ترجمه attending
توی این جمله ترجمه Attending به درپی درسته؟
There he carried on extensive psychological and psychological studies of sensations, perception, audition, the astronomer's "reaction-time" problem, attending behavior, vision, and discrimination.
یعنی کل جمله بشه . در این آزمایشگاه، ولیهلم در پی مطالعه رفتار، قوه بینایی و قوه تمییز، مطالعات روانشناسی گستردهای پیرامون احساسات، ادراک، قوه شنوایی و مسئله «زمان واکنش» اخترشناسان انجام داد.
٣ پاسخ
در متن ارائه شده، "attending" به جنبه ای مهم از رفتار مربوط به گوش دادن فعال و مشارکت در ارتباطات، به ویژه در زمینه مشاوره و روانشناسی اشاره دارد. این شامل تلاش متمرکز و فعال شنونده برای توجه به گوینده، نشان دادن علاقه و احترام از طریق رفتارهای مختلف کلامی و غیر کلامی است.
به طور خاص، در زمینه مطالعات روانشناختی ذکر شده در پرسش، attending" behavior /رفتار تعاملی فعال( از ترجمه این عبارت زیاد مطمئن نیستم) شامل توانایی شنونده برای جهتدادن به گوینده، پاسخ مناسب به پیام گوینده، و انتقال درک و همدلی از طریق مهارتهای گوش دادن فعال مانند حفظ ارتباط چشمی است.
بله، در این جمله ترجمه "attending" به "در پی" درست است. جمله ترجمه شده به فارسی به این صورت است:
در این آزمایشگاه، ولیهلم در پی مطالعه رفتار، قوه بینایی و قوه تمییز، مطالعات روانشناسی گستردهای پیرامون احساسات، ادراک، قوه شنوایی و مسئله «زمان واکنش» اخترشناسان انجام داد.
"Attending" در این جمله به معنای "در پی" یا "در حال انجام" است و به مطالعات روانشناسی ولیهلم در زمینه های مختلف اشاره دارد. ترجمه "در پی" به خوبی این معنا را منتقل میکند.
بنظر میرسد ترجمه اشکال دارد چرا که ویلهلم در پی سه مورد آخر بقیه آزمایشات و مطالعات را انجام نداده است بلکه سه مورد آخر و از جمله attending behavior جزو بقیه مواردی است که مطالعات و آزمایشات درباره آنها انجام شده است.
نکته بعدی این است که این عبارت به راههایی اشاره دارد که مشاوران روانشناس می توانند از نظر جسمی و روانی افرادی را که جهت مشاوره به آنها رجوع میکنند را تحت مطالعه قرار دهند و زیر ذره بین خود بگیرند. اجزای اصلی رفتاری عبارتند از تماس چشمی، کیفیت صدای فرد، ردیابی کلامی و زبان بدن. بنابراین عبارات زیر به عنوان معادل پیشنهاد میشود.
- رفتار قابل مشاهده- رفتار قابل مطالعه
- رفتار تحلیل پذیر
- رفتار حاضر
- رفتار معنادار
- رفتار دارای معنای ضمنی
- رفتار سنجش پذیر
- رفتار پیش برنده