, brevity, clipping, compendium, contraction, compression, abridgment, compend, briefness

ادغام (اسم)
contraction, affricate, merger, fusion, assimilation, diphthong, umlaut

انقباض (اسم)
contraction, pluck, traction, constriction, shrinkage, retraction, torsion

هم کشیدن (اسم)
contraction, contract

ترنجیدن (اسم)
contraction

تخصصی

[عمران و معماری] نماینده کارفرما - انقباض - جمع شدگی - فشردگی
[برق و الکترونیک] انقباض
[مهندسی گاز] انقباض
[زمین شناسی] انقباض
[نساجی] انقباض - جمع شدگی کسر طول - کوتاه شدگی - جمع شدگی نخ در اثر تابیده شدن - میزان جمع شدگی نخ در اثر تابیده شدن
[ریاضیات] انقباض، ادغام، در هم رفتگی
[پلیمر] انقباض
[آب و خاک] فشردگی، انتقباض

انگلیسی به انگلیسی

• act of contracting; spasm; shortening, shrinking; shortened form of a word or phrase that contains an apostrophe in place of missing letters (i.e. she's)
a contraction is a shortened form of a word or words.
a contraction of something makes that thing shorter or smaller.

پیشنهاد کاربران

رکود ( فلسفه )
1. اختصار ( مخفف ) N
2. انقباض N
3. رکود و کساد ( در اقتصاد ) N
👈🏿 واژه ( با جداسازی اجزاء تشکیل دهنده ) : contraction 💎 تلفظ واژه: kon - TRAK - shun ✅ معادل کاربردی، فارسی و توضیح واژه: انقباض ⭐ اجزاء و عناصر واژه ( ریشه، پیشوند یا پسوند ) در پزشکی : stalsis, systol/o -
a situation in which less money is being earned, spent, or invested in a market or economy
رکود و کسادی ( در اقتصاد )
Michigan's economy experienced a contraction last year
A sharp contraction in the labour market is predicted
...
[مشاهده متن کامل]

Russia’s economic output suffered a 2. 1% contraction in 2022 according to CNN’s Hanna Ziady

منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/contraction?q=contraction
a short form of a word or combination of words that is often used instead of the full form in spoken English
مثال
"Won't" is a contraction of "will not".
منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/contraction
[پزشکی] انقباض
contraction ( زبان‏شناسی )
واژه مصوب: ادغام 1
تعریف: فرایندی که در آن یک صورت زبانی و صورت زبانی مجاور آن در هم فرومی روند و برخی آواها حذف می شوند و دو صورت به شکل صورت واحدی درمی آیند
در پزشکی منع مصرف
ایجاز گویی
الحاق سرزمین
ضمیمه ساختن یک ناحیه
ادغام چند ناحیه ( و ساخت استانی جدید )
اختصار ، انقباض
درد زایمان
I've got a contraction
به معنی انقباض و کاهش هم مورد استفاده قرار می گیرد.
اختصار
. A contraction is short form of a word
فشردگی
مخفف ( جمع: مخفف ها )
درد رایمان در عامیانه معنی میده
در اقتصاد، رکود و کسادی
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٩)

بپرس