معنی کلمهای در شعر را میخواهم بدانم.
٤ پاسخ
در بیت:
نهلد کشتهٔ خود را، کُشد آن گاه کشاند
کلمه "نهلد" به معنای "رها نمیکند" یا "وا نمیگذارد" است.
این واژه از فعل «نهادن» آمده و در اینجا با پیشوند «نه» (به معنای منفی) ترکیب شده است.
ترجمهٔ آزاد این قسمت از بیت چنین است:
او کشتهٔ خود را (کسی که به او دل سپرده و در عشقش فنا شده است) رها نمیکند، بلکه او را میکشد و سپس به سوی خود میکشاند.
این بیت به مفهوم عمیق عشق الهی اشاره دارد که خداوند عاشق را در مسیر عشق میمیراند (از خودی و منیّت) و سپس به سوی خویش جذب میکند.
نهلد یعنی رها نمیکند. دو مصدر این کلمه «هلیدن» و «هشتن » هستش. خاطرم هست در یکی از درس های ادبیات دبیرستان حکایتی بود از یک وزیر و غلام اون. که کلمه عبارت « مرا بهل» در اون به کار رفته بود.(حکایت «وزیر و غلام در گرمابه»،کتاب لطائف الطوائف (اثر فخرالدین علی صفی))
معنیش یعنی رها کردن، به حال خود گذاشتن.در این شعر یعنی کشته خودش رو رها نمیکنه، به حال خودش نمیزاره.کلمه نهلد به معنی «فرو نگذاشتن؛ رها نکردن؛ به حال خود نگذاشتن» است اما معنی این کلمه با در نظر گرفتن مصرع قبلی شفافتر میشود:
نه که قصاب به خنجر چو سر میش ببرد
نهلد کشته خود را کُشد آنگاه کشاند
در اینجا مولانا میفرماید: حتی قصاب که با خنجر سر میش را میبرد نمیگذارد کشته خود را (کشتهاش را به حال خود رها نمیکند) نخست میکُشد و سپس میکِشَد(وزن میکند)
به معنی "رها نمیکند"