در شعر که مپرس از حافظ شیرازی در بیتی میگوید (همچو حافظ غریب در ره عشق به مقامی رسیده ام که مپرس ) چرا خود را مثال زده و میگویده ( همچو حافظ) اگر کسی میداند بگوید
ابیات و عبارات زیر را به نثر روان بنویسید . 1- خدایی او راست در خورنده . 2- چون نیک نظر کردم . 3- والدینم سخت مغموم بودند .
معنی "دوش" در این اشعار چیست؟ ۱) دوش در مستی رویای پریشان چو مرا دید می خفت و دل اما به نهان می کاوید... ۲) دوش چه خورده ای دلا راست بگو نهان مکن... ۳) دوش دیدم که ملائک در میخانه زدنند...
مفهوم بی تعلّقی و عدم وابستگی به مادیات دنیایی از همه ابیات دریافت میشود، به جز:
مفهوم بوته های خار را در زمین من نکار شاید فردا پا برهنه به دیدنم بیایی
سوال من درمورد این هست که معنی این بیت چی هست و ممنون میشم هرچه سریعتر پاسخ بدین زهی آسایش و رحمت نظر را کش تو منظوری زهی بخشایش و دولت پدر را کش تو فرزندی
همه ابیات به «مرگ پیش از مرگ» اشاره دارد، به جز:
با توجه به ابيات به پرسش ها پاسخ دهيد . حالی آن لعل آبدار گشاد پیش آن ریگ آبدار نهاد کسی کاو به کشتی نبرد آورد سر مهتری زیر گرد آورد 1- "لعل آبدار " و"ریگ آبدار " کنایه از چیست ؟ 2- ( سر مهتری زیر گرد آوردن ) کنایه از چیست ؟ 3- در بیت اول چه آرایه ی ادبی دیده می شود ؟
دربیت « آمد آوردپیش خیر فراز / گفت گوهر به گوهرآمد باز » مقصود از گوهر اول و دوم چیست ؟
در بیت زیر منظور از « مرغ اسیر » چیست ؟ « ناله ی مرغ اسیر این همه بهر وطنن است / مسلک مرغ گرفتار قفس ، هم چون من است »