شوخی که هزاران چو منش بود گرفتار میبینمش امروز گرفتارتر از خویش چندان به گرفتار خود آن شوخ جفا کرد تا گشت گرفتار جفاکارتر از خویش
آزردن او لیک سزاوار نباشد کانشوخ ندید است سزاوارتر از خویش
«هیچ سایتی وجود نداره معنی شعر فارسی رو برامون بی آلایش و بدون جهت گیری بنویسه»
بیت زیر از کیست؟ منم بنده ی اهل بنت نبی / ستاینده ی خاک پای وصی بنظرتون چه ترفند هایی هست که بشه بدون حفط بودن اشعار یه شاعر شعرش رو تشخیص بدیم ؟
منظور از طفل هندو ای مسلمانان! به فریادم رسید/طفل هندویی مرا دیوانه کرد در این شعر چیه ؟
شب آبستن است، تا سحر چه زاید باز…
شب ز هزار شب مرا باش رای صواب گو خطا باش
مهم ارایه ی بکار رفته در مصرع "زخمهای من بی حضور تو، از تسکین سرباز می زنند" رو میگید لطفا
سلام میشه اگه شعری در مورد گذران عمر تو خاطر دارید بهم پیشنهاد کنید .
شاعر : هر جا چراغی روشنه از ترس تنها بودنه کیه ؟