معادل دقیق integrity به پارسی
معنای integrity به صورت sound and complete تفسیر میشه. یک جمع متکثر که به کمال و یکتایی رسیده و این وحدت براساس راستی و درستی است. دنبال یک کلمه پارسی اصیل میگردم و حدس میزنم وجود داره. خودم «فرگانگی» به نظرم میرسه. کسی کلمهای میشناسه با این معنا؟
٥ پاسخ
یکپارچگی
تمامیت
درستی
امانت
کمال
بی عیبی
راستی
هسته ی واژه ی فر+گان+گی تکواژهِ گانِ که با واژه ی 'گونه' همخانواده است از بنواژه ی اگهیدن، خواهرزاده ی واژگانِ جانُ جهان. تکواژهِ فر هم با آفرین همخانواده ست از بنواژه ی افریدن. واژه ی فرگان همانندی داره با واژگانِ نهادُ بُنُ سرشت که میشه گاهی برابرنهادش با واژه ی اصل در عربی.
راستیُ دروغ هر دو فرگان اند. تو انتگریتی رو دارای باری از راستیُ راستی میدونی. پس فرگانگی رو نباید با انتگریتی برابر بپنداری. واژگانِ نیکُ نیکوُ نیکویی رو واکاوی کردی؟
واژه ی انتگریتی از لاتین به انگلیسی وام داده شده. این واژه همخانواده ست با واژه ی انتجر که در پارسی با واژه ی سرشماره هم ارزه همونی که بهش میگن عدد! صحیح! و واژه ی صحیح همونیه که در پارسی با واژه درست هم ارزه! و تو انتگریتی رو دارای باری از واژه ی درست میدونی.
چه کلافِ سردرگمی.
۱. پایبندی به اصول اخلاقی؛ صداقت
۲. کیفیتی بی نقص؛ سلامت
۳. وحدت؛ تمامیت
Integrity بهترین ترجمان آن ،( تمامیت ) است.
من منظور شما را متوجه نشدم ، آیا به دنبال هم ارز کاملا پارسی بجای ( تمامیت ) هستید ؟
متاسفانه معادلی وجود ندارد و ناچاریم از زبان تازی استفاده کنیم. متاسفم. خیلی
برای من به معنی تطبیق دادن ، هم ساز شدن هماهنگ شدن ( در هر زمینه ای)
ی جوری میگه برابرنهاد پارسی نداره انگار سرتاسر زبان پارسی سزاوارانه شناخته.
میشه بگی چه نقش بر دوش واژه ی 'وجود' در گزاره ی سراپا عربیِ ی ' متاسفانه معادلی وجود ندارد' گذاشتی که نبودش بِه ز بودنشِ؟!