پرسش خود را بپرسید
معنی جمله Six out of the seven days
١ سال پیش
٣٨٨
٦ پاسخ
مرتب سازی بر اساس:
شش روز از هفت روز
مثال:I spent six out of the seven days of that allotted time
ترجمه:من شش روز از هفت روز آن زمان تعیین شده را گذراندم
٧٩
٠
١
٣
١ سال پیش
شش روز از این هفت روز؛ شش روز از هفت روز مورد نظر
١٤٩,٩٦٩
١٦
٥,٧١٣
٦,٤٩٩
١ سال پیش
شش روز از هفت روز هفته
٧٠٩
١
٢١
١٠
١ سال پیش
شش روز از این هفت روز
١٠,٠٨١
٣
١٦٢
٨٥
١ سال پیش
6 روز از 7 روز سپری شده. / 1 روز از 7 روز باقی مونده
١٨,٦٠١
٣
٦٠
١٤٤
١ سال پیش
سلام، به نظر من؛ به معنای "شش روز از هفت روز" هست. به طور کلی، به معنای رخداد یا وقوع یک اتفاق در طول شش روز از هفته و جایگاهی که اون روز تو این دوره داره، استفاده میشه. ممکن هست درباره فعالیتهای هفته کاری، عادات یا رویدادهایی که هفته به هفته تکرار میشند، استفاده بشه.
١٥
٠
١
٥
١ سال پیش
یعنی شش روز از هفت روز هفته