پرسش خود را بپرسید
معنی جمله Six out of the seven days
٢ سال پیش
٥٦٢
٦ پاسخ
مرتب سازی بر اساس:
شش روز از هفت روز
مثال:I spent six out of the seven days of that allotted time
ترجمه:من شش روز از هفت روز آن زمان تعیین شده را گذراندم
٧٩
٠
١
٣
٢ سال پیش
شش روز از این هفت روز؛ شش روز از هفت روز مورد نظر
٣٦٤,٧٧٧
٣٩٠
١٠,٠٠٥
٧,٢٨٤
٢ سال پیش
شش روز از هفت روز هفته
٨٠٧
١
٢٣
١١
٢ سال پیش
شش روز از این هفت روز
١٠,٨٤٤
٣
١٦٢
٨٨
٢ سال پیش
6 روز از 7 روز سپری شده. / 1 روز از 7 روز باقی مونده
١٩,٣٠٩
٣
٦٣
١٥٢
٢ سال پیش
سلام، به نظر من؛ به معنای "شش روز از هفت روز" هست. به طور کلی، به معنای رخداد یا وقوع یک اتفاق در طول شش روز از هفته و جایگاهی که اون روز تو این دوره داره، استفاده میشه. ممکن هست درباره فعالیتهای هفته کاری، عادات یا رویدادهایی که هفته به هفته تکرار میشند، استفاده بشه.
٢٥
٠
١
٦
٢ سال پیش
یعنی شش روز از هفت روز هفته